نگاهی اجمالی به زندگی و کارنامه ادبی شاعر پیشکسوت انقلاب، عباس براتیپور
همنفسِ شاعران «جانباز»
رضا اسماعیلی
عطر گل یاسمن را، در باغ یاد تو چیدم
روح سپید سحر را، در صبح آیینه دیدم
تا طرح صبح نگاهت، در ساغر خاطرم ریخت
تصویر پاکیزه ات را، بر پردۀ دل کشیدم
تو صبح سرخ طلوعی، هر کس تو را باورش نیست
من شهد نورانی ات را، در کام ذهنم چشیدم
بذر وفای تو را تا، در دشت سینه فشاندم
دریایی از سبزۀ مهر، در باغ جان پروریدم
آخر به روح شقایق سوگند ای نرگس ناز
از آستان نگاهت، هرگز مکن ناامیدم
فصل شکوفایی تو، فصل تماشایی ماست
تو سرو سبز بلندی، من شاخ مجنون بیدم
روح کدامین بهاری، کز دیده ام میگریزی؟
می رفت و آهسته میگفت:«من عاشقم، من شهیدم»
استاد عباس براتي پور از شاعران نام آشنا، پیشکسوت و تاثیرگذار نسل اول انقلاب اسلامی است که اصطلاحا به شاعران دهه شصت معروف شدهاند. شاعری که به رغم قرار گرفتن در هشتمین دهه عمر پربرکت خویش، همچنان حضوری بانشاط و فعال در عرصه فعالیتهای فرهنگی و ادبی دارد. وی از فردای پیروزی انقلاب تاکنون به واسطه مدیریت جلسات ادبی حوزه هنری که چهارشنبهها تشکیل میشد و اداره جلسات سالانه دیدار شاعران با رهبر انقلاب، حضوری فعال و تاثیرگذار در عرصه شعر و ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. وی بعد از جدایی و کنارهگیری گروهی از شاعران و هنرمندان از حوزه هنری در سال 66، همچنان به همکاری خود با این نهاد فرهنگی ادامه داد که این همکاری تا به امروز ادامه دارد. تاسیس کانون شاعران جانباز، دبیری صفحات ادبی روزنامه رسالت، و عضویت در هیئت مدیره انجمن قلم از دیگر مسئولیتهای براتی پور در طول سالیان بعد از انقلاب بوده است.
«براتیپور» به روایت «براتیپور»
استاد براتی پور در زندگی نامه خودنوشت خویش، درخصوص ورودش به وادی ادبیات و دنیای شعر و شاعری میگوید: «در چهاردهمین روز اردیبهشت سال 1322 در تهران به عنوان سومین فرزند خانواده چشم به جهان سراسر روشنایی گشودم... دوران طفولیت را در دامان پر مهر و محبت مادر با ترانهها و زمزمه هایاشعار باباطاهر و آنچه مادران برای به خواب بردن کودکان خود میخواندند سپری کردم... دوران دبستان را سپری و در اواخر دوران دبیرستان به شعر روی آوردم. اگرچه رشته ریاضی را برگزیده بودم، ولی بااشعار سعدی و حافظ انس بیشتری داشتم. مشکلات مالی این اجازه را نداد که به دانشگاه راه یابم. لذا در آبان ماه 1341 به استخدام نیروی هوایی در آمدم. یک سال بعد برای طی دوره آموزشی به کشور آمریکا اعزام و در رشته الکترونیک به تحصیل پرداختم. پس از یک سال و نیم اقامت در خارج به وطن بازگشتم. در سال 1346 به مشهد مقدس منتقل شدم. در مشهد فرصتی یافتم تا به انجمن ادبی فردوسی به ریاست مرحوم استاد عبدالعلی نگارنده با استادانی چون مرحوم احمد کمال پور، مرحوم غلامرضا قدسی و سایر شاعران بزرگوار آشنا شده و از محضر آنان بهره مند گردم. اگرچه کار فنی با ذوق ادبی مغایر بود، ولی از مطالعه و سرودن شعر غفلت نمیورزیدم... پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1360 به جمع شاعران حوزه هنری که آن زمان «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» بود راه یافتم و از محضر استاد فقید «مهرداد اوستا» و سایر شاعران ارجمند بهره بردم. حوزه هنری جایگاه مناسبی برای رشد و شکوفایی استعدادهای هنری و ادبی جوانان مستعد آن زمان بود و در زمینههای مختلف هنری توانست هنرمندان و شاعران موفقی را پرورش دهد. در اردیبهشت سال 1372 با درجه سرهنگی بازنشسته شدم و از آن تاریخ مسئولیت گروه شعر حوزه هنری را به عهده گرفتم. اگرچه پیش از این در سال 1367 مسئولیت جلسات نقد و بررسی شعر حوزه هنری را عهدهدار بودم که این مسئولیت تا زمان حال ادامه دارد. این جلسات روزهای چهارشنبه هر هفته پذیرای حضور شاعران میباشد. مجموعه شعرهایی که از بنده به چاپ رسیده عبارتند از: «بهت نگاه»، «دل و دریا»، «گزیده ادبیات معاصر» و... دو مجموعه شعر دیگر با عنوان «آتش سواران» شامل سرودههای مربوط به دفاع مقدس و دیگری گزیدهاشعار میباشد که آماده چاپ میباشند...» (1)
جلسات نقد وبررسی حوزه هنری
هم چنانکه اشاره شد، براتی پور حدود ۱۹ سال مسئولیت جلسات ادبی حوزه هنری را بر دوش داشته است. از آنجا که من نیز با افتخار چند بار توفیق حضور در این نشستها را پیدا کردهام، درباره دامنه تاثیرگذاری این جلسات در کشف و شناسایی شاعران جوان باید بگویم که این جلسات از معدود جلسات ادبی سالم و بیحاشیه بعد از انقلاب بود که شاعران شاخص و برجستهای را به جامعه ادبی معرفی کرد. استمرار ۱۹ ساله این جلسه ادبی نشانگر موفقیت استاد براتی پور در مدیریت آن است. بدون شک حضور شاعرانی از همه طیفهای ادبی در جلسات نقد و بررسی شعر حوزه هنری به خاطر حسن سلوک، روحیه پدرانه، و سعه صدر بالای استاد براتی پور بود.
این جلسات یکی از منظمترین و پایدارترین نشستهای ادبی بعد از انقلاب بود که باعث رونق و پویایی شعر انقلاب و دفاع مقدس میشد. هم چنانکهاشاره شد این میزان از اقبال و استقبال به ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی استاد براتی پور برمی گردد که عاشقانه و بیهیچ چشمداشتی بهترین سالهای زندگیاش را وقف خدمت به شعر و ادبیات انقلاب کرد.
هم نسل شاعران «دفاع مقدس»
وجه تمایز براتی پور با دیگر شاعران انقلاب اسلامی، تعلق خاطر شدید او به حوزه شعر دفاع مقدس و ایثار و شهادت - بخصوص شعر جانباز - است. چنانکه خود بارها و بارها تاکید کرده است که «هنوز هم نفس جانبازان هستم». دامنه و دایره این تعلق خاطر آن چنان گسترده است که به همه شعرهای او طعمی از ایثار و شهادت بخشیده است. نمونههای زیر گواه صادقی بر این ادعاست:
ماییم سروهای به خون خفته
ماییم لاله هایگریبان چاک
رفتیم تا که باغ بماند سبز
رفتیم تا که عشق بماند پاک
***
یاران عاشق گذشتند، از مرز سرخ شهادت
بردند داغ فراقت تا وسعت لاله زاران
***
برخیز و بین تلاطم طوفان نوح را
هنگامه ی حماسه ی فتح الفتوح را
***
کوله باری که پیش ما مانده ست
یادگاری ست که از تو جامانده ست
آن تن پاکتر ز عطر نسیم
کس چه داند که در کجا مانده است
در میان هزارها گل سرخ
یا که در بین لالهها مانده است
چهره ماندگار و پیشکسوت ادبیات انقلاب که کارنامه پر و پیمانی در حوزه شعر ایثارگران و جانبازان دارد، درباره انگیزه ورود خود به این حوزه میگوید: «سالها پیش معاونت فرهنگی بنیاد جانبازان از من دعوت کرد که آثار برخی شاعران جانباز را گردآوری کنم. هنگامی که کار آغاز شد، فهمیدم تعداد جانبازانی که شاعرند در حدی هست که کانون شعرای جانباز را تاسیس کنم. این کانون در سال 74 تاسیس شد و ماحصل آن دو مجموعه شعر بود. اولین مجموعه شعر«با شقایقها، برادر» نام داشت که شاملاشعار 50 شاعر جانباز از جمله پنج غزل از رهبر معظم انقلاب بود و پس از آن «سرمستان وصال» منتشر شد که شامل 35 شعر از جانبازان و از جمله سه غزل تازه رهبر معظم انقلاب بود. همچنین مجموعههایی به نامهای «کتیبه شکیب» ، «سینای سبز عشق» و «در وادی حیرت» از شعرای دیگر درخصوص جانبازان منتشر کردیم که با تغییر مدیریت، واحدهای شعر و داستان تعطیل شد. اما من همچنان با هنرمندان جانباز در ارتباط هستم.»
این ویژگی ممتاز نشانگر آن است که براتی پور به رغم بسیاری از شاعران روزگار ما که به اعتبار «موضوع» شاعر دفاع مقدس و پایداری شناخته میشوند، به اعتبار «موضع» و بر اساس اعتقاد و باوری که به انقلاب و ارزشهای نظام مقدس جمهوری اسلامی دارد در وادی شعر دفاع مقدس گام بر میدارد. شاعر آرمانخواه و متعهدی که پیش و بیش از آنکه به دنبال قافیه بازی و صورت سازی باشد، به دنبال آیینه سازی و حقیقت ترازی ست.
از شاعر متعهدی چون براتی پور که دانش آموخته مکتب بزرگانی چون سعدی و حافظ و مولاناست، انتظاری نیز جز این نمیرود که در روش و منش اعتقادی و سلوک دینی، چشم بر باطن و سیرت داشته باشد، نه بر ظاهر و صورت، و شعری بگوید برخاسته از بصیرت و حقیقت.
براتیپور و شعر آئینی
استاد براتی پور که مجموعه اشعار آیینی خود را در دفتری مستقل با عنوان «ارغوانی ها» به دست چاپ سپرده است، در حوزه شعر دینی و آیینی نیز دیدگاههای قابل تاملی دارد. در ذهن و زبان این شاعر ولایی «معرفت» مولفه اصلی شعر آیینی فاخر و ارجمند است، چنانکه در مصاحبهای که با سایت سازمان تبلیغات اسلامی در تاریخ 18 مهر ماه 97 داشته است، در پاسخ به این سؤال که شاعران آیینی چه مواردی را باید در ستایشگری اهل بیت(علیهمالسلام) رعایت کنند، با تاکید بر «معرفت افزایی» و رعایت «ادب و آداب عزاداری» میگوید:
«... شاعری که در رثای خاندان رسالت و امام حسین(ع) شعر میسراید، باید آشنایی کامل با موضوع داشته و مطالعه نسبتاً غنی، عمیق و پر و پیمانی درباره فرهنگ اسلام و عاشورا کرده باشد. کتابهایی که درباره قیام عاشورا و حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایشان نوشته شده میتوانند در این بین به شاعر عاشورایی کمک شایانی کند. به گمانم قریحه شعری در زمینه شعر آیینی لازم است، اما شرط کافی برای ورود به این حوزه نیست.»
خالق مجموعه شعر«ارغوانی ها» در طول سالهای شاعریاش به شعر دینی و آیینی تعلق خاطر خاصی داشته و همواره با خلق آثاری ارجمند و فاخر در مسیر زایندگی و بالندگی این جریان پویا گام برداشته است. غزل زیر یکی از انتظار سرودههای زیبای اوست:
ای در هوای تو جاری، عطر نسیم بهاران
آوای گرم کلامت، پیچیده در کوچه ساران
در خانههای دل ما، عشق تو مأوا گزیدهست
شوق وصال تو بردهست، تاب از دل بیقراران
با مرغ غم همنواییم، در این کویر عطش خیز
ای ابر رحمت! به رقص آر، شولای بشکوه باران
یاران عاشق گذشتند از مرز سرخ شهادت
بردند داغ فراقت تا وسعت لالهزاران
آهنگ ماندن نداریم، با این غم خانمانسوز
دوران به کام کلاغان، آتش به جان هزاران
تا چند باید نشستن، در کُنج ویرانة غم؟!
تا چند باید ببینیم، بر گنجها نقش ماران!
خون دل از دیده جاریست مستضعفان جهان را
بر سینهشان زخم کاری از خنجر نابکاران
بر عرصة خون و شمشیر، چون پا نهی بهر پیکار
ریزند سر پیش پایت، از بیمِ جان تکسواران
در این غروب غمانگیز، در غربت زرد پاییز
کِی میرسد دستهامان بر شال سبز بهاران؟
پیداست کز ره میآیی، غمها ز دل میزدایی
آغوش خود میگشایی بر روی چشمانتظاران
شاعری در کسوت معلمی
براتی پور از نسل شاعران معلم است، و به همین اعتبار شاعری فروتن، بیتکلف، ساده و صمیمی. یکی از کارهای قابل ستایش او در عرصه شعر و ادبیات، توجه به بُعد اخلاقی، تعلیمی و آموزشی شعر است. زیرا شعر و شاعری برای او هدف نیست، بلکه ابزار و وسیلهای ست برای ترویج آموزههای اخلاقی، دینی و انقلابی، و این از شاعری که پرورش یافته مکتب انقلاب و امام است، امری دور از انتظار نیست. به خاطر حشر و نشری که با براتی پور عزیز در طول سالهای گذشته داشته ام، از زبان ایشان بسیار شنیده ام که «شاعری، کار گِل نیست، کار دل است.» شاعر باید با خلوص در این راه گام بردارد و هنرش را ارزان نفروشد. من این جملات را در مصاحبهای از ایشان خواندم که دوست دارم برای خودم تکرار کنم: «شاعر با دلش كارمي كند. شاعر به خاطر سكه و صله و اين حرفها شعر نميگويد. ما آن موقع كه جبهه ميرفتيم و شعر مي گفتيم براي دلمان بود. براي تعهدي كه داشتيم ميگفتيم. هيچ انتظاري هم نداشتيم. حالا كه ميخواهند قدرداني اين چنيني بكنند، من با يك بُعد آن بسيار مخالفم. از ابتدا ميبينيم كه يك تعداد خاصي شاعر هستند كه هر وقت صحبت جوايز ادبي مي شود به اينها تعلق ميگيرد؛ پس بقيه چه؟ اينها مزد خودشان را گرفتهاند و ديگر طلبكار هم نيستند! اما آنها كه نگرفتهاند و نخواستهاند كه بگيرند، با خدا معامله كردهاند. با شهدا معامله كردهاند.»
با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای این استاد پیشکسوت شعر انقلاب، به عنوان حُسن ختام، مشام جانمان را با زمزمه دو غزل زیبای دیگر از ایشان گلبو میکنیم:
پریده رنگتر از آفتاب پاییزم
که در هوای مهآلود اشک میریزم
شکسته بال و پرم، تا مرا امان ندهی
ز من مخواه کزین آستانه برخیزم
شکوه روی تو خاموش کرده است مرا
وگرنه از غزل و از ترانه لبریزم
اسیر دست زمانم، ولی نمیدانم
چگونه از غم و درد زمانه بگریزم
مرا زگریه ی یکریز دل امان ندهد
چراغاشک به دروازه دل آویزم
طنین نغمه ی جانبخش توست در گوشم
هنوز سرخوش از آن نغمه ی دل انگیزم (2)
راه باغ آرزو گم کردهام
بوی او را کوبه کو گم کردهام
شاخ عریانم که از جور خزان
برگ وبار و رنگ و بو گم کردهام
آسمان دیده ام ابری شده ست
آفتابی پیش رو گم کردهام
سوختم، اما نیاوردم به لب
عقده دل در گلو گم کردهام
دل که در آغوش جانم جای داشت
در خم گیسوی او گم کردهام
در خمار مستی و شوریدگی
هم پیاله، هم سبو گم کردهام
یافتم در خاک کویش آبرو
تا نگویی آبرو گم کردهام
با همه آشفته حالی سرخوشم
خویش را در جستوجو گم کردهام (3)
ــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
1- خلوت انس، مولفان: مشفق کاشانی و رضا اسماعیلی، جلد دوم، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1388، صص 88 تا 92.
2- براتی پور، عباس، خلوت انس، مولفان: مشفق کاشانی و رضا اسماعیلی، جلد دوم، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1388، صص 91 و 92.
3- عباس براتی پور، حماسه های همیشه، مولف: پرویز بیگی حبیب آبادی، جلد اول، تهران، صریر، چاپ اول، 1382.