نگاهی دوباره به قهرمانی شیران جوان
والیبال بیمدیر،در مسیر افتخار و سرفرازی (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
جوانان والیبال ایران در رقابتهای جهانی خوش درخشیدند وبرای اولینبار در تاریخ ورزش ایران سکوی اول جهان را به تسخیر خود درآوردند.
قهرمانی شیران جوان برای هر ایرانی ولو آنها که کمتر با ورزش سروکار دارند باعث خوشحالی و نشاط شد و در این روزها و روزگاری که دشمن خارجی سفاکانه و ناجوانمردانه چنگ و دندان نشان میدهد و سفره و معیشت آنان را هدف قرارداده و در سایه غفلت و مماشات بعضی مسئولان عدهای آدمنما که بویی از شرف و وجدان نبرده در داخل بساط رانتخواری و دزدی و اجحاف و تبعیض به راه انداخته و قلب و احساس این مردم نجیب را جریحه دار ساخته است، این پیروزی و قهرمانی لبخند زیبای حاکی از امید ونشاط را بر لبان آنها نشاند. رهبر انقلاب نیز در پیامی بر این نکته تاکید کرده و از اینکه جوانان رشید والیبال ایران با قهرمانی خود دل مردم را شاد کردند از آنها تشکر و تقدیر کردهاند. درباره توفیق تیم جوانان ایران در آوردگاه جهانی میشود از زوایای مختلف صحبت کرد وآن را از حیث فنی و فرهنگی و اجتماعی و... حتی سیاسی به طور مفصل نقد و بررسی کرد.
احساس امید و توانستن
نکته اول اینکه قهرمانی جوانان والیبال در رقابتهای جهانی خواسته و ناخواسته به نوبه خود موجب افزایش غرور ملی، همبستگی اجتماعی میشود و احساس امید و «توانستن» را در ذهن و فکر و جان و روان مردم تقویت و مضاعف میسازد.
بالاتر عرض کردیم آن هم در روزگاری که دشمنان قسم خورده شرف و عزت و ناموس و تمامیت ارضی این سرزمین سربلند از خارج و داخل با وسایل وحربههای مختلف و در عرصههای گوناگون سیاسی واقتصادی و فرهنگی، بیامان و یکسره برای ناامید کردن و بیانگیزه ساختن این مردم تلاش میکنند. والیبال با درخشش خیرهکننده جهانی خود ثابت کرد که «ما میتوانیم»! جوانان غیرتمند و شجاع ما در هر عرصه ورزشی و غیرورزشی توان خلق پیروزیهای شگفتی ساز را دارند. این ملک و ملت بزرگ توانا دارای پتانسیل وسیع برای غلبه بر مشکلات ودرهم کوبیدن توطئههای دشمن غدار دارد و...دشمن حرف مفت میزند. یاوه میگوید و نمیتواند این ملت بزرگ و قهرمان و متوکل را نومید و به تسلیم و ذلت وادارد... وآنچه که به اختصار عرض شد از کارکردهای پنهان ورزش است که بیش از این باید از آن استفاده کرد.
خشت اول چون نهد معمار راست!
نکته بعدی ورزشیتر است! قهرمانی جوانان والیبال که در ادامه موفقیتها و حرکت روبه جلوی این رشته طی نزدیک به سی سال اخیر اتفاق افتاد این اصل مکتبی و علمی را بار دیگر ثابت کرد که» خشت اول گر نهد معمار راست، تا ثریا میرود دیوار راست»! واقعیت و انصاف این است که سی سال پیش وقتی حاج آقا یزدانیخرم با تحمل زخم زبانها وسنگاندازیها وقلعوقمع پدر خودخواندههای پرمدعی و بیهنر والیبال وخون دل خوردنها و... خشت کج به یادگار مانده از گذشته را در والیبال ازریشه و بنیان بیرون آورد آن را با کمک اهالی خدمتگزار و بیادعا و کارشناسان توانا و متعهد والیبال از نو به شکل اصولی و صحیح پایهگذاری کرد، والیبال از آن زمان در مسیر روبه جلو و مسیر پیشرفت قرار گرفت. برخورداری والیبال از نیروی انسانی با کیفیت به ویژه جوانان مستعد و باانگیزه و کشف و به کارگیری اصولی و منطقی و بالاخره مدیریتی علاقهمند و مقتدر و انقلابی و آخرتنگر بر حرکت کُند والیبال در این مسیر سرعت بخشید و... والیبال به اینجا رسیده که میدانیم و با دوچشم سر میبینیم. این کاری است که بالاخره روزی در رشتههایی مثل فوتبال هم انجام شود. وگرنه علیرغم ظواهر و بزک کردنها تا ثریا آش همین است و کاسه همین!
انتخابات والیبال نشانه مدیریت قجری در ورزش
واما نکته بعدی درخشش تیم ملی والیبال در لیگ ملتهای والیبال وحضور در جمع شش قدرت اول والیبال دنیا واین آخری یعنی قهرمانی جوانان در رقابتهای جهانی درحالی اتفاق افتاده که اهالی این رشته و علاقهمندان به ورزش میدانند که این رشته حدود شش هفت ماهی است که مدیر ندارد و با رئیساداره میشود وبعضی حسابگریهای شخصی و خودخواهیها و اراده بعضی جاهطلبان اجازه نمیدهد انتخابات آن برگزار شود. چرا که برای این سرنوشت و تکلیف والیبال در اولویت نیست. سرنوشت و تکلیف خودشان در ساختار مدیریتی ورزش مهم است! اول این باید معلوم شود تا آقایان اجازه دهند تکلیف والیبال و مدیریت آن روشن شود. این است که هفته پیش در سرمقاله نوشتیم که در بخشهای مهمی از ورزش «مدیریت به سبک قجری» حاکم است! یک عدهای آدم چسبیده به ورزش که هیچ سابقه وصبغهای در ورزش ندارند به لطف زدوبندهای سیاسی وجناح گرایی و یا بر طبق ملاک «خویشاوندسالاری» و... راه به ورزش پیدا کرده و به صندلیهای مدیریتی آن تکیه زده و از مواهب آن حسابی برخوردار شده ومزه آن زیرزبانشان مزه کرده است و حالا نه تنها حاضر هم نیستند به هیچ وجه دست بردارند و کوتاه بیایند ومثلا فلان پست یا مقام فدراسیونی را تحویل دهند بلکه بعضی از آنها اصلا ورزش را ملک طلق و میراث خانوادگی خود میدانند و برای کلیت ان میخواهند خط ربط تعیینکنند، فلان را برکنار کنند و بهمان را برسر کار آورند. بامسئولان فدراسیونهای موفق و پرمخاطب که از شخصیت مستقل ومحترمی برخوردار هستند و نان توان و لیاقتهای خود را میخورند وبلهقربانگوی این آدمهای جاهطلب نیستند، خوب نیستند. حمایت لازم را از آنها دریغ میورزند و...زورشان برسد چوب لای چرخشان میگذارند و برکنارش میکنند (برای نمونه آقای ضیایی رئیسسابق فدراسیون والیبال را به یاد آورید. او تا آنجا که میدانیم باج به این افراد زیادهخواه عوضی آمده در مدیریتهای ارشد ورزش نداد ومیخواست بساط بازیکنسالاری علیالخصوص آن دسته بازیکنانی راکه در نهان با همان جاهطلبان
سروسری دارند برهم بزند دیدید چقدر راحت نسخهاش را پیچیدند؟! در حالیکه بعضی فدراسیونها مثل تنیس یکسال است بلاتکلیف است!! و اینان برای ماندن خودشان حتی دنبال این هستند که قانون را که مجلس تصویب کرده عوض کنند تا هر طوری شده به هنر بیبرکت و مضر مدیریتی خود بر گرده ورزش بختبرگشته ادامه دهند. از آن طرف بساط شازدهبازی و آقازادهبازی در ورزش به راه انداختهاند و... از موضوع زیاد دور نشویم. صحبت والیبال بود. ماجرای انتخابات والیبال و تعویقهای پیاپی آن را و اظهارات و در واقع ماستمالی آقایان محترم! را نگاه کنید؛ ما را از هرگونه توضیح و مثالآوری برای حاکمیت مدیریت«قجری» در ورزش بینیاز میکند... خداوند خودش ورزش را از دست این افراد و افکار عقبمانده و خودخواهانه نجات دهد. انشاءالله.
این بچهها و استعدادها، اگر مدیریت شوند چه میشود؟!
و اما آخرین نکته که میشود با الهام و به بهانه قهرمانی والیبالیستهای جوان حداقل در این مقال به آن اشاره کرد این حرف قدیمی و بیان این درد و حسرت کهنه در ورزش ماست که؛ بچههای نازنین اینمردم و جوانان برومند و مستعد این سرزمین بارها و در عرصههای مختلف و اینبار در آوردگاه والیبال جوانان جهان در شرایطی مدیریتی که شمهای از آن به طور مختصر بالاتر آمد لیاقت و استعداد و قدرت خلق افتخار و موفقیتهای بزرگ را ثابت کردهاند در نظر بگیرید اگر روزی و روزگاری در ورزش ما بساط مدیریت ملوکالطوایفی و روشهای سیاسیکارانه، کاسبکارانه و خودخواهانه مدیریتی جمع شود و بر کاروبار آنمدیریت متخصص و متعهد وانقلابی و دلسوز حاکم شود روند ورزش ایران و کیفیت فنی و اخلاقی و کمیت موفقیتها و افتخارات آن به چه صورتی در خواهد امد. به امید آن روز.