سرمایهگذاری عربستان در نهادهای علمی آمریکا
امینالاسلام تهرانی
طبق قوانین آمریکا دانشگاهها و نهادهای علمی این کشور میتوانند بخشی از درآمد خود را از سرمایهگذاری خارجی کسب کنند. وقتی هم صحبت از سرمایهگذاری خارجی در آمریکا باشد، حتماً پای عربستان سعودی به میان کشیده خواهد شد. گویی عربستان سعودی وظیفۀ اخلاقی دارد تا بخشی از هزینههای جاری آمریکا را به تنهایی تأمین کند. حکمرانان جزيره العرب نه تنها با خرید بیمارگونه سلاح، پولهای نفتی خود را سرازیر جیب آمریکاییها میکند، بلکه با پولهایی که به دانشگاههای آمریکایی میدهند، کوشش دارند تا آبرویی برای خود بخرند؛ غافل از این که پولشان پیش از آن که چهره خودشان را تطهیر کند، چهره نهادهای علمی آمریکا را مخدوش میکند.
میزان و چگونگی سرمایهگذاری
گرچه گزارش نهادهای علمی آمریکا از منابع مالیشان چندان هم روشن نیست، اما با همین دادهها که منتشر کردهاند میتوان یافت آن چه که از سال 2012 تا کنون از خزانه عربستان، به طور مستقیم، وارد صندوقهای مراکز علمی آمریکا شده است حدود 650 میلیون دلار است. یک میلیارد هم هر سال از طریق 44000 دانشجوی سعودی محصل در آمریکا نصیب این کشور میشود. جالب این است که اکثر این 44000 دانشجو از خود دولت عربستان هزینه تحصیل خود در آمریکا را دریافت میکنند؛ در حالی که دانشجویان خارجی دیگر، مثلاً 300000 دانشجوی چینی که در آمریکا هستند، توسط خانوادههایشان تأمین مالی میشوند. البته سعودی با همۀ ولخرجیاش و دادن بورسیه به دانشجویان خودش تنها درصد کمی از دانشجویان خارجی آمریکا را تشکیل میدهد و به قول مایکل سوکولوو دانشجویان سعودی نسبت با دانشجویان شرقی دیگر از استعداد چندان زیادی هم برخوردار نیستند.
عربستان، درست در زمانی که یمن را زیر بمبهای ساخت آمریکا میکوبد و تمام منتقدان داخلی خود را سلاخی میکند، با بیش از 60 دانشگاه آمریکایی از جمله با M.I.T. قراردادهای مالی فراوانی میبندد تا لابد از علم مدرن حمایت کند! البته پرسش از این که دانشگاه آمریکاییM.I.T. چه نیازی به پولهای نفتی عربستان دارد؟ خود پرسش جدیای است. این دانشگاه سال پیش 16/5 میلیارد دلار سرمایه داشت که این مبلغ بیش از تولید ناخاص ملی کشورهایی چون نیکاراگوئه است. در حالی که پولی که عربستان در این دانشگاه خرج میکند، مطابق اعلام خود این دانشگاه، سالی حدود 10 میلیون دلار است و البته 43 میلیون هم پولی است که در واقع از طرف میلیاردرهای سعودی نصیب مراکز آموزشی مرتبط با این دانشگاه میشود. آیا عایدی این دانشگاه از سفره پهن سعودی همین مقدار است؟
حداقل 25 دانشگاه آمریکایی به طور رسمی با آرامکو، بزرگترین شرکت نفتی سعودی و طبق ادعای بلومبرگ سودآورترین شرکت جهان، و یا با سابیک و دیگر شرکتهای عربستان قرارداد دارند. بیشتر این قراردادها در حوزه تخصصی نفت و گاز طبیعی است. اقتصاددانهای مدرسه دولتی کندی هاروارد مستقیماً برای دولت عربستان کار میکنند و برای آیندۀ بازار کارِ پادشاهی عربستان به این پادشاهی مشاوره میدهند. البته بیشتر این دانشگاهیان به جای این که خود را مشاوران عربستان معرفی کنند، دوست دارند که خود را پژوهشگرانی بخوانند که مشغول تحقیق روی پروژههایی خاصاند!
هدف از سرمایهگذاری
همان طور که پیش از این گفته شد، اولین چیزی که عربستان به دست میآورد گروهی از دانشمندان مراکز علمی آمریکا است که در حوزههای مختلف نفت وگاز به سعودیها مشاوره میدهند؛ که شامل حوزههای فنی و مهندسی، بازاریابی و اقتصاد میشود. البته اگر بخواهیم این مسئله را به زبان مردم یمن ترجمه کنیم، معنایش این میشود که این گروه از دانشگاهیان و دانشمندان آمریکایی به عربستان کمک میکنند تا بیشتر نفت و گاز استخراج کنند تا بیشتر نفت بفروشند و پول به جیب بزنند تا بیشتر از آمریکا بمب بخرند تا بیشتر خانههای یمنیها را بر سرشان خراب کنند و با محاصره یمن کودکان و زنان بیشتری را در معرض مرگ از گرسنگی قرار دهند.... البته این دانشمندان آمریکایی که لابد تقدسی هم برای علم قائلاند میتوانند با پولی که از علمفروشی به عربستان به کف میآورند، بوقلمون درشتتری برای جشن «روز شکرگزاری» بپزند و چیزی از پسماندهاش را نیز به کارتنخوابهای شهرشان بدهند تا شاید کفارهای باشد برای بخشایششان!
چیز دیگری که سعودیها با سرمایهگذاری در دانشگاههای آمریکا به دنبالش هستند، جلب فکر دانشگاهیان طراز اول آمریکا به سمت سعودی و شاهزاده جوانی است که قصد دارد با آن چه چشمانداز 2030 میخواند دست به مدرنسازی عربستان بزند –البته عربستانی که هنوز مفهوم ملیت در آن شکل نگرفته است! این سرمایهگذاریها کمک میکند به تلطیفِ افکار دانشگاهیان آمریکا نسبت به عربستانی که پیشتر بَدَوی میخواندنش. البته این «جلب افکار» ثمر دیگری نیز برای سعودیها دارد، و آن «بِرَندسازی» است. همان چیزی که جوردن سفیر سابق آمریکا در عربستان آن را تلاشی خواند برای «گستردن «قدرت نرم»، درست همانگونه که آمریکا سالها است که انجام میدهد.»
وقتی بنسلمان مشغول خرج کردن در این دانشگاهها بود، رسانههای آمریکایی این که عربستان به تازگی اجازه رانندگی به زنان داده! را با شدت تبلیغ میکنند یا این که سینمایی در ریاض بعد 35 سال افتتاح میشود را در بوق میکنند. برای همین پولها است که وقتی دانشگاههای آمریکا مثل هاروارد و M.I.T. یا مراکزی چون سیلیکون ولی میزبان بنسلمان میشوند، کسی در آن جا متعرض جنایات او و کشورش در یمن و یا سرکوب شهروندان مخالف حکومت نمیشود. تعدادی از دانشگاهیان و کنشگران ضد جنگ در مقابل M.I.T. دست به اعتراض زدند و این دانشگاه را به خاطر نقش مشاورهایاش برای عربستان محکوم کردند و این دانشگاه را مجرم جنگی خواندند که باعث مرگ هزاران نفر شده است، اما این صداها به جایی نرسید. 4000 نفر امضاء جمع کردند که M.I.T. ملاقات بنسلمان را لغو كند اما نتیجۀ این اعتراضات و کارزار روشن بود: فردا صبحش بنسلمان در آزمایشگاه رسانهای این دانشگاه بود و قراردادی 23 میلیون دلاری برای گسترش پروژههای تحقیقاتی بست. این پولها کار سعودی را راه میاندازد، اما تیغ دلارهای نفتی بنسلمان تا جایی برّندگی دارد. بعد از این روشن خواهد شد که باز سعودی در معامله با آمریکا بیش از این که چیزی به دست بیاورد، چیزی از کف داده.
سرانجام مبهم
گویی این که عربستان در یمن کشتارگاهی بزرگ از غیرنظامیان راه بیاندازد، یا این که در یک روز 37 نفر از –به اصطلاح– شهروندان خود را گردن بزند و پیکر بیسر یکی از آنها را نیز در پیش چشم مردم به چلیپا بکشد تا درسی برای یاغیها باشد، برای نخبگان دانشگاهی آمریکا مسائلی پیش پا افتاده بود! و چندان برایشان دردناک نبود؛ اما قتل خاشقچی ماجرایی متفاوت بود. او به هر حال برای روزنامۀ «آمریکاییِ» واشنگتن پست مینوشت، کشتن او انگار خون این نخبگان دانشگاهی را به جوش آورد. به خصوص بعد از آن لستر مسئول رسیدگی این پرونده شد و اعلام کرد: یکی از کسانی که در جریان قتل خاشقچی نقش داشتند در ملاقات بنسلمان از M.I.T. همراه او بوده است. این جا دیگر سکوت چندان ممکن نبود و اعتراضها بالا گرفت و صداهایی که پیشتر در گوشه و کنار بلند میشد و شنیده نمیشد، این بار به گوشها رسید.
رسانهها این بار، با شخصیتهای مستقل دانشگاهی همراه شدند –همان شخصیتهایی که پیشتر صدایشان را نمیشنید و منعکس نمیکرد– و به دانشگاهها فشار آوردند، بالاخره این بار بحث بر سر جان «میلیونها یمنی» نبود، بلکه بحث سر جان «یک خودی» بود. کار چنان بالا گرفت که دانشگاه M.I.T. بخشی از پول عربستان را به نشانۀ اعتراض بازگرداند. این بار کلام اساتید مستقلی چون هسلنگر استاد M.I.T. شنیده شد، که میگفت: «دانشگاههای آمریکا به سعودی سرمایۀ نمادین میدهند. ما از نام دانشگاه M.I.T. استفاده کردیم تا نام بنسلمان و رژیمش را جلا دهیم.» گردانندگان دانشگاهها نیز مجبور به موضعگیری شدند. در واقع رؤسای این نهادها موضعی دوگانه در قبال عربستان گرفتند. برخی گفتند که ما با شرکت آرامکو و.. قرارداد داریم نه با دولت عربستان، در حالی که حدود 87 درصد بودجه سعودی را آرامکو تأمین میکند و دیگر شرکتها نیز همه دولتیاند، یا جاناتان کینگ، یکی از مسئولان دانشگاه M.I.T.، گفت: ما با قاتلها و زندانیکنندگان کنشگران زن شریک نخواهیم شد، اما باید روابط خود را با آنان حفظ کنیم!! همۀ اینها نشان میدهد که تیغ پول عربستان هم تا جایی میبُرد و این بار هم حکمرانان سعودی بیش از آن چه به دست آوردند، خرج کردند. در این جا هم کلام مایکل اسکولوف نویسنده نیویورک تایمز، مصداق دارد که گفت: «بنسلمانِ خام، وسط تور دلال کارکشتۀ آمریکایی، دونالد ترامپ، است؛ که پولهای نفتی سعودی را میبلعد و آن را پول خوردهای عربستان میخواند.»
منابع:
- The New York Times Magazine.
-MIDDLE EAST MONITOR.