بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینهها و شرایط انعقاد معاهده برجام
منافع آمریکا، راز نقض تعهدات این کشور
سهراب صلاحی
البته قبل از این ملاقات، لاوروف ـ وزیر خارجه روسیه ـ ضمن سفر به کره شمالی اعلام کرد که کره شمالی موضع خود را در مذاکرات با آمریکا با توجه به تجربه برجام و خروج یکطرفه آمریکا از آن خواهد گرفت. کیم جونگ اون نیز تأکید داشت که روند غیر اتمی شدن بهصورت مرحلهبهمرحله و طی امتیاز گرفتن از آمریکا خواهد بود بهنحویکه در برابر حذف و لغو بخشی از این برنامه، متقابلاً بخشی از تحریمهای بینالمللی و یکجانبه وضعشده توسط آمریکا علیه کره شمالی لغو شود. درحالیکه ترامپ نشان داده است که سیاست «همه یا هیچ» را دنبال میکند و ازاینرو خواستار برچیده شدن فوری تأسیسات کره شمالی و پسازآن لغو تحریمها خواهد بود. از همین رو است که سه تن از تحلیلگران سازمان سیا اعلام داشتند ارزیابیها نشان میدهد که کره شمالی قصد ندارد امتیازی به آمریکاییها بدهد و احتمالاً بالاترین امتیازی که رهبر این کشور به آمریکا خواهد داد، اجازه تأسیس یک همبرگرفروشی غربی در پیونگیانگ خواهد بود. زیرا به تعبیر بروس کلینگر ـ تحلیلگر سازمان سیا ـ آمریکا در این سالها برخلاف تعهدات خود حتی به پیونگیانگ برای توسعه انرژی هستهای صلحآمیز هم کمک نکرد. وی تأکید دارد کنار کشیدن آمریکا از برجام بر ذهنیت رهبر کره شمالی در زمینه اعتماد به آمریکا برای دستیابی به هر توافقی تأثیرگذار خواهد بود، پیونگیانگ چگونه اعتماد کند که در دولت ترامپ توافقی را امضاء نماید و در دولت بعدی آمریکا لغو نشود. البته کره شمالی خود نیز این تجربه که در دولت کلینتون در سال 1994 در رابطه با موضوع هستهای قرارداد امضا نماید و آنگاه پس از کلینتون، بوش پسر یکطرفه آن را لغو نماید، دارد. طبعاً تجربه برجام با انجام تمام تعهدات ایران طی 30 ماه و خروج یکطرفه آمریکا از آن برای کره شمالی درسآموزتر است.
از سوی دیگر پس از توافق ترامپ-کیم، نخبگان سیاست خارجی و امنیت ملی و متحدین رسانهای آنها در آمریکا، بهشدت در مقابل این توافق صفآرایی کردهاند زیرا معتقدند غیرهستهای شدن کره شمالی، 70 سال سلطه نظامی آمریکا بر جنوب شرق آسیا را بر باد خواهد داد. آنها معتقدند که در مقایسه با توافقات قبلی، توافق ترامپ فاقد جزئیات است. ریچارد هاس ـ رئیساندیشکده آمریکایی شورای روابط خارجی ـ گفته است، توافق ترامپ چیزی را تغییر نداده است جز اینکه حفظ تحریمها را سختتر کرده و از فشارها روی کره شمالی برای کاستن از سلاحهای اتمی و موشکهایش کم کرده است. همچنین آنها به حالت تعلیق درآوردن تمرینات نظامی مشترک آمریکا و کره جنوبی را خیانت به اتحاد امنیتی آمریکا و کره جنوبی تلقی کرده و اضافه کردهاند که در این صورت، آمریکا در منطقه به حاشیه رانده خواهد شد. یعنی اینکه همچنان آمریکاییها برای توجیه حضور و توسعه سلطه خود در مناطق حساس جهان، با توجه به خلاً ایدئولوژیک در غیاب کمونیسم، همچنان مباحث مربوط به کنترل تسلیحات و یا برجسته کردن خطر وجود دستیابی به جنگافزارهای هستهای در کشورهایی که به تعبیر خودشان محور شرارت بهشمار میرفتند را در دستور کار سیاست خارجی این کشور قرار دادهاند. شاید و ازجمله به همین علت باشد درحالیکه ترامپ قبلاً گفته بود خلع سلاح کره شمالی بسیار سریع محقق خواهد شد در رفتاری متناقض و با عقبنشینی از موضع قبلی خود، چندی بعد گفت هیچ محدودیت زمانی برای خلع سلاح اتمی کره شمالی وجود ندارد و ضرورتی هم برای تسریع این روند نمیبیند. پس از تجربه روابط آمریکا با کره شمالی، اینک نوبت به روسیه میرسد.
بخش ششم: روسیه
روسیه بهعنوان میراثدار شوروی سابق و بهعنوان یک بازیگر مهم در صحنه بینالمللی، در ادامه سیاست تنشزدایی، پس از یک دهه در دوران حاکمیت یلتسین (1991-2000) در مقابل وعدهها و تعهد غرب و آمریکا مبنی بر کمک اقتصادی به این کشور به عقبنشینیهای مکرری در حوزههای گوناگون و بهخصوص استراتژیک به نفع آمریکا مبادرت نمود اما هیچکدام از وعدههای اقتصادی آمریکا محقق نشد و در عرصه بینالملل و بهخصوص در تهاجم واشغال عراق نیز برای مخالفت روسیه بهعنوان یکی از اعضای شورای امنیت وقعی نگذاشت. به همین دلیل علاوهبر بسیاری از اطرافیان پوتین که نسبت به برنامههای آمریکا بدگمان بوده و معتقد بودند که روسیه باید نسبت به گسترش نفوذ آمریکا در مرزهای این کشور اعلام خطر نماید (حتی اگر به جنگ ختم شود) اکثریت مردم روسیه نیز از آمریکا بدبین و بهشدت متنفر شدند. آنها بهدرستی معتقد بودند که سیاستهای آمریکا باعث شده قدرت جهانی روسیه بهشدت تضعیف شود زیرا از نظر نظامی روسیه به جهت توسعه ناتو به اروپای شرقی و مرزهای روسیه و اعطای پایگاههای نظامی به آمریکا در آسیای مرکزی، این کشور مکرر عقبنشینی نموده و در عوض نه اینکه هیچ اتفاقی از سوی آمریکا در حمایت از روسیه صورت نگرفت بلکه سیاستهای آمریکا همچنان نسبت به روسیه خصمانه بود.
براین پایه احساسات ضدآمریکایی بهخصوص در میان رسانهها اعم از دولتی و خصوصی گسترش یافت تا آنجا که ایوانف، وزیر وقت خارجه روسیه، آمریکا را یک کشور متجاوز اعلام کرد. بخش عمدهای از گسترش احساسات ضدآمریکایی در روسیه به جهت احساس حقارتی بود که روسها در رفتار آمریکاییها نسبت به خودشان احساس میکردند، بهخصوص اینکه وعدههای اقتصادی آمریکا که در عوض عقبنشینی نظامی روسها صورت گرفته بود، هیچکدام محقق نشد. به همین دلیل چند روز پس از وقوع جنگ عراق، در یک نظرسنجی بیش از 70 درصد روسها، آمریکا را مهمترین عامل ناامنی جهان برشمردند و بسیاری از روحانیون مسلمان روسی نیز هنگام تجاوز آمریکا به عراق در سال 2003 علیه این کشور اعلام جهاد کردند.
خلاصه، آنچه گذشت تنها بخشی از نقض عهدهای آمریکا در روابط بینالملل است. تعجببرانگیز اینکه، بارها از سوی مسئولین آمریکایی این واقعیت اعلام شده که شاخص رعایت مقررات و قواعد بینالملل و ازجمله معاهداتی که آمریکاییها پای آن را امضا کردهاند از سوی این کشور در صورتی خواهد بود که در تطبیق با آنچه آمریکاییها منافع خویش میخوانند، باشد. برای مثال هربرت مک مستر ـ مشاور امنیت ملی رئیسجمهوری آمریکا ـ گفت: «مبنای ما برای مشروعیت تغییر رژیم دیگر کشورها، حقوق بینالملل نیست بلکه ماهیت تهدیدی آن حکومت برای منافع آمریکا است.» به تعبیر گویاتر مخالفت آن کشور باسیاستهای استعماری و استکباری آمریکا است.
همچنین آمریکاییها پس از حادثه 11 سپتامبر چنین وانمود میکردند که سازمان ملل مربوط به دوران جنگ سرد و برای برقراری نظم جهانی در آن دوران مناسب بود لیکن امروزه این آمریکا است که نظم را در جهان برقرار میکند و بنابراین دیگر نیازی به شورای امنیت که تا دیروز تنها منبع مشروعیتبخش برای توسل بهزور بود وجود ندارد. اکنون این آمریکاییها هستند که معلوم میکنند در چه زمانی و در چه مکانی و با چه گروهها یا دولتهایی باید وارد جنگ شوند. در راستای این سیاست بود که چند روز پس از حمله آمریکا به عراق در مارس 2003، ریچارد پرل ضمن خوشحالی از پایان یافتن نقش سازمان ملل گفت: «صدام حسین، سلطان ترور در حال سرنگونی است و بهزودی خواهد رفت، البته نه به تنهایی، بلکه وی سازمان ملل را با خود خواهد برد.» وی از روی طعنه گفت: «نه تمام سازمان ملل، کار خوب آن باقی خواهد ماند. قوانین اداری مربوط به صلحبانی باقی خواهد ماند. آنچه از بین خواهد رفت نقش سازمان ملل بهعنوان ناظم بینالملل است.»
حدود پانزده سال بعد نیز، آنگاهکه با خوشبینی دولت یازدهم به آمریکا و سرانجام تحمیل خسارتهای سنگین از سوی این کشور بر صنعت هستهای ایران مطابق برجام و آنگاهکه بیش از 30 ماه دولت یازدهم به همه خواستههای آمریکا در برجام مطابق تائید مکرر آژانس بینالمللی هستهای عمل کرده بود، دولت آمریکا از برجام بیرون رفت، زیرا به تعبیر نیکی هیلی، عمل به توافقنامهها و قراردادهای بینالمللی از سوی آمریکا تا زمانی صورت خواهد گرفت «که ما مطمئن باشیم که توافق به نفع ما هست و نه دیگران» و تأکید داشت ازآنجهت که در توافق برجام فقط موضوع هستهای مدنظر قرار گرفته و آمریکا بهطور کامل نمیتواند بر تمام رفتار ایران نظارت نماید، ازاینرو توافق موردقبول دولت جدید آمریکا نیست و به همین دلیل بود که گفت «الزام مربوط به بررسی پایبندی [ایران]، الزامی برآمده از خود توافق نیست.»