kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۱۱۳
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۵
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

امضاهای طلایی در قوه مجریه عامل مهم فساد

مرور کلی شماره دیروز روزنامه‌های اصلاح‌طلب نشان می‌دهد، اظهارت حسن روحانی در نشستی با مقامات وزارت امور خارجه و همچنین دیدار سرلشکر سلیمانی با وزیر امور خارجه مورد توجه این رسانه‌ها قرار گرفته است. همچنین اظهارات رئیس قوه قضائیه و غیبت قابل‌تأمل معاون اول رئیس‌جمهور از دیگر سوژه‌های دیروز روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود.



سرویس سیاسی-  

روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت: «موضوع موردتوجه در بررسی گسترش فساد در کشور این است که پیش از هر چیز باید دید فساد از چه مقطع زمانی و به چه دلایلی در جمهوری اسلامی شروع به رشد کرده است.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «اولین راه‌حل عملی برای جلوگیری از فساد این است که دستگاه‌های اجرایی و تقنینی کشور باید راه‌های به‌وجود آمدن فساد در قوانین و در نظام مدیریت اجرایی کشور را سد کنند. به‌هرحال مسئله امضاهای طلایی در قوه مجریه و خلأهای قانونی موجود در کشور و همین‌طور سوء مدیریت در نظام بانکی کشور معضلات مهمی‌در این زمینه است. افرادی از نظام بانکی کشور همواره یک پای ثابت در اکثر قریب به‌اتفاق فسادهایی هستند که به‌وجود می‌آید و این نشان می‌دهد که مشکل اصلی کار در کجاست.»
ذکر این نکته ضروری است که روزنامه‌های زنجیره‌ای نیز معتقدند که امضاهای طلایی در قوه مجریه و سوء مدیریت در نظام بانکی کشور از معضلات مهم در بروز فساد است. و این در حالی است که مدعیان اصلاحات پاسخی به این پرسش نمی‌دهند که نقش آنها در پیروزی این دولت چه بوده است؟ گفتنی است که اتفاقاً حقوق‌های نجومی‌ (به‌ویژه در نظام بانکی کشور که به برکناری مدیران عامل چندین بانک مهم کشور منجر شد) محصول همین دولت موردحمایت آنها است.
از سوی دیگر دفاع از کلان مفسدین اقتصادی یکی از کارویژه‌های مدعیان اصلاحات و روزنامه‌های زنجیره‌ای است، نگاهی به یادداشت‌ها و گزارش‌های این روزنامه‌ها در چند سال گذشته نشان‌دهنده این واقعیت است که هر گاه دستگاه قضا خواسته است با متهمی‌برخورد کند مدعیان اصلاحات پا به میانه میدان گذاشته و حمایت تمام قد خود را از این مفسدین اعلام کرده‌اند!
زمزمه مذاکره با‌ترامپ!
«قاسم محبعلی» از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«هدف دولت آمريکا از زمان دولت جورج بوش تاکنون اين بوده که موضوع ايران را به نوعي در سياست خارجي آمريکا که يک موضوع کهنه بوده حل و فصل کند. اگر به گونه‌اي‌ترامپ بتواند ايران را پاي ميز مذاکره آورده و مناسبات تهران- واشنگتن از شرايط کنوني خارج شود طبيعتا يک پيروزي بزرگ براي‌ترامپ خواهد بود».رسانه‌های زنجیره‌ای بارها مدعی شده‌اند که علت اصلی بی‌دستاوردی برجام، روی کارآمدن‌ترامپ در آمریکا است. علاوه بر این وقتی‌ترامپ از برجام خارج شد، طیف مدعی اصلاحات اعلام کرد که یک دیوانه مزاحم رفت.حالا همین جماعت به طرق مختلف در پی زمینه چینی برای مذاکره با‌ترامپ است. مدعیان تسلط به زبان دیپلماسی باید به این سؤال پاسخ دهند که مذاکره با یک دیوانه مزاحم که پایبند به هیچ توافقی نیست، با کدام عقل و منطقی پذیرفتنی است؟!
برخلاف ادعای اصلاح‌طلبان، دموکرات‌ها و جمهوری خواهان در دشمنی با ایران هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند. در دولت سابق آمریکا- باراک اوباما- قانون محدودیت ویزا و قانون تحریمی ‌آیسا و قانون وضعیت اضطراری علیه ایران و بسیاری اقدامات ضدایرانی دیگر انجام شد.
مدعیان اصلاحات تحریم ظریف را هم گردن منتقدان انداختند!
روزنامه ایران دیروز یادداشتی را از یک نماینده مدعی اصلاحات مجلس منتشر کرد که سراسر فرافکنی، قلب واقعیت و افترا است.
ارگان دولت نوشت: «اگرچه تحریم دکتر ظریف با موج تقبیح و محکومیت بین‌المللی علیه آمریکا همراه شد و حمایت حداکثری داخلی از مرد شماره یک دیپلماسی کشور را به همراه داشت، اما چهره‌ای که جماعت مخالف‌خوان سیاست‌های رسمی‌کشور در داخل همنوا با براندازان و رژیم صهیونیستی در چند روز اخیر به نمایش گذاشته‌اند؛ رگه‌هایی از سمفونی ضدیت با سیاست‌های رسمی‌جمهوری اسلامی ایران و حمایت از تحریم ظریف را عیان کرد... اگرچه کج فهمی‌ها و انحرافات جماعتی در عرصه‌های مختلف و حساس بین‌المللی هزینه‌های سنگینی به دوش نظام اسلامی گذاشته و در مواردی که از رهبری هزینه‌ کرده‌اند نیز جفای به رهبری را شاهد بوده‌ایم اما اقتدار و قدرت دفاعی و دیپلماسی کشور امری نیست که به آسانی تحت‌الشعاع کینه‌توزی‌های داخلی و آتش‌افروزی‌های خارجی قرار گرفته و متأثر از آن شود.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «مقایسه میزان حملات مخالفان داخلی ظریف به ایشان با حملات به اسرائیل و نتانیاهو نشانگر غفلت و انحراف آشکار جماعتی در داخل است که در اوج نبرد بین‌المللی کشور از پشت، خنجر به پیشران و قهرمانان عرصه دیپلماسی وارد می‌آورند؛ گاه در قالب گاندو و سریال‌های تلویزیونی و گاه تیتر اول برخی رسانه‌ها که قبل از همه شادی اسرائیل را از چنین حملاتی به تیم دیپلماسی و شخص دکتر ظریف در پی دارد. به مانند برجام که مخالفان داخلی هر روز یک مانع برای دولت در ناکامی‌برای بهره‌گیری از منافع برجام ایجاد کردند زمینه‌ساز تحریم ظریف توسط آمریکا، اهانت‌ها و فضاسازی‌های رسانه‌ای که در مواقعی لباس قانونی از قبیل سؤال و تهدید به استیضاح به خود می‌گرفت، توسط جماعتی از مخالفان داخلی بود که به روشنی‌گرای تحریم ظریف را به دشمن مخابره کرد.»
گفتنی است، جریان انقلابی از زیادی ستانده‌های حریف از ایران انتقاد داشت اما رژیم کودک‌کش صهیونیستی از کمبود ستانده‌ها. از همین رو، طیفی که همنوا با براندازان و رژیم صهیونیستی بود، نه منتقدان برجام که طیف سهل اندیش و افراطیون مدعی اصلاحات ‌اند که می‌گفتند برد موشک‌ها و نفوذ منطقه‌ای ایران را هم باید به مذاکره بنشینیم.
 طیفی که مدال بزرگ‌ترين سرمایه‌های اسرائیل را نتانیاهو به گردنشان انداخت و شيمون‌پرز گفت؛ «اصلاح‌طلبان به نمايندگي از اسرائيل با رژيم اسلامي ايران مي جنگند»! اما از همنوایی منتقدان برجام با اسرائیل می‌نویسد! به همین قرار، طیفی هم که از رهبری هزینه می‌کند، جریان مؤمن انقلابی نیست، مدعیان اصلاح‌طلبی‌اند که خسارت محض برجام را فتح‌الفتوح نامیده‌اند و برای فرار از مسئولیت‌پذیری جار می‌زنند برجام تصمیم نظام بود اما شروط رهبری و خطوط قرمز نظام در آن نادیده گرفته شد.
مطلب دیگر اینکه، قبلاً هم بارها نوشتیم اگر راست می‌گویید که منتقدان، مانع برای کامیابی از برجام ایجاد کرده‌اند، دقیق بگویید چه کسی، کی، چگونه و با چه کیفیتی مانع درست کرده است اما از حلقوم دروغ‌پرداز مدعیان اصلاحات صدایی در نیامد. افزون بر این، تحریم ظریف را گردن منتقدان انداختن، در شرایطی که مدعیان اصلاحات پس از این اتفاق، عملیات فریب و سانسور واقعیت را کلید زدند و آن را نشانه درستی مسیر انفعال و برجام جا زدند، غیرعقلانی است.
سوءاستفاده حزب اعتدال وتوسعه از آرای مردم
روزنامه آفتاب یزد سرمقاله و عکس یک شماره دیروز خود را به حضور کم رنگ اسحاق جهانگیری معاون اول دولت تدبیر و امید اختصاص داده و نوشته: «...آقای جهانگیری احساس می‌کند، نقش موثری در دولت ندارد و مطالبات را نمی‌تواند پیگیری کند. از سویی می‌داند در صورتیکه بخواهد همچنان در عرصه کشور حضور جدی داشته‌باشد باید قطعا مورد سؤالات زیادی درباره مشکلات امروز کشور قرار بگیرد و دست او برای پاسخ دادن خالی است. برای همین در حوزه‌های مختلف چون نگاه متفاوتی نسبت به چالش‌های اقتصادی و سیاسی کشور دارد، او وادار شده است که سکوت اختیار کند و به امور جدی و برطرف کردن چالش‌ها وارد نشود چرا که ممکن است مخاطرات زیادی در این راستا پیش آید.»
اسحاق جهانگیری مشهورترین اصلاح‌طلب در کابینه تدبیر و امید است. او در جریان رقابت‌های انتخاباتی از طریق رسانه ملی به صراحت بر اینکه از طیف موسوم به اصلاح‌طلب است تأکید کرد و حالا هر چه به پایان دولت نزدیک‌تر می‌شویم تکاپوی اصلاح‌طلبان برای یافتن راه فرار از ناکارآمدی این چند سال بیشتر می‌شود. حال آنکه خود ایشان در مناصب مهم دولت بوده‌اند و در ساختن این وضعیت دخیل هستند.اما روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود تلاش کرده تا جهانگیری را جدای از دولت به تصویر بکشد غافل از اینکه اقداماتی که خود جهانگیری در مرکز آنها قرار داشته شامل بیشترین انتقادها هستند. یکی از آنها ارز موسوم به 4200 یا ارز جهانگیری است. آفتاب یزد در توجیه‌تراشی برای آن نوشته: «اسحاق جهانگیری از زمانی که ارز 4200 تومانی را مطرح کرد این مخاطرات را به خوبی حس کرده است. در آن زمان به دلیل اینکه دولت و سایر نهادها پشتوانه این برنامه نبودند، این موضوع باعث سوءاستفاده‌های زیادی شد و باعث شد آقای جهانگیری در میانه راه تنها شود، همین موضوع شاید امروز ایشان را قانع کرده است که در بسیاری از مسائل وارد نشود و سکوت اختیار کند[!!]»
اگر نویسنده این روزنامه زنجیره‌ای به‌نظرات اکثریت کارشناسان رجوع می‌کرد می‌دید که در مورد این تصمیم فارغ از شیوه اجرای آن انتقادهای زیادی مطرح است. در این‌باره که آقای جهانگیری آن روز در صفحه تلویزیون همه را برای گرفتن ارز4200 دعوت کرد!این مطلب در ادامه نوشته است: «آقای واعظی به‌عنوان رئیس دفتر ایشان می‌تواند تصور می‌کند که تنها او بوده است که آقای روحانی را رئیس‌جمهور کرده است، متأسفانه دراین زمینه بداخلاقی‌های بسیار زیادی صورت گرفت و باعث بدعت‌گذاری زشتی در جریان ائتلاف‌‌ها شده است و معلوم نیست اثرات مخرب این موضوع به کجا ختم خواهد شد. ولی فکر می‌کنم سوءاستفاده‌ای که از طرف برخی اعتدالیون به آرای مردم شد، سرانجام خوشی نداشته باشد.»
برای مذاکره با آل‌سعود باید سیاست‌های خود را تعدیل کنیم!
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «لزوم دیپلماسی نرم ایران با کشورهای عرب منطقه» نوشت: «محمد‌بن‌ سلمان با یک آرایش فکری مدرنیته‌ای قدرت را به دست گرفت و ولیعهد عربستان شد تا سیاست توسعه اقتصادی و صنعتی عربستان را افزایش دهد. او تفکرات بلندپروازانه‌ای داشت که البته مسئله قتل خاشقجی تا حدود زیادی به این هدف لطمه زد. محمد بن‌سلمان به این نتیجه رسید که آمریکا هم در جنگ یمن نتوانسته به عربستان در کمک شایانی بکند...عربستان و امارات حتی با همکاری مصر و بحرین نتوانستند مسئله یمن را حل کنند... مجموعه ‌اینها باعث این شد که عربستان آرام آرام خودش را از مشکلات منطقه‌ای رها کند».این روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی در ادامه نوشت: «به سیاستگذاران‌مان توصیه می‌کنیم با نرمش به دنبال علائم و نشانه‌هایی که از طرف عرب‌ها (عربستان و امارات) می‌رسد باشند. ایران نیز باید تغییراتی در سیاست منطقه‌ای خود اعمال کند. در حقیقت ضرورت برقراری ارتباط بین ایران و عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های خلیج ‌فارس این است که حتی تهران در ایجاد یک تغییرات اساسی در سیاست منطقه‌ای پیشقدم شود».
روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی در حالی بن‌سلمان را فردی با آرایش فکری مدرنیته معرفی کرده است. اینکه کارشناسان مسائل بین‌الملل معتقدند که بن‌سلمان، عربستان را وارد باتلاقی عمیق از بحران‌های گوناگون کرده است. آل‌سعود در سال‌های اخیر دست به جنایات متعددی زده است. از فاجعه منا که منجر به شهادت حدود ۵۰۰ ایرانی شد تا کشتار زنان و کودکان بی‌گناه در یمن و بحرین و حمایت از گروهک‌های‌تروریستی در عراق و سوریه و افغانستان و لبنان و نیجریه.
از سوی دیگر این ادعا که اقدامات منطقه‌ای ایران، عامل اختلاف با آل‌سعود است، در حقیقت پذیرش اتهام آمریکا و انگلیس و فرانسه (حامیان و تجهیزکنندگان ‌تروریسم در منطقه) و آل‌سعود (گماشته و نوچه نظام سلطه و گاو شیرده ‌ترامپ) مبنی بر نقش ایران در بی‌ثبات‌کردن منطقه است.