خبر و انواع آن در قرآن
منصور پورخلیلی
خبر به معنای بیان حوادث و رخدادهای مهم، یکی از مهمترین راههای اطلاعرسانی و دستیابی به اوضاع پیرامونی است. از همین رو در طول تاریخ بشری، مسئله خبر یکی از مهمترین مسائل مطرح و دغدغه مردم بود؛ زیرا بدون آگاهی از محیطزیست امکان
کنش و واکنش دقیق و مفید برای کسی فراهم نبود. انسانها همواره در جستجوی کسب خبر بوده و هستند، اما دستیابی به خبر صادق و صحیح و جامع و کامل درهر شرایطی برای همگان آسان نیست؛ زیرا مشکلاتی چون کذب خبری و کذب مخبری و مانند آنها میتواند دستیابی آسان به این شاخصهای خبری را مخدوش سازد.
یکی از مهمترین چالشها در حوزه خبر و خبررسانی، اخبار با چاشنی تحلیل است که غیر از خبر تحلیلی است؛ زیرا خبر تحلیلی با انگیزه تجزیه و تحلیل تنظیم میشود، در حالی در اخبار با چاشنی تحلیل، مخاطب گمان میکند که خبر محض را دریافت میکند، در حالی که خبری را در اختیار میگیرد که دربردارنده تحلیل است. تولیدکننده خبر خواسته یا ناخواسته نظریات خویش را بر اساس زاویه فلسفی خویش در متن خبر قرار میدهد که میتواند جهت کلی خبر را از خبر صرف و اطلاعرسانی، به اخبار جهتدار تبدیل کند. نویسنده در این مطلب با بهرهگیری از آیات قرآن، خبر و خبررسانی و انواع آن و چیستی خبر تحلیل و خبر با چاشنی تحلیل را تبیین کرده است.
چیستی خبر
واژه خبر در اصل به معنای کاوش در خاک برای کسب اطلاعاتی درباره مثلا وجود آب است. خبیر کسی است که با نگاه به خاک یا کندن میزانی از زمین درمییابد در چه عمقی آب وجود دارد. از همین رو در فرهنگ عربی و قرآنی، خبر به معنای آنچه در فارسی از واژه فهمیده میشود، به کار نمیرود و به جای آن واژگانی دیگر از جمله «نباء» به کار میرود. این واژه نیز در اصل به معنای پیغام است. به همین دلیل به پیامبرانی که از سوی خدا پیامی را به خلق میرسانند، نبی گفته میشود. از آنجایی که نبی، گزارشی از شخص یا چیزی میدهد، میتواند به همان معنای خبر اصطلاحی به کار رود. پس انباء در فرهنگ عربی- قرآنی به معنای اخبار در زبان و فرهنگ فارسی است. باید توجه داشت که واژه نباء در فرهنگ قرآنی به هر خبری اطلاق نمیشود، بلکه به اخباری گفته میشود که از سطح و درجه اهمیت بالایی برخوردار است، چنانکه خبر از قیامت و حسابرسی آن، به عنوان نباء عظیم مطرح است.(نباء، آیه 11)
لزوم تامل در خبر و خبررسان
از نظر آموزههای قرآنی، هر خبری که از منابع مختلف دریافت میشود، میبایست از جهات مختلف مورد بررسی قرار گیرد که از جمله آنها صدق و کذب خبری و نیز صدق و کذب مخبری است. به این معنا که هم میبایست به «ما قال» و آنچه گفته می شود اهتمام ورزید و از ابعاد مختلف بویژه از نظر صدق و کذب مورد بررسی قرار گیرد که این خبر با واقعیت مطابقت دارد یا نه، و هم به «من قال» نیز توجه کرد تا معلوم شود که گوینده خبر، انسانی صادق است یا کاذب؟ زیرا نمی توان به انگیزه اینکه کسب خبر امری مهم و اساسی در زندگی روزانه بشر است، به هر خبری اعتماد کرد و بر اساس آن
کنش و واکنش نشان داد، بلکه باید معلوم شود که این خبر و نیز خبررسان تا چه درجه و سطحی از وثاقت هستند و میتوان به آنها اعتماد کرد.
از نظر قرآن برخی از افراد که از آنان به عنوان«فاسق» یاد میشود، فاقد درجه صداقت مخبری هستند و نمی توان به اخبار آنان اعتماد کرد، بلکه میبایست درباه آن اخبار تحقیق و بررسی کرد. اگر تحقیقات، صدق خبر را اثبات کرد، به معنای صدق «مخبر» نیست، بلکه مخبر به سبب همان ویژگی فسق همچنان متهم است و عمل بر اساس تحقیقات انجام می شود نه بر اساس خبر فاسق. خداوند در باره خبر شخص فاسق میفرماید:یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَهًٍْ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد، مبادا از روی نادانى، گروهى را آسيب برسانيد و بعد از آنچه كردهايد، پشيمان شويد. (حجرات، آیه ۶)
فاسق کسی است که به شکل علنی و آشکار، رفتاری را در پیش میگیرد که در اصطلاح از آن به هنجارشکنی یاد میشود. هنجارشکنی فاسق او را از انسان قابل اعتماد ساقط میکند و نمیتوان به وی اعتماد کرد. از نظر قرآن، قوم نوح و فرعونیان از مصادیق فاسقان هستند.(ذاریات، آیه 46؛ زخرف، آیه 54) همچنین اهل اتراف و مترفان یعنی خوشگذرانان از مصادیق فاسقان هستند.(اسراء، آیه 16) چنین افرادی با فلسفه و سبک زندگی مبتنی بر پوچ گرایی و عدم ایمان به آخرت و حسابرسی آن(یونس، آیه 23) به طور طبیعی از کسانی هستند که نمیتوان آنان را پایبند به چیزی دانست و به سخن و رفتار و اخبار آنان اعتماد کرد.به طور کلی انسان فاسق کسی است که تقید چندانی به دستورات دینی ندارد و آشکارا هنجارشکنی میکند.
به همان اندازه که لازم است در صدق خبر تامل کرد، باید در صدق مخبر و وثاقت وی نیز دقت به عمل آورد و نمیتوان مدعی شد که تنها باید به مقال یا ما قال بسنده کرد و کاری به
«من قال» و مخبر نداشت.
اقسام خبر در قرآن
در قرآن برای خبر، اقسامی بیان شده است. خبر از نظر مطابقت و عدم مطابقت با واقع به خبر صادق و خبر کاذب ؛ و از نظر بیان چرایی و چگونگی به خبر خام، خبر تحلیلی و خبر با چاشنی تحلیل تقسیم میشود:
1- خبر خام، خبری است که تنها خبر از چگونگی یک رخداد میدهد و به تحلیل چرایی آن نمیپردازد. اخبار قرآنی از قیامت و چگونگی آن را میتوان در این دسته از اخبار خام تقسیم بندی کرد.
2- خبر با چاشنی تحلیل، همان خبر به ظاهر خامی است که شخص با نوعی فریبکاری عمدی یا غیرعمدی تحلیلی برای چگونگی رخداد بیان میکند که برخاسته از علم قطعی و یقینی نیست، بلکه بر اساس گمانهزنی است. میتوان این دسته از اخبار با چاشنی تحلیل را نوعی فریبکاری رسانهای دانست. به طور مثال در داستان هدهد و خبر وی هدهد با بیان اینکه «خبر خام» و گزارشی توصیفی از رخداد ارائه میدهد، به تحلیلی بر اساس گمانه میپردازد و خبر را از حالت خام یا حالت خبر تحلیلی خارج کرده و به خبر با چاشنی تحلیل نزدیک میکند.
3- خبر تحلیلی، خبری است که افزون بر خبر دادن از چگونگی تحقق یک رخداد، به چرایی آن نیز میپردازد. بسیاری از اخبار قرآنی درباره اقوامی که با عذاب استیصال به هلاکت رسیدهاند، در قالب خبر تحلیلی ارائه شده است؛ زیرا خداوند افزون بر بیان چگونگی نابودی این اقوام، به چرایی آن می پردازد و در یک تحلیلی از سنت های الهی نشان می دهد که انجام برخی از اعمال مانند ظلم و بیدادگری و طغیان و استکبارورزی سبب هلاکت اقوام به عذاب های استیصال و ریشه برکن از سوی خدا است.
خبر تحلیلی و خبر با چاشنی تحلیل
یکی از اقسام خبر، خبر تحلیلی است. در حقیقت خبرنگار دراین نوع از خبر با آگاهی اقدام به تحلیل و تجزیه خبر کرده و آن را از ابعاد مختلف مورد واکاوی قرار میدهد و ابعاد پنهان آن را با بهرهگیری از اخبار دیگر یا تحلیل جزئیات نفس خود خبر، تحلیل میکند. شنونده و مخاطب این دسته از اخبار نیز آگاهانه به این خبر توجه مییابند؛ زیرا میدانند که صرفا یک خبر نیست، بلکه خبری است که در آن تحلیل نیز وجود دارد و خبرنگار از دریچه انتقاد به نقد محتوایی خبر اقدام میکند تا سره از ناسره را بازشناسد یا تاثیرات مثبت و منفی رخداد را در محیط و اوضاع تبیین کند.
خبر تحلیلی مخاطبان خاص خود را دارد و مخاطبان بر آن هستند تا از این دریچه بتوانند ابعاد و آثار و پیامدهای نه تنها خبر بلکه حادثه را نیز به دست آورند؛ زیرا هر خبری با شکلی که بیان میشود تاثیرات مثبت و منفی به جا میگذارد، چنانکه نفس حادثهای که ازآن خبر داده می شود، دارای ابعاد و پیامدهای مثبت و منفی است که مخاطبان میخواهند از آن آگاه شوند. خبر تحلیلی همان طوری که به تحلیل واژگانی و جملات یک خبر محض و خام توجه می دهد، به حادثه و آثار آن نیز توجه میدهد.
اما خبر با چاشنی تحلیل، یکی از شیوههای گمراهسازی و فریب خبری است که هدف از آن گمراه کردن مخاطب و جهت بخشی به اذهان و افکار عمومی در راستای اهداف خاص و مشخص است. بسیاری از رسانهها که مدعی بیطرفی دراطلاعرسانی و اخبارهستند، به سبب اهداف سازمانی و گاه اهداف شخصی خبرنگاران، دچار این چالش اساسی هستند که خبر را با چاشنی تحلیل در اختیار مخاطبان خویش قرار میدهند.
باید توجه داشت که هر انسانی دارای فلسفه و سبک زندگی خاص خود است که میخواهد آن را به عنوان فلسفه و سبک زندگی برتر و مفید خواسته و ناخواسته تبلیغ کند. بنابراین یک خبرنویس در نگارش خبر از واژگان و جملاتی بهره می گیرد که تحت تاثیر فلسفه و سبک زندگی اوست. عوامل دیگری نیز در این امر میتواند نقش داشته باشد که از جمله آنها میتوان به گستره کم و زیاد دایره واژگانی شخص یا اطلاعات عمومی یا زاویه دید و مانند آنها اشاره کرد. اما آن که نقش کلیدی را در تبدیل خبر محض و خام به یک خبر با چاشنی تحلیل دارد، همان فلسفه و سبک زندگی و نیز اهداف آشکار و نهان سازمانی است که مسئولیت اطلاعرسانی را دارد. در حقیقت رسانهها به عنوان یک سازمان هدفدار بر آن هستند تا ضمن تقدیم و تاخیر خبر یا بزرگ نمایی و کوچک نمایی اخبار، اخباری را رسانه ای کنند که مبتنی بر اهداف سازمانی است. آنها فراتر از وظیفه
«اطلاع رسانی» بر آن هستند تا اهداف خاص خویش را پیش برند که بر اساس آن بودجه و اعتبار دریافت میکنند و اصولا در این وادی گام گذاشتهاند. این اهداف می تواند مادی مانند افزایش درآمد رسانه، اهداف معنوی و فرهنگی مانند گفتمانسازی، اهداف امنیتی یا ملی یا فراملی یا مانند آنها باشد. بنابراین کمتر می توان با اخبار خام و محض مواجه شد که از سوی رسانهها به اطلاع مردم رسیده میشود.
پس در یک کلمه میتوان گفت که هر خبری که به ظاهر خبر محض و خام است، دارای چاشنی تحلیل نهان است. به این معنا که هر خبری خواسته و ناخواسته متضمن تحلیل نهانی است که تحت تاثیر شرایطی چون زاویه دید خبرنگار، موقعیت خبرنگار، خرده فرهنگ شخصی خبرنگار، شخصیت خبرنگار، اهداف سازمانی رسانه و مانند آنها است. این گونه است که ما همواره با خبر با چاشنی تحلیل مواجه هستیم و نمیتوانیم مدعی این معنا باشیم که خبر خام و خبر محضی را از طریق رسانهها و خبرنگارها دریافت میکنیم.
لزوم تبیین خبر تحلیلی و خبر با چاشنی تحلیل
از نظر قرآن، هر خبر تحلیلی یا خبر با چاشنی تحلیل را می بایست به عنوان یک خبر قابل نقد مورد بررسی و واکاوی قرار داد. به سخن دیگر، این گونه اخبار به سبب ذات خبری بودن نقد نمی شود، بلکه به سبب در برداشتن تحلیل، نیازمند نقد و بررسی مجدد و بازیابی اطلاعات هستند. از نظر قرآن، اخبار تحلیلی و نیز خبر با چاشنی تحلیل حتی اگر از سوی منبع موثقی ارائه شود، لازم است مورد ارزیابی دقیق و مجدد قرار گیرد.
از جمله داستانهای قرآنی که در آن خبر با چاشنی تحلیل وجود دارد داستان خبر هدهد؛ این مامور حضرت سلیمان نبی(ع) است که دارای حکومت وسیع در گستره غرب آسیا بوده است. حضرت سلیمان(ع) نشان میدهد که انسان اگر با خبر تحلیلی یا خبر با چاشنی تحلیل مواجه شد چگونه باید عمل کند.
خدا در قرآن در بیان چگونگی خبررسانی هدهد آورده است:و جوياى حال پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمىبينم يا شايد از غايبان است. قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مىبرم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد. پس ديرى نپاييد كه هدهد آمد و گفت: از چيزى آگاهى کامل يافتم كه از آن آگاهى نيافتهاى و براى تو از سبا خبر و گزارشى درست آورده ام. من آنجا زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مىكنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه راست باز داشته بود در نتيجه به حق راه نيافته بودند. آرى شيطان چنين كرده بود تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مىداريد و آنچه را آشكار مىنماييد
مىداند سجده نكنند؛ خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست، پروردگار عرش بزرگ است. (سباء، آیات 20 تا ۲۶)
در این آیات بیان شده که هدهد به عنوان یک مامور اطلاعاتی - امنیتی، اخباری را به حضرت سلیمان نبی(ع) ارائه میدهد که نه تنها خبر محض نیست، بلکه خبر تحلیلی یا خبر با چاشنی تحلیل است. نکاتی که دراین متن قرآنی آمده شامل ادعای احاطه خبری از سوی هدهد به امری است که حضرت سلیمان(ع) با پیامبریاش از آن آگاهی ندارد. هدهد همچنین مدعی است که خبر وی از مصادیق اخبار یقینی است. اخبار یقینی به اخباری گفته می شود که از روی شهود و حس باشد و شکی در آن راه ندارد و از اخبار قطعی است که از هیچ نظر مخدوش نمیشود.
با وجود اطمینان هدهد از یقینی بودن خبرش، باز حضرت سلیمانخبر او را نمیپذیرد و میفرمایدباید ببینیمکه آیا راست میگویی یا از دروغگویان هستی.
هدهد در این خبررسانی افزون بر اینکه به وضعیت رفتاری آنان که خورشیدپرستی است، اشاره دارد که خبری از روی شهود و به اصطلاح «عن حس» است، نه از روی « عن حدس»، چاشنی تحلیل را نیز همراه خبر میسازد و میگوید: فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ؛ پس آنان هدایت نمیپذیرند.این بخش از خبر چیزی جز تحلیل نیست و در حقیقت هدهد پا را فراتر از خبررسانی گذاشته و از روی حدس نه حس گزارش میکند که آنان قابل هدایت نیستند. البته وی با توجه به سبک زندگی خویش، ریشه خورشید پرستی ملکه سبا و قوم یمانی را تزیینگری ابلیس و شیطان میداند که این عمل، تبدیل خبر به خبر با چاشنی تحلیل است.
اگر هدهد میخواست خبر و گزارش صرف را ارائه کند، میبایست میگفت: من از سبا خبر و گزارشى درست آورده ام. من آنجا زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند.اما هدهد فراتر از خبر و گزارشدهی از رویداد، به تحلیل میپردازد و خبر با چاشنی تحلیل را ارائه میدهد. از همین رو حضرت سلیمان (ع) به این بخش دوم که تحلیلی است، واکنش نشان می دهد تا معلوم دارد که تحلیل «عدم هدایت پذیری» درست است یا نه؟ وی میفرماید: قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ؛ گفت: خواهيم ديد آيا راست گفتهاى يا از دروغگويان بودهاى. (سباء، آیه ۲۷)
با نگاهی به گزارش قرآن و رفتار حضرت سلیمان نبی(ع) در برابر این خبر هدهد میتوان دریافت که این صدق و کذبی که مطرح می شود در ارتباط با نفس خبر نیست، بلکه به آن بخش از تحلیل مربوط میشود که ملکه سبا و قوم ایشان را غیر قابل هدایت می دانست. از همین رو آن حضرت (ع) با فراهمآوری مقدماتی تلاش می کند تا میزان هدایت پذیری را به دست آورد و صدق و کذب محتوای تحلیل را به دست آورد. سه گانه نگارش نامه و انداختن آن از سوی هدهد؛ آوردن تخت از یمن به فلسطین با تغییر جزئی که نیازمند دقت در شناخت باشد و همچنین ایجاد نهر آبی با آبگینه و شیشه ، راههایی است که حضرت سلیمان(ع) بر آن است تا سطح ادراکی و فهم ملکه سباء را به دست آورد و اجازه دهد تا از ظاهر به باطن برود و هدایت شود. چنانکه قرآن گزارش میکند، ملکه سباء که خورشید را به سبب عظمت و تاثیر شگرف در زندگی بشر به جای خدا گرفته و گرفتار ظاهرپرستی بود، نه تنها از ظاهر به باطن عبور میکند و از ملک به ملکوت میرسد، بلکه نشان میدهد که در سطحی از ادراک است که نباید به ظاهر ملک بسنده کرد بلکه باید از آن عبور کرده و باطن و ملکوت چیزها را دید؛ همچنانکه قدرت سلیمانی را انتقال تخت خویش دید یا دریافت که هر نهری نمی تواند نهر آب باشد، بلکه ممکن است آبگینهای باشد که نهر آب در زیر آن جریان دارد. این گونه است که با تبیین گری حضرت سلیمان(ع) معلوم شد که تحلیل هدهد نسبت به عدم هدایت پذیری ملکه سباء کذب بود؛ زیرا خدا در پایان این آزمون های حضرت سلیمان(ع) بیان میکند: قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ؛ ملكه گفت: پروردگارا من به خود ستم كردم، و اينك با سليمان در برابر خدا پروردگار جهانيان تسليم شدم و اسلام آوردم.(سباء، آیه ۴۴)
بنابراین همانطوری که در باره اخبارشخص فاسق باید تحقیق شود و به اخبار وی بسنده نشود، باید نسبت به خبر با چاشنی تحلیل نیز تحقیق و بررسی صورت گیرد و اگر نمیتوان به اخبار مخبر فاسق اعتماد کرد، نمیتوان به خبر با چاشنی تحلیل بویژه دربخش تحلیلی آن نیز اعتماد کرد حتی اگر مخبر صادقی آن را گزارش کرده باشد؛ زیرا همواره تحلیلهای ارایه شده ممکن است نادرست باشد هر چند که از سوی مخبر صادق و واثقی ارائه شده باشد؛ چرا که مخبر صادق ممکن است بر اساس فلسفه و سبک زندگی خویش یا میزان علم و احاطه خود تحلیلی را ارائه کرده باشد.
درباره خبر تحلیلی و خبر با چاشنی تحلیل مطالب دیگری در قرآن آمده که بیان همه از حوصله این مقال بیرون است. از همینرو به همین میزان در اینجا بسنده میشود.