وقتی «سانسور» آرزوی برخی اهالی تئاتر میشود!
چرا نمایش ما را توقیف نمیکنید؟
شورای ارزشیابی ونظارت اداره کل هنرهای نمایشی یکی از نهادهای مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که اهم وظیفهاش صیانت از هنرمندان و آثارشان وحفظ امنیت کاری، فکری و هنری برای هنرمندان و اهالی تئاتر و ایجاد بهداشت روانی و فکری و هنری است.
البته یکی از وظایف دیگر شورای ارزشیابی و نظارت، ساری وجاری نمودن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است که غیر از قوانین و ضوابط جاری فرهنگ و هنرکشور است و همچنین جلوگیری از تعابیر مختلف و شخصی و تفاسیر به رای از مجموعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی توسط اشخاص و مراکز نهادهای مختلف غیرمرتبط با تئاتر است. این امر بسیار مهم و اساسی در راستای همان صیانت از حقوق هنرمندان است تا مانع از ورود افراد و نهادهای غیرمرتبط با تئاتر و هنرمندان و آثارشان بشود تا خدای ناکرده کارشان به ضابطین قضایی و...نکشد. این خود یعنی دفاع کامل وتمام قد از هنرمندان و آثار و کارهایشان و مراقبت از آنان و ایضا حفظ سلامت و بهداشت فرهنگی و هنری در سطح جامعه و جلوگیری از ابتذال هنری وفکری در بین هنرمندان و آثار و کارهای هنریشان با آحاد جامعه است؛ که البته خود به طریق اولی به معنای حمایت از تولید کارها و آثار فاخر وهنری نیز هست.
متأسفانه به دلیل اینکه هماره در جامعه ما افراد بهجای آنکه منصف باشند و خودشان به صحت و سقم مسائل پی ببرند به گفتهها و اخبار ضد و نقیض روی آورده و آنها را باور میکنند و یا به دیگر سخن، دوست دارند که شایعات ذهن پرکن را باور کنند تا آنکه از حقیقت ماجرا سر در بیاورند.
این گفتهها که بیشتر برای مطرح کردن و خودنمایی و مورد توجه قراردادن خود و اثر خویش است گاهی تا جایی ادامه پیدا میکند که فرد خود را تافته جدا بافته دانسته و خویش را از به اصطلاح روشنفکران به حساب آورده و از این طریق برای خویش جایگاه ویژه بین هنرمندان و دوستداران به هنر تئاتر باز کرده و با توجه به همه این سر و صداها فروش گیشه خود را بالا میبرند. بنده خود شاهد بودهام تماشاگر حرفهای تئاتر که حالا نیز برای مثلا حضور چند هنرپیشه چهرهای واجرا در یک تالار معتبر بلیت نمایشی را خریده وبه دیدن آن نشسته پس از شنیدن و دیدن حرکات و دیالوگهای سخیف و اروتیک، از دیدن آن نمایش دچار تأسف شده است.
خب حالا اگر شورای ارزشیابی و نظارت مثلا این موارد را گوشزد کند و بخواهد کارگردان و گروه اجرایی، آن را اصلاح کنند تا نمایش بهتری ارائه دهند، به سانسور کردن و دیکتاتوری متهم میشوند.
بعد از تذکر شورا گروهها هم بدون آنکه کارشان مثلا توقیف شده باشد از خدا خواسته سریعا کلمه توقیف را بهکار برده و خبر توقیف نمایششان را بلافاصله پخش میکنند. در پی آن هنرمندان به اصطلاح روشنفکر سریعا مطالبی را در حمایت از آن نمایش نوشته و در فضای مجازی پخش مینمایند که «ای داد وای بیداد، کجائید که آزادی هنرمند را گرفتهاند، ما چه کنیم از این همه فشار و سانسور! چگونه میتوان دراین فضای بسته و امنیتی کار هنری کرد! چرا هنرمندان اعتراض نمیکنند و...» و در نهایت مردم و هنرمندان و علاقمندان از همه جا بیخبر هم حرفهای آنان را باور کرده و یکی پس از دیگری پست میگذارند و بلیت نمایش فوق را پیش خرید میکنند! جوانان و هنرمندان و دانشجویان تئاتر نیز که نمیخواهند از این قافله عقب بمانند نیز شروع به پست گذاشتن و حمایت از نمایش فوق میکنند!
از سویی مثلا مجموعهای مانند «کانون ملی منتقدان تئاتر» در یک حرکت متهورانه نیز در کانال خود از ضوابط و قوانین شورای ارزشیابی و نظارت انتقاد میکند و بیانه میدهند و اعضایش پست میگذارند و امضاء میکنند و در تئاتر شهر سیمنار هم بر پا مینمایند! در واقع یعنی عملاً به مقررات و قوانین شورای عالی انقلاب فرهنگی که جزء قوانین جاری کشور است اعتراض میکنند. آدم فکر میکند همه اینها از پیش در یک اتاق فکر برنامهریزی شده است! همه این التهابات و شلوغ بازیها فقط در پی یک تذکر برای اصلاح نمایش اتفاق افتاده و نه توفیفی در کار بوده و نه سانسوری. اما آنقدر در تبلیغات روی کلمات سانسور و توقیف مانور میدهند تا عدهای از همه جا بیخبر فکر کنند خبری است! در حالی که اصولا نمایششان به لحاظ دراماتیک و حرفهای با ضعفهای عدیدهای روبهروست و کارگردان نتوانسته کار در خوری را ارائه دهد. اینگونه با شانتاژ و فضاسازی، ضعفهای تکنیکی و حرفهای خود را نیز پوشش میدهند و به گردن شورای نظارت و ارزشیابی میاندازند!
فقط کافی است یکی از نمایشهایی که اخیرا با تذکر و اصلاحیه روی صحنه رفت اما دستاندرکارانش با ترفند شانتاژ و التهاب آفرینی سعی در بزرگ جلوه دادن آن کردند. البته واقعاً نمیتوان عین دیالوگها و حرکات این نمایش را توضیح داد، چون بسیار وقیح است. اما به همین بسنده میکنیم که دیالوگها بهطور مستقیم به روابط جنسی اشاره دارند. حتی در این نمایش، یکی از کاراکترها به شرح جزئیات یک رابطه جنسی پرداخته است. خب، شما قضاوت کنید؛ آیا میتوان اجازه داد که در یک نمایش، چنین مسائلی بازگو شود؟ اما واقعیت دارد! یعنی عوامل این نمایش، به خاطر دستور اصلاح دیالوگهای مشمئزکننده و جنسی، شلوغ بازی در آوردند که نمایش ما توقیف و سانسور شده است و...!
از آنجایی که برخی گروهها و تهیهکنندگان وکارگردانها به نوعی تبلیغات منفی نیاز دارند تا کارشان سر و صدا کند و فروششان بالا برود، با اولین تذکر شورا با کمال تعجب خبر توقیف کارشان را به سرعت پخش میکنند تا تماشاکنان هجوم بیاورند و صف جلوی گیشه تشکیل بشود و بلیطهایشان به فروش برسد.
در واقع توگویی که از خدا میخواهند کارشان توقیف شود! «اگر نشود کاری میکنند که بشود» یعنی عمدا مواردی را در کارشان میگنجانند تا از سوی «شورا» به آنان تذکر داده شود و بعد هنوز چیزی معلوم نیست و کار از سوی شورا در مرحله تذکر است که به سرعت میگویند کارمان توقیف شده و خبرش را در فضای مجازی پخش میکنند و توسط دوستانشان به آن دامن میزنند. هرچه خبر پر آب و تابتر نتیجه آن مطلوبتر و بهتر.
در نهایت از این تبلیغات به نفع کارشان تا آنجا که بتوانند سوءاستفاده میکنند. درواقع همه دعوای آنها بهخاطر «پول « و فروش زیادتر و شهرت بیشتر است، نه هنر و تئاتر و آزادی!
حتی در بسیاری از مواقع معلوم میشود که اصلا توقیفی درکار نبوده و تنها در یکی دو مورد تذکر اصلاحی به گروه داده شده و پس از آنکه کارگردان متعهد به اصلاح شده بدون وقفه به اجرا ادامه داده است.
در بیشتر مواقع حتی اصلاحاتی که از سوی کارشناسان شورا ارائه میشود به نفع کار تمام شده و به لحاظ کیفی و کمی و تکنیکی و دراماتیکی نمایش را ارتقاء بخشیده است. بهگونهای که خود کارگردان و نویسنده و گروه به این امر اذعان داشته و معترف بودهاند و از کارشناسان شورا تشکر نیز کردهاند. چرا که مخلصانه و صادقانه و «رایگان» به نویسنده، کارگردان و گروه مشاورههای کاربردی و دراماتیک و حرفهای و فنی دادهاند و میدهند بدون آنکه خدای ناکرده کوچکترین چشمداشتی داشته باشند. کارشناسان شورا که از معتبرترین اساتید تئاتر کشور هستند کمکهای فکری و حرفهای را به گروههای نمایشی وظیفه خود میدانند و از هیچ کمک و همیاری دریغ نمیورزند و رایگان و با اشتیاق، تجارب و تخصصشان را در اختیار گروهها میگذارند و به جای تشکر، آماج تیرهای ناجوانمردانه نیز قرارمی گیرند و به قول معروف بدهکار هم میشوند. اما با همه این احوال دم بر نمیآورند و کسی هم نیست که از حقشان دفاع کند.این است حال و روز شورای ارزشیابی و نظارت و اساتید و کارشناسان محترم آن!
واقعاً اگر شورای ارزشیابی و نظارت بخواهد به تمامی به وظیفهاش عمل کند و به دیده اغماض ننگرد بسیاری از کارها چه به لحاظ متن و اجرا و چه ازنظر فرم و محتوا و... با مشکلات و ضعفهای عدیده حرفهای و تکنیکی و دراماتیک و... مواجه هستند که بعضا از نظر حرفهای قابلیت به روی صحنه رفتن را هم ندارند. یادمان نرود که بخشی از وظیفه شورا، ارزشیابی آثار است و هماره میتواند به لحاظ قانونی و حرفهای آن را اعمال کند. از سویی نظارت و ارزشیابی آثار درهمه کشورها به نوعی وجود دارد وبعضا بسیار سختگیرانه. این تنها مختص ایران نیست. هنرمندانی که درفستیوالهای خارجی شرکت کردهاند و یا در آن کشوها اجرا رفتهاند این مقوله را بهتر میدانند.