بر اساس آمارها
11 درصد جمعیت کشور در تهران زندگی میکنند
نگاهی به وضعیت شهرنشینی در ایران نشان میدهد که از هر ۱۰۰ نفر، ۱۱ نفر در شهر تهران زندگی میکنند؛ یعنی ۱۱ درصد ایرانیها در تهران زندگی میکنند.
به گزارش ایسنا، مروری بر وضعیت شهرنشینی ایران در آمار مرکز آمار از این حکایت دارد که تا پایان سال ۱۳۹۵، تهران به عنوان پرجمعیتترین شهر ایران بوده و جمعیت آن سه برابر شهر مشهد (دومین شهر پرجمعیت) و هشت برابر اهواز به (هشتمین شهر پرجمعیت) بوده است. این در حالی است که از بین هر ۱۰۰ نفر جمعیت ساکن در کشور حدود ۱۱ نفر در تهران ساکن بودهاند. از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ تعداد کل شهرهای ایران از حدود ۱۹۹ به ۱۲۴۲ شهر افزایش پیدا کرده و تعداد شهرهای بیش از یک میلیون نفر جمعیت از یک به هشت شهر رسیده است.همچنین بیش از یک چهارم جمعیت ایران در شهرهای پرجمعیت یعنی بیش از یک میلیون نفر زندگی میکردند. در پایان سال ۱۳۹۵، حدود ۳۵ درصد شهرهای ایران بیش از یک میلیون نفر جمعیت داشتهاند و مابقی کمتر از این تعداد جمعیت داشتهاند. گفتنی است، در برخی آمارها، اعلام شده که 60 درصد امکانات کشور در تهران دپو شده است، حال آنکه بر اساس آمار بالا، فقط 11 درصد جمعیت کشور در تهران زندگی میکنند. البته بخش زیادی از امکانات موجود در تهران یا راکد مانده یا هدر میرود. این مسئله به دلیل مشخص نبودن کاربری تهران است. تهران مرکز سیاسی، اقتصادی، علمی، تجاری، هنری، فرهنگی، کارگری و دیگر مسائل است، حال آنکه زمانی از یک روستا به شهر ارتقا یافت که به پایتخت تبدیل شد و پایتخت، مرکز سیاسی اداری یک کشور است. بنابراین کاربری تهران؛ سیاسی اداری است.
هر از گاهی بحث خروج وزارتخانهها از تهران مطرح میشود حال آنکه وزارتخانه ولو با ماموریت اقتصادی یا فرهنگی یک دستگاه سیاسی است اما وجود دفاتر شرکتها و کارخانجات شهرستانها، پاساژها و مالها، دانشگاهها، خیل مسافرکشهای خودرویی و موتوری، مشاغل کاذب بیشمار و جذابیتهای کاذب، تهران را به شهری شلوغ، بینظم و دارای آلودگی هوا و صدا تبدیل کرده است. راهکار دولتهای سازندگی، اصلاحات و تدبیر و امید برای رفع مشکلات پایتخت، فقط گران کردن زندگی به قصد ایجاد مهاجرت معکوس بوده و همیشه هم شکست خورده است، حال آنکه راهکار درست، دادن امکانات ارزان قیمت مانند مسکن مهر و رونق کسب و کار و تولید به شهرستانها، بویژه روستاها و مراکز استان است. برخی هم بحث انتقال پایتخت را مطرح میکنند که تعداد مخالفانش بیش از موافقان است.