سیری در تاریخ جنایات سازمان منافقین-8
دلسوزی منتظری برای منافقین
حجت الاسلام محمد ابراهيم نکونام، از قضات دهه شصت در اين باره مي گويد:
«قضيّه مرصاد که پيش آمد عدهای از اين زندانيان در زندانهاي مختلف کشور به هلهله و شادي پراختند و از عمليات مسلحانه منافقين عليه جمهوري اسلامي ايران اعلام حمايت کردند. بعد از شکست منافقين در عمليات مرصاد، تحقيقات و بازرسيهايي از زندانها و بندهايي که منافقين در آنها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مدارکي کشف شد که نشان داد اينها خودشان را از زمانهاي گذشته براي روزي که منافقين به خيال خودشان بر ايران حکومت کنند، آماده کرده بودند. برخي از اينها در حد اين که ارکان حکومت منافقين باشند مطرح شده بودند و اين اسناد به دست آمد.»
گزارش هاي
سازمان مجاهدين(منافقين)
يازده سال بعد(سال87)، گزارش سازمان پرده از واقعيت برداشت. در اين گزارش ، با بزرگنمايي و سياه نمايي وضعيت زندان هاي دهه شصت، به سازمان دهي شدن افراد موجود در زندان ها، خوشحالي و شعف منافقيناشاره نموده؛ ضمن آن که در اقدامي نخ نما به دنبال اثبات دروغ پراکني هاي خود عليه مسئولان قضايي و امنيتي کشور بود. مرور گزارش هاي رسمي سازمان مجاهدين در اين بخش، شاهد و مؤيد بحث تشکيلات زندان، آن هم از زبان اعضاي اين سازمان تروريستي است که صدالبته با ادبياتي منفي و اهانت آميز نسبت به نظام اسلامي همراه است. بنابراين در مطالعه اين بخش بايد دقت کافي نمود که تحت تأثير تبليغات منفي آنها قرار نگرفت.
اين گزارشها و خاطرات که توسط خود آنها انتشار يافته است به خوبي نشان مي دهد که منافقين زنداني، صرفاً در ظاهر و به صورت تاکتيکي خود را نادم و يا جدا شده از سازمان معرفي مي کردند و هر لحظه انتظار ملحق شدن به سازمان و انتقام جويي از نظام جمهوري اسلامي را داشتند. به همين دليل و با توجه به اطلاعاتي که رجوي و ديگر رهبران سازمان از زندان ها به دست آورده بودند، مرحله دوم عمليات «فروغ جاويدان» را تصرف زندان ها و گام نهايي را در آزادسازي زندان اوين قرار داده بودند. به ديگر بيان زندانيان منافق، در تلاش جدّي براي سازماندهي اعضاي زنداني باقي مانده بودند و به زعم خود هر روز به پيروزي نزديک تر مي شدند.
فارغ از گزارش سازمان مجاهدين، برخي از زندانيان آزاد شده نيز، در خاطرات خود به آمادگي گسترده زندان ها براي همکاري با «ارتش آزادي بخش» منافقيناشاره نموده اند.
همچنان که گفته شد، اين خاطرات که البته با ادبيات خاص منافقين نيز نوشته شده، به خوبي نشان مي دهد که جمعي از منافقين باقي مانده در زندان ها، از فضاي امن ايجاد شده سوءاستفاده نموده و به دنبال کار تشکيلاتي و منتظر روزنه اي براي ضربه زدن به نظام اسلامي بودند. منافقين زنداني که همچنان بر سر موضع خود بودند و از عملکرد سازمان در حمله به مرزهاي کشور و محاربه آنان با نظامي اسلامي حمايت عملي مي کردند، به خوبي استراتژي گلوله برفي را دنبال مي کردند و طبعاً همان حکم منافقين در ميدان جنگ را داشتند. در واقع سازمان مجاهدين در دو سنگر به دنبال محاربه با نظام اسلامي بود؛ يکي در مرزهاي غربي و يکي هم درون زندان ها و با کمک زندانيان باقي مانده بر سر موضع نفاق آلود خود.
حکم تاريخي امام (ره)
در اين شرايط و با توجه به آمادگي عملي برخي از زندانيان باقي مانده براي پيوستن به سازمان منافقين و اجراي استراتژي گلوله برفي، حضرت امام(ره)،گروهي را به منظور مجازات اعضاي وفادار به سازمان، تعيين کردند. بعد از صدور حکم مجازات «منافقين بر سر موضع و محاربين»، نسبت به منافقين تازه دستگير شده در بين برخي مسئولين قضايي و امنيتي نوعي ترديد به وجود آمد که منجر به نامه نگاري مرحوم سيد احمدآقا با امام (ره)، درخصوص افراد مذکور گرديد. پاسخ امام (ره) در اين مرحله نيز بر «ايستادگي بر سر موضع نفاق» و اجراي سريع حکم بعد از «رسيدگي قضايي» دلالت داشت.
صدور حکم امام اعتراض شديد آقاي منتظري را به دنبال داشت که با نگارش دو نامه90 به تاريخ 9/5/67 و 13/5/67 ابراز گرديد.1
وي در ديدار اعضاي مسئول اجراي حکم در تاريخ24/5/67 شديداً به روند اعدام منافقين اعتراض کرد و بدون استماع توضيحات مجريان احکام، عملکرد قانوني آنان را زير سؤال برد و به قضاوت منفي در مورد آنان پرداخت.
فايل صوتي اين ديدار در آستانه انتخابات دوره دوازدهم رياست جمهوري توسط احمد منتظري منتشر شده و خوارک تبليغاتي رسانه هاي ضد انقلاب را فراهم کرد. بيت آقاي منتظري با انتشار اين فايل صوتي در سالگرد حملات خونين منافقين، در حقيقت راه حمايت آميز آقاي منتظري از منافقين را ادامه داد و از منافقين به عنوان اهرم فشار بر جمهوري اسلامي استفاده نمود. اين مسئله موجب ايجاد گفتمان تخريبي عليه نيروهاي اصيل و انقلابي گرديد. به دنبال همين سياست تخريبي بود که مقام معظم رهبري(حفظه الله) با يادآوري حوادث تلخ دهه شصت، نسبت به خطر «عوض کردن جاي شهيد و جلاّد» هشدار دادند.
در بررسي و تحليل اعتراض آقاي منتظري به حکم امام(ره) و روشن تر شدن فضاي بحث، مرور ديدگاه و عملکرد وي پيرامون سازمان مجاهدين ضروري مي نمايد. گفتني آنکه به شهادت شخص آقاي منتظري، ايشان از جمله حاميان جدي سازمان مجاهدين خلق از ابتداي تأسيس بوده است. وي در اين زمينه مي گويد:
«در آن وقت ما اجمالاً با اصل مبارزه مسلحانه تحت شرايط خاصي مخالف نبوديم و با مجاهدين قبل از اين که تغيير ايدئولوژي بدهند اجمالاً مخالفتي نداشتيم؛ حتي وقتي بعضي از آنها به عناوين مختلف دستگير مي شدند ما به خانواده هاي آنها کمک مي کرديم و يک بار خانواده هاي آنها زماني که مي خواستند مرحوم حنيف نژاد و رفقاي او را اعدام کنند، آمدند در منزل مرحوم شريعتمداري متحصّن شدند، زن و بچه هاي ما هم رفتند قاطي آنها شدند و با آنها همدردي کردند. حتي همسر من بازداشت شد و به همراه خانواده هاي آنها او را برده بودند شهرباني، بعد از او پرسيده بودند شوهرت چه کاره است؟ گفته بود: کفش دوز است، او را آزاد کرده بودند.»
نامه 15 صفر 1392 ه ق(مطابق با 11/1/51ش) وي در حمايت از جوانان سازمان به امام (ره) از نشانه هاي آشکار اين حمايت مي باشد. متن نامه ايشان چنين است:
«بسمه تعالي.
حضرت آيت الله العظمي _مد ظله العالي
پس از سلام و تحيت به عرض عالي مي رساند، چنانچه اطلاع داريد، عدّه زيادي از جوان هاي مسلمان و متديّن گرفتارند و عدّه[اي] از آنان در معرض خطر اعدام قرار گرفته اند. تصلّب آنان نسبت به شعائر اسلامي و اطلاع وسيع و عميق آنان بر احکام و معتقدات مذهبي، معروف و مورد توجه همه آقايان و روحانيون واقع شده است و بعضي از مراجع و جمعي از علماي بلاد اقداماتي براي تخلّص آنان کرده اند و چيزهايي نوشته شده. بجا و لازم است از طرف حضرتعالي نيز در تأييد و تقويت و حفظ دماي آنان چيزي منتشر شود. اين معني در شرايط فعلي ضرورت دارد چون مخالفين سعي مي کنند آنان را منحرف قلمداد کنند، البته کيفيت آن بسته به نظر حضرتعالي است. در خاتمه از حضرتعالي ملتمس دعاي خير مي باشم. والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته. ح_ع_م»2
ــــــــــــــــــ
۱- آقاي منتظري نامه دوّم خود را مستند و متأثّر از گزارش حجت الاسلام احمدي شاهرودي مي داند.(خاطرات آيت الله منتظري، ج1، ص631) اما مرور روايت حجت الاسلام احمدي شاهرودي مي تواند روشنکننده حقیقت ماجرا باشد. ر.ک: («منافقين گفتند آزاد شويم، دست به اسلحه مي بريم»، اولين گفتوگوي حاکم شرع وقت خوزستان(حجت الاسلام احمدي شاهرودي) با خبرگزاري تسنيم،
https://www.tasnimnews.com، کدخبري: 1474271، 17/5/96.)
۲- نهضت امام خميني، ج3، ص603، نيز سند ش135؛ با کمال تعجب بايد گفت اين نامه مهم و تاريخي در کتاب خاطرات آيت الله منتظري ذکر نشده است! اين مطلب جاي سؤال جدي دارد که چرا تدوين کنندگان خاطرات ايشان اين سند مهم را در اين کتاب نياورده اند؟ در حالي که اقتضاي کتاب خاطرات، آوردن چنين سند قابل توجهي است. آيا عدم درج اين مهم، نشانه اي از گزينشي عمل کردن اين کتاب نيست؟!