«ترافیک»؛ «تصادف»؛ و دیگر هیچ...!
محمد زندی*
شاید کسی فکرش را نمیکرد که با ورود اولین خودرو در سال 1279 شمسی به ایران، این پدیده نوظهور بعدها به بلای جان ایرانیان تبدیل شود و سالانه بهطور میانگین، قریب به 18هزار هموطن را راهی دیار باقی کند!
در بین گردشگران و توریستها مرسوم است که در پایان سفرشان به هر نقطه از جهان، چِکلیستی از نقاط مثبت و منفی مقصد را با دیگران به اشتراک میگذارند. در این بین با نگاهی به فهرست نقاط ضعف و قوت ایران از دیدگاه گردشگران خارجی، در کنار تعریف از فرهنگ غنی، آثار تاریخی فاخر، روحیه مهماننوازی، صنایع دستی، غذا و دستپخت ایرانی و...؛ آنچه که تمامی یا اکثریت ایشان از آن به عنوان فاجعه در ایران یاد می کنند، مقوله فرهنگ نادرست «رانندگی و ترافیک» در جایجای خیابانها، جادهها و محورهای مواصلاتی کشورمان است!
رانندگان تنها مقصر مشکلات ترافیکی نیستند
اما آیا به راستی مقصر اصلی مشکلات ترافیکی در راههای درون شهری و سوانح جادهای در محورهای برونشهری، فقط و فقط به فرهنگ نادرست رانندگان یا کاربران محدود میشود یا عوامل دیگر هم در وقوع این فجایع دخیلند؟!
آنچه مسلم است، سخن به میان آوردن از رواداری ترافیکی در کنار عدم تمهید سختافزارها و امکانات مورد نیاز، بیهوده خواهد بود چراکه بستری نامناسب و غیرایمن، خواهناخواه اثرات سوء خود را بر رفتار کاربران ترافیکی یا همان رانندگان خواهد گذاشت.
به عنوان مثال رانندهای را در نظر بگیرید که پس از ساعتها اتلاف وقت در ساعات اوج ترافیک، پشت چراغ قرمز چهارراهی قرار میگیرد که نه تنها دارای زمانبندی ثابت - نه هوشمند! – است بلکه باید بیش از 200 ثانیه (بیش از 3 دقیقه!) در پشت آن توقف کرده و در هنگام سبز شدن چراغ، تنها 20 ثانیه فرصت عبور از تقاطع را دارد و در غیراینصورت باید 200 ثانیه دیگر هم معطل بماند! ناگفته پیداست که در چنین شرایطی انتظار صبر، تحمل و رواداری، نه تنها از راننده ایرانی که از هر راننده با ملیتی دیگر نیز امری محال و ناشدنی خواهد بود.
تردد خودروها در تهران با 6 برابر ظرفیت معابر
بر طبق آمار، 20 میلیون خودرو در کشور پلاکگذاری شده اند که 4 میلیون از آنها تنها در تهران تردد دارند که به اذعان مسئولین ترافیک و حمل و نقل شهرداری، این تعداد خودرو 6 برابر حداکثر ظرفیت معابر پایتخت است! حال تصور کنید در سایه غمض عین شهرداری پایتخت و شُتر دیدن و ندیدنهای کمیسیون ماده 100، تنها برای تمهید پارکینگ برای این حجم از خودرو، چه فشار ترافیکی بر تهران تحمیل خواهد شد که البته در این میان نباید از سهم شرکتهای خودروساز داخلی در تولید بیحساب و کتاب و بدون آمایش خودروهای بیکیفیت نیز غافل بود!
نقش طرح های شهری در بروز مشکلات ترافیکی
در عین حال، اجرایی نمودن تِزها و طرحهای خلقالساعه ترافیکی در معابر مختلف از دیگر علل ایجاد گرههای کور در شریانهای شهری است که نه تنها اَبروهای ترافیک را درست نمیکند، بلکه آن را به جرگه روشندلان میپیونداند!
نمونه این طرحهای غیرکارشناسی را میتوان در طرح «هر خیابان؛ یک خط BRT»(!) دید که بیش از آنکه یار شاطر باشند، بار خاطرند!
در همین رابطه، فراوانند خیابانها و بزرگراههایی در پایتخت که تنها با داشتن 6 باند، برای آنها خط اتوبوس تندرو تعبیه شده است. شاید در نگاه نخستین، 6 باند عبوری (3 باند رفت و 3 باند برگشت) برای این منظور کفایت کند اما لازم است بدانیم با توجه به کمبود پارکینگ در تهران، لاجرم 2 باند کندرو از طرفین به پارک خودروی مغازهداران و تاکسیها و...، اختصاص دارد و وقتی 2 باند عموماً تندرو دوطرف نیز به BRT تخصیص داده شود، تنها یک باند از هر طرف برای عبور و مرور خودروهای شخصی باقی میماند که این خود لاجرم بر معضلات ترافیکی دامن میزند.
در این بلبشوی ترافیکی، تنها راهکاری که به ذهن دستاندرکاران ترافیک شهری میرسد، پاک کردن صورت مسئله و افزایش رینگهای محدودکننده عبور و مرور در قالب «طرح ترافیک» و «طرح زوج و فرد سابق» یا «طرح کاهش آلودگی هوای کنونی» است که گویا انگیزههای مالی در جهت جبران کمبود نقدینگی مدیریت شهری پایتخت، نقشی پررنگ تر از بهبود معضلات ترافیکی در آن ایفا میکند!
در این بین، بیتفاوتی نهادهای قانونگذار در تصویب و الزامی نمودن مبحث 23 مقررات ملی ساختمان (الزامات ترافیکی) که سالهاست پیشنویس آن در حال خاک خوردن است، نشان میدهد که معالاسف، هیچ عزم جزمی برای بهبود وضعیت ترافیکی در بین متولیان امر دیده نمیشود!
مشکلات حمل و نقل در محورهای برون شهری
با این همه، سخن گفتن از مشکلات حمل و نقلی در محورهای مواصلاتی برون شهری نیز خود قصه پُرغصهای است که قلب آدمی را به درد میآورد!
فارغ از فرهنگ نادرست رانندگی در میان کاربران و کیفیت نازل اکثریت خودروهای درون جادهها، یکی از اصلیترین دلایل آمار فاجعهبار تعداد مصدومان و فوتیها در سوانح رانندگی، ایمنی پایین در جادههای برون شهری است.
به تازگی فیلمی در فضای مجازی دست به دست شد که در آن پدری که دختر جوانش را در سانحه رانندگی از دست داده بود، از ایمنی پایین و فقدان علائم انذاردهنده در جاده شیراز- خرامه شکایت میکرد. گلایه این پدر داغدیده از آن جهت به حق بود که متاسفانه در محل ساخت کمربندی این جاده، هیچگونه روشنایی و علائم ترافیکی هشداری نصب نشده بود و نهایتاً جان دختری جوان را گرفت!
ضعف در طراحی هندسی راهها، اجرای غیرمهندسی قوسهای افقی و قائم در جادهها، فقدان علائم ایمنی هشداردهنده مناسب، عدم استفاده از تکنولوژیهای هوشمند ترافیکی در کنترل محورهای برون شهری، استفاده از مصالح نامرغوب در زیرسازی و روسازی راهها و...؛ از جمله مواردی است که هرساله هزاران ایرانی را به کام مرگ میکشاند و رخداد این وقایع تلخ، تجربه و درس عبرتی برای متولیان امر در اصلاح موارد فوقالذکر نشده و کماکان نیز نمیشود!
به عنوان مُشتی از خروار، نزدیک به دو دهه است که از آغاز بکار مراحل ساخت آزادراه تهران- شمال میگذرد اما پس از گذشت این مدت زمان طولانی، تنها قطعه چهارم این آزادراه زیر بار ترافیکی رفته و بعید است به همین زودیها، این پروژه بطور کامل افتتاح شود!
موضوع زمانی بغرنجتر میشود که بدانیم در سایه تاخیر در افتتاح پروژه آزادراه تهران-شمال و در ایام نوروز یا سایر تعطیلات پُرشمار در طول سال، ورود حجم عظیمی از خودروهای پایتخت در جادههای قدیمی، باریک، کوهستانی و بعضاً دوطرفه چالوس و هراز و فیروزکوه و...؛ میتواند سوانح جرحی و فوتی ناشی از حوادث جادهای در این محورهای خطرناک را تا میزان قابل توجهی افزایش دهد!
در پایان امید است تا با تغییر رویکرد مسئولین امر در مواجهه با معضلات ترافیکی و سوانح جادهای، گوش شنوایی برای شنیدن نقدها و راهکارهای دلسوزانه کارشناسان این حوزه پُرمخاطره وجود داشته باشد تا از این پس شاهد این تعداد از تصادفات و تلفات در معابر درون شهری و برون شهری نباشیم.
*کارشناس ارشد مهندسی حملونقل و ترافیک