kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۷۷۱
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۱۳
بررسی جریان ولایت پذیری از غدیر تا انقلاب اسلامی - بخش اول

هدا یت الهی در پرتو استمرا ر ولایتمدا ری



رضا الماسی
هوای داغ «جحفه» به قدری سوزان است که مردم ردای خود را بر سر کشیده تا از بارش حرارت در امان بمانند و قسمتی را هم به زیر پا کشیده تا از تاول زدن کف پایشان فرار کنند. صبح امروز پنجشنبه 18 ذی الحجه سال 10 هجری قمری، کاروان حجه الوداع پیغمبر که بیش از صد هزار نفر را به همراه دارد، در راه بازگشت به مدینه، به غدیر خم که برکه‌ای در نزدیکی جحفه است می‌رسد. جبرئیل بر پیامبر اسلام(ص) نازل می‌شود و از طرف حضرت حق با لحنی تند و دستوری می‌گوید: «اى پيامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى رسالتش را به انجام نرسانده‌اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‌دارد...»
در این هنگام پیغمبر دستور می‌دهد به آن‌هایی که از غدیر خم گذشته‌اند، بگویید برگردند. کم‌کم آن‌هایی که عقب قافله بودند هم در حال رسیدن به نقطه صفر اکمال ماموریت الهی رسول خدا هستند. نزدیک اذان ظهر است، در سرزمین جحفه درختان کهن سال و زیادی وجود دارد که با شاخ و برگ هایشان می‌توانند روی سر اجتماع بیش از صد هزار نفری این کاروان سایه شوند و اندکی از آلام مردم ناشی از حرارت هوا بکاهند. همه به دستور پیامبر، خار و خاشاک زمین را برچیده و زیر سایه درختان اتراق می‌کنند. حضرت رسول زیر سایه همان درختان به نماز ایستاده و پس از فراغت از نماز در میان مردم بر منبر بلندی از جهاز شتران که برای تمام جمعیت قابل مشاهده است خطبه می‌خواند.
ایشان پس از حمد خدا و مقدمات خطابه می‌فرمایند: «ای مردم... همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد، از سوی پروردگارم فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است.»
پیامبر اسلام(ص) دست علی(ع) را به قدری بالا می‌برد که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان می‌شود. حضرت رو به جمعیت کرده و می‌فرمایند: «ای مردم! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ مرم پاسخ می‌دهند؛ خداوند و پیامبر او! رسول خدا سه بار می‌فرماید؛ آگاه باشید! «آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست» خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.»
ماموریت الهی در ابلاغ ولایت
درک این حقیقت که اکمال آن همه زحمات و رنج‌های پیامبر اسلام(ص) در طول 23 سال رسالتش در این نقطه از تاریخ به ابلاغ این ماموریت الهی گره خورده، مستلزم واکاوی بیشتر است که برای این مهم به گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر جواد سلیمانی کارشناس تاریخ اسلام می‌نشینم.
او در خصوص اهمیت ابلاغ ولایت امیرالمومنین می‌گوید: «خداوند متعال در تاریخ یک سنتی دارد به نام سنت غلبه حق بر باطل. آیاتی هم در این خصوص وجود دارد؛ مثل آیه 18 سوره انبیاء که می‌فرماید: «بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه... حق را بر سر باطل می‌زنیم ، تا آن را درهم کوبد.» باطل نمی‌تواند در درازمدت ماندگار باشد، این درحالی‌است که جریان حق در طول تاریخ ماندگار است. گستره حق ممکن است در برهه‌ای قدرت پیدا کرده و وسیع شود و در برهه‌ای نیز محدود شود، اما هیچ وقت نابود نمی‌شود. مظهر حق در تاریخ، دین خدا و اهل دین خدا هستند و به طور کلی جبهه حق در دین تجلی دارد. لذا شما می‌بینید منادیان و مجریان حق در طول تاریخ، پیامبران و ائمه علیهم السلام بودند و در ادامه آن‌ها هم مرجعیت دینی است.»
نویسنده کتاب جریان شناسی صدر اسلام ادامه می‌دهد: «جریان حق زمانی محدود می‌شود و به سمت نابودی میل می‌کند که اولاً معارف حقی که در دین تجلی دارد نابود شود و ثانیاً دین مجری و مفسر نداشته باشد. لذا اواخر عمر پیامبر، اسلام به عنوان آخرین شریعتی که حق در آن تجلی دارد با خطر تحریف روبرو شد. هرچند قرآن به عنوان قانون اساسی آخرین شریعت الهی تحریف ناپذیر است و باقی می‌ماند اما این قابلیت وجود دارد که تفسیر به رای شود. اینجاست که اهمیت واقعه غدیر روشن می‌شود. خداوند به پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید اگر این پیام را به مردم ابلاغ نکنی، گویی هیچ کاری در مورد رسالتت انجام ندادی! یعنی اگر به جای خودت برای آینده مفسری انتخاب نکنی موجب می‌شود امثال معاویه بیایند و قرآن را به نفع خودشان تفسیر کنند و اثر آخرین شریعت از بین خواهد رفت. ما همیشه یک دین صامت داریم، یک دین ناطق. اگر دین صامت در جامعه باشد اما دین ناطق که مصداقش ولی خداست نباشد، اهل دنیا دین صامت را به نفع خودشان تفسیر می‌کنند.»
ولایت الهی
 واسطه تمام فیوضات مادی و معنوی
فارغ از واقعه غدیر، مسئله لزوم ولایت ولی‌ا... در نبود پیامبر خاتم(ص)، به اعتقاد یک کارشناس فعال در حوزه‌های فرهنگی، مسئله‌ای کاملاً عقلی است که ادامه حیات و صیانت از شریعت ایجاب می‌کند جانشینی از سوی خود پیامبر که مورد تایید خداوند است تعیین گردد. این کارشناس فرهنگی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «ولی خدا، واسطه تمام فیوضات مادی و معنوی میان خداوند و کلیه مخلوقات است. طبق معارف اسلامی اگر این واسطه نباشد، حتی ادامه حیات مادی برای عالم ماده متصور نیست، رشد و صیرورت در عالم معنا که جای خود دارد.»
پس از پایان خطبه طولانی پیامبر اعظم(ص)، هنوز جمعیت پراکنده نشده که جبرئیل نازل می‌شود و از سوی حق تعالی خطاب به پیغمبر اسلام(ص)می گوید: «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.» از امروز همه مردها و زن‌ها از جمله صحابه نزدیک پیامبر بلااستثناء در همین مکان غدیر خم تا سه روز یک به یک با علی(ع) بیعت می‌کنند.
محمد مهرجردی، پژوهشگر قرآن و حدیث در مورد اتفاقات پس از واقعه غدیر به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «پس از گذشت دو سه ماه از رحلت رسول اکرم(ص) اکثر قریب به اتفاق بیعت کنندگان با امیرالمومنین، در اقدامی حیرت آور پیمان خود را شکسته و از اساس منکر غدیر شدند و یا دست کم آن را به بهانه‌های واهی نادیده گرفتند. تا جایی که حضرت صدیقه طاهره(س) شبانه به درب خانه تک تک مهاجرین و انصار رفتند تا شاید با تلنگر و یادآوری غدیر نجات‌شان دهند.»
دکتر محمدحسین رجبی دوانی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در این خصوص تاکید می‌کند: «با اینكه واقعه‌ غدیر 120 هزار راوی دارد و همگان مامور اطلاع رسانی و معرفی حضرت علی(ع) به عنوان جانشین رسول خدا(ص) شدند، پس از رحلت پیامبر(ص) با وجود اینكه جانشین و ولی ایشان معرفی شد، نبود فهم و درك درست از ولایت، مردم را به بیراهه كشاند و به دنبال انتخاب جانشین بعد از رسول‌خدا(ص) رفتند.
وی در گفتگو با تبیان اظهار می‌دارد: «در زمان امام حسن(ع) بیعت مردم با ایشان همراه با بصیرت عمیق نبود بلکه تنها به دلیل جریحه دار شدن احساساتشان در شهادت امیرمومنان(ع)بود. فلذا در ماجرای جنگ با معاویه، پشت امام مجتبی(ع) را خالی کردند و همین باعث شد تا معاویه به خود جرأت دهد تا برای نابودی حکومت امام به کوفه لشکرکشی کند. در زمان امام حسین(ع) هزاران نامه از سوی مردم کوفه برای آن حضرت مبنی بر یاری رساندن ایشان فرستاده شد. با این دعوت‌های مکرر، برای امام‌حسین(ع) تکلیف ایجاد شد.»
حرکت‌های انحرافی
و آسیب‌ به یکپارچگی مسلمین
محمد مهرجردی، فعال قرآنی با اشاره به برخی از خواص برجسته که علی رغم مجاهدت‌های فراوان سرانجام لغزیدند، می‌گوید: «پس از لغزش بسیاری از صحابه خاص پیامبر در ماجرای غدیر، این جریان از زمان حضرت امیر تا غیبت امام عصر(عج) ادامه پیدا کرد. به طور مثال، پس از حکومت امیرالمومنین، اولین کسانی که مقابل حضرت ایستادند طلحه و زبیر بودند. اینها به قدری در میان صحابه خوشنام بودند که با عناوین طلحه الخیر و سیف الاسلام از آن‌ها یاد می‌شد. سعد ابن ابی وقاص یکی دیگر از نخبگان زمان رسول خدا بود که مقابل علی(ع) ایستاد. در تاریخ ذکر شده که در هنگام فتح مکه، پیامبر یکی از سه پرچم مهاجران را در دست او قرار داده است. در زمان امام حسین(ع) امثال شمر و عمر سعد که آن جنایات را به بار آوردند از جمله کسانی بودند که در جنگ‌های امیرالمومنین حضور داشتند. شمر لعنت الله علیه جانباز صفین است! شریح قاضی که به قتل امام حسین(ع) فتوا داد، قاضی حکومت امیرالمومنین بود.»
رهبر انقلاب در این خصوص می‌فرمایند: «دوران لغزیدن خواصِ طرفدار حق، از حدود هفت، هشت سال بعد از رحلت پیغمبر شروع شد. اصلاً به مسئله‏ خلافت کاری ندارم. مسئله‏ خلافت جداست. کار به این جریان دارم. این جریان، جریان بسیار خطرناکی است! اوّلش هم از این جا شروع شد که گفتند: نمی‏شود که سابقه‌دارهای اسلام ـ کسانی که جنگ‏های زمان پیغمبر را کردند، صحابه و یاران پیغمبر ـ با مردم دیگر یکسان باشند! این‏ها باید یک امتیازاتی داشته باشند! به این‏ها امتیازات داده شد ـ امتیازات مالی از بیت‌المال ـ این، خشت اوّل بود. حرکت‏های انحرافی این طوری است، از نقطه‏ کمی آغاز می‏شود، بعدا همین طور هر قدمی، قدم بعدی را سرعت بیشتری می‏بخشد. انحراف‏ها از همین جا شروع شد تا به دوران عثمان رسید ـ اواسط دوران عثمان ـ در دوران خلیفه‏ سوّم، وضعیت این گونه شد که برجستگان صحابه‏ی پیغمبر، جزو بزرگ‏ترین سرمایه دارهای زمان خودشان شدند! توجه می‏کنید! یعنی همین صحابه‏ عالی مقام که اسم‌هایشان معروف است ـ طلحه، زبیر، سعدبن ابی وقاص و امثال آنها ـ از بزرگان که هر کدامشان یک کتاب قطور سابقه‏ افتخارات در بدر و حنین و جاهای دیگر داشتند، این‏ها جزو سرمایه‌دارهای درجه اوّل اسلام شدند. (20/03/75)»