شعری برای شیخ ابراهیم زکزاکی
دلخوش به دیدار بهارانی
فاطمه نانیزاد
وقتی که در جان زلالت درد دین باشد
در سینه دشمن شرار خشم و کین باشد
بییاور و تنها به مولا اقتدا داری
از پرتوش بر باورت نور یقین باشد
دلخوش به دیدار بهارانی، نداری غم
حتی اگر برگ و برت روی زمین باشد
چندین جوان دادی دلت آرامتر گردید
حاشا اگر چینی تو را روی جبین باشد
ای هم قبیله با غلام رو سپید عشق!
فریادهایت پاسخ «هل من معین» باشد
همواره در دنیا نوای نینوا جاریست
بر پا علمهای قیامی راستین باشد