نیاز انسان به واعظ و منبر درونی(خوان حکمت)
بهترين راه براي احياي نام ائمه(عليهمالسلام) آشنايي به مکتب اينها و رهاورد علمي اينهاست. مرحوم شيخ مفيد(رض) که در عصر غيبت زندگي ميکرد و از اساتيد بزرگوار شيخ طوسي، سيد مرتضي، سيد رضي است و بسياري از علماي بزرگ اسلام در محضر شيخ مفيد استفاده کردند، او يک امالي دارد. امالي عبارت از آن کتابي است که اصحاب و شاگردان ائمه دورهم جمع ميشدند و حضرت براي آنها احاديثي ميگفت و اين احاديث را اين بزرگواران به صورت امالي جمع کردند. وجود مبارک امام صادق(ع) فرمود اسلام براي يک تمدّن غني و قوي آمده است، چون رسول خدا فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْه»؛(1) يعني اين مکتب، بالاترين مکتب جهان است و هيچ چيزي به اندازه اسلام برازنده نيست.
اينکه در دو جاي قرآن خدا فرمود: «لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ»؛(2) اسلام بر همه مکتبها بايد پيروز بشود، هم اين دو آيه هم آن بيان نوراني حضرت رسول، اينها گرچه به حسب ظاهر به صورت جمله خبريه است؛ ولي به داعي انشاء القا شده است. آن دستورها گاهي به صورت فرمان است، گاهي به صورت گزارش. اين را ميگويند خبري است به داعي انشاء. آن جملههاي خبري که به داعي انشاء گفته شده، دلالت آنها بر انشاء قويتر از جمله انشايي است. اينکه حضرت فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْه»؛ يعني اين مکتب عاليترين مکتب جهان ،دين، حق، صدق، خير و حُسن است و ما موظفيم هم اين را بشناسيم و هم عمل کنيم و هم بشناسانيم و هم آن را جهاني کنيم تا به جايي برسد که «لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ».
تاکید مصرانه اسلام بر علمآموزی
بنابراين ما چند تا وظيفه داريم؛ اول اينکه عالمانه زندگي کنيم. اينکه پيامبر فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ»(3) اين يک چهره مستور دارد و يک چهره مشهور. چهره مشهور آن اين است که بر همه واجب است آن علم نافع را فرا بگيرند که از کجا آمدند، در چه زمينه هستند، کجا ميروند، چه بايد بکنند. اگر انسان يک موجود ابدي است که هست و اگر انسان مرگ را میميراند، نه بميرد و اگر انسان با مُردن از پوست به درمیآيد نه بپوسد، اين موجود ابدی يک فکر ابدی میخواهد، يک عمل ابدی میخواهد. تنها فکر ابدی و عمل ابدی را آن ابدآفرين يعنی خدای سبحان مشخص میکند. در عبارت: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَهًْ» مبتدا مذکر است، خبر مؤنث نيست، اين «تاء» «فريضهًْ»، «تاء» مبالغه است؛ مثل علامه، نفرمود طلب علم و عالم شدن واجب است، فرمود عالم شدن و چيزی فهميدن خيلی، خيلی، خيلی واجب است نفرمود «طلب العلم فريضٌ»، فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ».امام صادق(ع) فرمود اينکه فراگيری علم واجب است، اين دو پيام دارد: يکی نسبت به توده مردم، ديگری نسبت به علما و خداوند فراگيری علم را بر مردم واجب نکرد، مگر اينکه تعليم را، تربيت را، تأليف را، سخنرانی را بر علما واجب کرد، اگر طلب علم بر طالبان حوزه و دانشگاه واجب است، تعليم علم بر اساتيد حوزه و دانشگاه هم واجب است، استدلال امام صادق(ع) اين است که «لِأَنَ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ»؛(4)اول علم است بعد جهل، يعنی انسان وقتی از علم فاصله بگيرد میشود جاهل.
نیاز انسان به منبر درونی
مطلب دیگر آن است که ما اگر بخواهيم عالم بشويم؛ چه براي خودمان، چه براي ديگران بهرهاي داشته باشيم، بايد يک حوزه علميه داشته باشيم. اين حوزه علميه يا دانشگاه در بيرون هست، آن چيز روشني است؛ اما آنچه که امام صادق(ع) فرمود و اصرار دارد اين است که ما يک حوزه علميهاي در درون خودمان داشته باشيم. يک استادي، يک مربي و يک مدبّري در درون خود داشته باشيم. فرمود تا انسان يک عالم دروني نداشته باشد، علم بيروني فايده ندارد. اگر از درون، آن روحانيت او، آن واعظ او، آن فطرت او که «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»،(5) منبر نداشته باشد، مرتّب نصيحت نکند، از درون به ما نور ندهد، علم بيرون نفعي ندارد،
زودگذر است.
اگر علم درون را ما تقويت کنيم، از علوم بيرون بهرههاي فراواني ميبريم. اين از بيانات نوراني امام صادق است که فرمود يک منبر از درون بايد داشته باشيم، چرا؟ براي اينکه آنکه از درون به ما ميگويد هم بر ما مسلّط است، هم مبرهن سخن ميگويد، هم دائماً هشدار ميدهد و جلوي غفلت ما را ميگيرد که «مَا دَامَ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِه»(6) وعظ ديگران برای آنها سودي ندارد.
اين را از کجا ما ميتوانيم استفاده کنيم؟ خداي سبحان انبيا را به عنوان الگو براي ما فرستاده است. آن مرحلهاي که آنها دارند، مراحل عاليه است و در قله کمالات است؛ اما آن مقداري که ما ميتوانيم به اينها تأسي کنيم که «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهًْ حَسَنَهًْ»(7) آن دامنه قله است و آن اواسط کار است و آن اوايل کار است و به هر حال نموداري است و آن جريان اين است که خداي سبحان فرمود يک عدهای منتظرند از جيبشان چه درميآيد! يک عده منتظرند از جَيْبشان چه درميآيد! «جَيْب»؛ يعني سينه. اگر کسي ميخواهد موساي کليم را الگو قرار بدهد، هارون را الگو قرار بدهد، اهلبيت و امام صادق را الگو قرار بدهد، بايد ببيند از جَيْب او چه درميآيد، نه از جيب او. آنچه از جيب او درميآيد، زودگذر است و موساي کليم فرمود: «اسْلُكْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ»(8) «يد بيضاء» ميخواهي، دست در سينهات بگذار. اينجا اگر جاي امن باشد، شرح صدر داشته باشد، «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» را رعايت کرده باشد ،هم راه خود را ميبيني، هم به ديگران راه ميدهي؛ ولي اگر قدرت او به جِيبت باشد هم بيراهه ميروي هم راه ديگران را ميبندي.
الان آنهايي که راه «اسْلُكْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ» رفتند؛ خواه در دفاع مقدس، خواه در جنگها، خواه در دفاع از حرم امام، خواه در دفاع از حرم ولايت، چه آنها که در اين چند سال شربت شهادت نوشيدند يا فاتحانه پيروز برگشتند، آنها دست در جَيْب و در سينه گذاشتند و کليمي شدند، موسوي شدند، اهلبيتي شدند و با شرح صدر زندگي کردند، هم راه را به ديگران نشان دادند و هم خودشان راهي راه شدند.
امام فرمود اگر کسي بخواهد به جايي برسد بايد يک منبر در درون خود داشته باشد: «مَا دَامَ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِه». ما با سرمايه خلق شديم نه بيسرمايه. فرمود خداي سبحان، آن درسهايي که شما در حوزه و دانشگاه ميخوانيد، آن را در سوره «نحل» فرمود: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» که «لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً»،(9) اينها علمهاي مدرسهاي است که ياد ميگيريد بعد هم در دوران پيري از يادتان ميرود که «بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً»،(10) غالب ما که در حوزه و دانشگاه چيزي ياد ميگيريم، در کهنسالي يادمان ميرود؛ اما آن علمي که خدا به ما عطا کرد: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» چه چيزي بد است، چه چيزي خوب است، آنها را در درون ما نهادينه کرده است، آنها از ياد رفتني نيست، مگر اينکه ما عمداً روي اينها خاشاک بريزيم، اينها را در غرائز و اغراض دفن کنيم که «قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»،(11).
امام صادق(ع) فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ مَنْ حَبَّبَنَا إِلَی النَّاس»،(12) خدا رحمت کند جامعهاي را، مردمي را، مبلغاني را که ما را پيش مردم محبوب نشان ميدهند! چرا محبوب نشان ميدهند؟ براي اينکه اينها حرفها و رفتارها و گفتارهاي دلپذير دارند که هم جامعه را حفظ ميکند ،هم ساير جوامع را متوجه اينها ميکند که از اينها بهره ببرد. الآنکه به لطف الهي اين کشور روي پاي خود ايستاده است و با همه فشارهايي که بيگانهها تحميل کردند به برکت همان است که اين کشور تربيت شده وجود مبارک امام صادق و ساير ائمه(عليهم السلام) است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 6/4/98
مرکز اطلاعرسانی اسرا
_______________________________
[1]. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص334.
[2]. توبه، 33؛ فتح، 28.
[3]. كافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج1، ص30.
[4]. كافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج1، ص41.
[5]. شمس، 8.
[6]. بحار الأنوار(ط ـ بيروت)، ج75، ص455.
[7]. احزاب، 21.
[8]. قصص، 32
[9]. نحل، 78.
[10]. حج، 5.
[11]. شمس، 10 .
[12]. أمالي (للمفيد)، ص31.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.