امام جواد(ع) و تولی و تبری
علی مقیسهای
مؤمن سبک زندگیاش اسلامیو قرآنی است. اینگونه است که همواره در راه شناخت سبک زندگی به سراغ آموزههای قرآن و روایات معتبر از پیشوایان معصوم(ع) میرود و همان طوری که خداوند فرمان داده آنان را اسوههای حسنه قرار داده و زندگی خویش را براساس سنت و سیره معتبر آنان شکل میدهد. از جمله پیشوایان معصوم(ع) حضرت امام محمدتقی(ع) است که نویسنده در این مطلب با بهرهگیری از برخی احادیث آن امام به جنبههایی از سبک زندگی اسلامی اشاره کرده است.
***
ترک نفاق در دوستى با خدا
انسان مؤمن به این امور ایمان دارد که خداوند خالق و مالک و رب هستی از جمله جان و نفس اوست. بر این باور است که خداوند با علم شهودی و حضوری بر همه هستی داناست و چیزی نیست که بیرون از علم شهودی و حضوری او باشد. پس هر چیزی در پیشگاه خداوند حاضر است و اینگونه نیست که چیزی بر او نهان و مخفی باشد و یا غیب تلقی شود. از آنجایی که همه هستی از جمله انسان در ایجاد و بقا نیازمند فیض دایمیخداوند است، قطع هرگونه پیوند به معنای نیستی و نابودی انسان خواهد بود. فقر هویتی و ذاتی انسان میطلبد تا همواره از خداوند غنی حمید فیض بطلبد تا باقی و برقرار باشد. (فاطر، آیه 15) این ارتباط میان خدا و انسان و بلکه هر موجودی چنان است که خدا از خود آن موجود به خودش نزدیکتر است. از همین رو خداوند میفرماید: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما به نفس انسان از شاهرگ گردنش نزدیکتریم.
(ق، آیه 16) اگر شاهرگ حیاتی انسان موجب بقای اوست، این خداوند است که این شاهرگ را حفظ کرده و بقای او را تضمین میکند و بلکه حتی نفس و روان آدمی وابسته به فیض الهی است. این نزدیکی تا جایی است که خداوند در آیهای دیگر میفرماید: وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حائل مى شود. (انفال، آیه 24) به این معنا که خداوند میان شخص و حقیقت او قرار میگیرد؛ چرا که قلب آدمیتعبیری دیگر از مراتب نفس انسانی است؛ زیرا قوه ادراکی بشر را قلب میگویند که از قوای نفس انسانی است. (اعراف، ایه 179؛ توبه، آیه 87؛ نجم، آیه 11)
خداوند در قرآن بیان میکند که هماره همراه انسان است و این معیت و همراهی یک همراهی قیومیتی است، (حدید، آیه 4) به این معنا که همراهی وجودی خدا با انسان و هر موجود دیگر در هستی است که موجب بقای او میشود بهطوری که اگر خدا را از چیزیبرداری نیست و نابود میشود.
وقتی خداوند به هر موجودی از جمله انسان اینگونه نزدیک است که بقای موجود به حضور معیتی و افاضاتی خداوند است، پس خداوند میبایست به همه ابعاد وجودی هر موجودی احاطه کامل علمی داشته باشد. از همین رو خداوند از احاطه علمی خود نسبت به هر موجودی و عدم احاطه علمی موجودات به خود و یا دیگران در آیاتی از قرآن خبر میدهد. (نگاه کنید: بقره، آیه 255؛ طه، آیه 110)
چنین احاطه علمی خداوند به موجودات هستی به معنای آگاهی از پنهان و پیدای موجودات است بهطوری که اگر خود موجود به ضمیر ناخودآگاه خویش علم نداشته باشد، خداوند چنین علمی را داراست. خداوند در آیه 7 سوره طه میفرماید: فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى؛ او نهان و نهانتر را مىداند. همچنین در آیه 1 سوره ممتحنه میفرماید: وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ؛ من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار کردید داناترم.
مؤمن هرگاه به چنین ایمانی دست یافت بهطور طبیعی کاری میکند که رضایت خداوند در آن باشد و در نیت و باطن خویش بهگونهای نیست که در ظاهر و رفتار خویش طور دیگری باشد. اگر کافر، نفاق میورزد و خود را مسلمان نشان میدهد تا از آسیبهای دولت اسلامی در امان ماند و از برکات آن سود برد، مسلمان نباید نفاق ورزد و بهگونهای خود را نشان دهد که در ظاهر از دوستان خدا ولی در باطن دشمن خدا است. کسی که خود را مسلمان نشان میدهد و ربا میخورد و به جنگ خدا میرود و یا در ظاهر لباس اسلام برتن میکند و در باطن جامه شیطان و هواهای نفسانی بر تن دارد و استکبار میورزد. چنین کسی قطعاً وارد جرگه نفاق شده است. امام جواد(ع) به مسلمان و مؤمن هشدار میدهد و میفرماید: لاتَكُنْ وَليّا لِلّهِ فىِ الْعَلانِيّهًِْ، عَـدُوّا لَهُ فِى السِّـرِ؛ اينگونه مباش كه در ظاهر با خدا دوستى كنى و در پنـهانى دشـمنى. (بحارالانوار، ج 78، ص 365)
برخی از مسلمانان با نشانههای اسلامیدر جامعه ظاهر میشوند و یا خود را از علمای اسلام معرفی میکنند و در جامه اولیای الهی ظاهر میشوند تا اینگونه افرادی را دور خود جمع کنند، در حالی که در باطن بنده خدا نبوده، بلکه بنده هواهای نفسانی و شیطان هستند و هواهای نفسانی را خدای خویش قرار دادهاند (فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23)؛ چنین افرادی به جنگ خدا رفته و دشمن خدایند و باید از اینگونه رفتار بسیار بر خود و عاقبت خویش بترسند؛ زیرا خشم خداوند آنان را در دنیا و آخرت خوار میکند.
البته بسیاری از افراد نفاق میورزند و گمان میکنند که کسی از آن آگاه نخواهد شد ولی باید گفت که روزگار، افشـاگر بسیاری از اسرار خواهد بود. امام محمد تقى(ع) در اینباره هشدار داده و فرموده است: اَلْأيّامُ تَهْتِكُ لَكَ الاَمْرَ عَنِ الأسْرارِ الْكامِنَهًْ؛ روزگار از رازهاى نهفته برايت پرده برمى دارد. (بحارالانوار، ج 78، ص 365)
در آیات قرآن از پيـروى از هواى نفس بر حذر داشته شده است؛ زیرا شیطان خواهان آن است که انسان از هواهای نفسانی پیروی کرده و در نهایت خدا و دین را کنار بگذارد و به دوزخ برود. از همین رو امام جواد(ع) فرمود: مـَنْ اَطاعَ هـَواهُ اَعْطى عَدُوّهُ مُناهُ؛ كسى كه از هواى نفس خود اطاعت كند آرزوهاى دشمن خويش را برآورده است. (سفينهًْالبحار، ص 728) یعنی کسی که هواهای نفسانیاش را پیروی میکند در حقیقت به خواستههای شیطان، این دشمن سوگند خورده تن داده و رضایت او را برآورده کرده و آرزوی ابلیس را تحقق بخشیده است.
انسان باید مواظب باشد که شهوت بر او سوار نشود؛ زیرا کسی که اهل شهوت است زمانی میرسد که شهوت بر او سوار میشود و عنان اختیارش را در دست میگیرد. اینگونه است که گرفتار گنـاه نابخشـودنى میشود که رنگ سعادت را بدان نخواهد دید. امام جواد(ع)ف فرموده است: راكِبُ الشَّهَواتِ لاتُسْتَقالُ لَهُ عَثْرَهًٌْ؛ كسى كه بر مركب شهوت سوار است، هيچ لغزشى، از او بخـشوده نمى شود. (بحارالانوار، ج 70، ص 78)
تولىّ و تبرّى
بر اساس آموزههای اسلام، آنچه به زندگی انسان معنا و مفهوم ایمانی یا ضد ایمانی میدهد و کفر و ایمان شخص را نشان داده و به رخ میکشد، همان تولی و تبری است. اگر کسی هر کاری بکند ولی ولایت خدا را در همه ابعاد زندگی خویش به نمایش نگذارد و در همان حال به تبری از دشمنان خدا نپردازد، نمیتوان گفت که او مؤمن واقعی است. اگر در اسلام سفارش شده تا نسبت به دنیا زهد ورزد و دلبسته به دنیا نشود و با آنکه از نعمتهای طیب الهی در دنیا بهره میگیرد به آن علاقه و تعلق پیدا نکند و از غیرخداوند فرار کند، اینها همه موجب میشود تا بخشی از حقیقت ایمان را به نمایش گذارد، آنچه تمام حقیقت ایمان فرد را نشان میدهد همان ولایت الهی و تبری از غیراست که در آیات قرآنی بهعنوان طاغوت از آنها یاد شده است. (بقره، آیات 256 و 257؛ نساء، آیات 51 و 60 و 76)
بنابراین حقیقت ایمان همان شعار«لا اله الاالله» است که با نفی طاغوت و مانند آن شروع وبا اثبات خداوند تمام میشود. پس اگر کسی چنین تولی و تبری نداشته باشد از ایمان و اسلام بهرهای نبرده است. کسی که به کدخدای دروغین و مستکبر جهان دلبسته است و تحت حاکمیت و ولایت او قرار میگیرد و با او پیمان میبندد، از ولایت الهی خارج شده است. چنین شخصی هر چند که نماز میخواند و روزه میگیرد و حتی اگر زاهد دهر باشد ولی چون تحت ولایت طاغوت رفته و از ولایت الهی خارج شده نمیتواند مدعی ایمان و اسلام باشد. امام محمدتقى(ع) در اینباره فرموده است: اَوْحَى اللهُ اِلى بَعْضِ الأنبِياءِ: أمّا زُهْدُكَ في الدُّنيا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَهًَْ وَامّا انْقِطاعُكَ اِلىَّ فَيُعَزِّزُكَ بي، وَلكِنْ هَلْ عادَيْتَ لي عَدُوّا وَ والَيْتَ لي وَليّا؛ خـداوند به يكى از پيامبران وحـى كرد: زُهد تو، آسايشى را به دنبال دارد كه بهزودى به تو خواهد رسيد، امّا جدايى از ديگران و پيوستنت به من، تو را عزيز خواهد كرد، (اينها براى خودت بود) امّا آيا براى من با دشمنم دشمنى كردى؟ و با دوستم رفاقت كردى؟ (تحف العقول، ص 726)
تولی و همراهى با امامان(ع)
از مصادیق بارز تولی و تبری نسبت به خدا و دشمنان خدا باید به ولایت نسبت به معصومان(ع) از پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان(ع) و تبری از دشمنان آنان بهعنوان مصادیق عینی و دنیوی آن اشاره کرد. کسی که مدعی ایمان به خدا است و خود را از دوستان الهی معرفی میکند باید ضمن تبری از دشمنان خدا، در عمل ولایت معصوم(ع) را پذیرفته و نسبت به ولایت دشمنان ایشان تبری جوید. این سبک زندگی اسلامیاست که موجب سعادت دنیا و آخرت و رهایی از دوزخ خواهد شد.
اسماعيلبن سهل گويد: خدمت امام جواد(ع)نوشتم، چيزى به من تعليم فرما كه اگر آن را بگويم (بخوانم) در دنيا و آخرت با شما باشم. حضرت به خط خود نوشت: سـوره «انّا انزالناه» را زيـاد بخـوان و لبهايت به گفتن استغـفار «تـر» باشـد،؛ يعنى آنقدر استغفار كُنى كه هيچگاه لبت خشك نشود. (ثواب الاعـمال، ص 197)
میدانیم که سوره توحید بیانگر نسبت خداوند و توصیف و وصف الهی است و کسی که حقیقت این سوره را درک کرده باشد خداشناس بوده و معرفت به ربالعالمین پیدا میکند؛ همچنین سوره قدر نسبت و وصف پیامبر(ص) و معصومان(ع) است؛ زیرا خداوند در این سوره جایگاه و منزلت آنان را تبیین کرده است و بیان نموده که ایشان چگونه مقدرات عالم را ابلاغ و اجرایی میکنند.
همچنین انسان باید همواره تحت مغفرت الهی رفته و آمرزش بخواهد؛ زیرا استغفار کردن سه خاصیت دفع بلا و رفع بلا و جلب منفعت را دارد که در آیات و روایات بیان شده است. بر همین اساس گفته شده که مؤمن در روز دست کم باید هفتاد بار استغفار میکند.