فاجعه بر فراز «هنگام»!
پژمان کریمی
ایالات متحده آمریکا جنایات فرامرزی خود را همواره زیر دو بهانه و عنوان، توجیه و تبلیغ میکرد:
نخست: مبارزه با تروریسم بینالمللی،
دو: دفاع از امنیت ملی آمریکا،
اما تیر سال 1362 عنوان دیگری پیش کشیده شد:«اشتباه»!
ساعت ده و بیست و دو دقیقه صبح روز 12 تیر سال 1367 یک فروند هواپیمای مسافربری ایرباس آ - 300 متعلق به خطوط هوایی ایران، در حال پرواز به سوی دوبی، هدف دو موشک ناو وینسنس نیروی دریایی آمریکا قرار گرفت.
هواپیما در نزدیکی جزیره ایرانی هنگام سقوط کرد. حدسها درست بود: تمامی 290 سرنشین و خدمه هواپیما به شهادت رسیده بودند. از این تعداد 118 نفر زن و کودک بودند.
ارتش آمریکا با انتشار اطلاعیهای از سرنگون کردن یک هواپیمای جنگی – اف 14 – ایرانی خبر داد. اما خیلی طول نکشید که رسانهها و بعد مخاطبان آنها دریافتند؛ هواپیمای سرنگون شده نه یک پرنده جنگی و شکاری که هواپیمای مسافربری بوده است.
دولت آمریکا برای کمرنگ کردن جنایت رسواکننده خود دست بهکار شد. پنتاگون مدعی شد هواپیمای ایرانی در بیرون از راهرو یا دالان هوایی و بیاعتنا به هشدارهای رادیویی ارتش آمریکا به راه خود ادامه میداده و یک بار نیز به سمت اهداف آمریکایی شیرجه رفته است!
ادعای آمریکاییها با واکنش و اعتراض تهران روبهرو شد. جمعبندی دیدگاه کارشناسان هوانوردی و نظامی این بود که:
«اول: هواپیما پس از برخاستن از باند فرودگاه بندر عباس به سقف پروازی مناسب نرسیده بود.
دوم: پرواز 655 کاملا در داخل راهرو یا دالان هوایی و مسیر مشخص پرواز میکرده است.
سوم: ناو وینسنس به عنوان شناوری بزرگ، به سامانههای راداری و شناسایی به روز و پیشرفته مجهز بوده است و احتمال اشتباه گرفتن هواپیمای «مسافربری» با «جنگی» منتفی است.
چهارم: پراکندگی لاشه هواپیما و اجساد شهدا در آبهای ایران و در زیر مرکز دالان هوایی بینالمللی بندرعباس - دوبی موسوم به آمبر۵۶ گویای حرکت هواپیما در مسیر بایسته و درست بوده است.
پنجم: خلبان ایرباس ایرانی کاپیتان محسن رضاییان فردی با تجربه بود. وی سابقه نزدیک به هفت هزار ساعت پرواز را تا 12 تیر 67 در کارنامه حرفهای خود ثبت کرده بود. آیا تصور انتخاب مسیر اشتباه برای پرواز توسط همچون اویی، به سادگی ممکن است؟!»
آمریکاییها برای فریب جهانیان، در پنتاگون، با مسئولیت دریادار ویلیام فوگارتی هیئت حقیقتیاب تشکیل میدهند.
«در گزارش نهایی این هیئت علت وقوع حادثه فشار روانی ناشی از قرار گرفتن در وضعیت جنگی برای نخستین بار اعلام شد و تصدیق شد که هواپیمای ایرباس در خطوط هوایی تجاری بینالمللی پیشبینی شده پرواز میکرده و در زمان حادثه در ارتفاع دوازده هزار پایی (بیش از ۳۵۰۰ متر) قرار داشت و از لحظه پرواز به روند صعودی خود ادامه داده بود.»*
30 روز بعد از فاجعه سرنگون کردن هواپیمای مسافربری، ناخدا ویلیام راجرز فرمانده ناو وینسنس و خدمه ناو یاد شده، به دلیل سرنگون کردن هواپیمای ایرباس ایرانی، مدال شجاعت دریافت میکنند. بهتبرانگیز بود: شجاعت در کشتن 290 انسان بیدفاع و بیگناه؟!
تحسین و قدردانی نسبت به فرمانده راجرز و نیروهای زیر فرمانش، ارزشهای حاکم بر ارتش آمریکا را به تصویر کشید: جنایت به هر بهانه و به هر شیوه و شکلی»! از سویی؛ آن تحسین پر هیاهو، - به تعبیری - نشان داد که سرنگون کردن ایرباس ایرانی کاملا دلیل و وجه عمدی داشته است. اگر نه؛ چرا باید بانیان جنایتی که موجب رسوایی نظامی و سیاسی و بالاتر از آن؛ اخلاقی آمریکاییها در جهان شد، به عنوان نظامیان مرتکباشتباهی بزرگ قدر ببینند و بزرگ و سرمشق معرفی شوند؟!
اما هدف از سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرانی، بهدست آمریکایی چه بود؟ این فاجعه، بر پایه کدام مصالح صورت گرفت؟
در این راستا دو تحلیل توامان ارائه کردهاند:
اول اینکه؛ ارتش بعث عراق در جنگ نیابتی علیه جمهوری اسلامی ایران که با اراده واشنگتن آغاز شده بود، شکست خورده بود و با ادامه آن بیم سرنگونی کامل حکومت صدام حسین و تحقق خواسته ایران در عراق میرفت. پس لازم بود آمریکاییها در جریان جنگ تحمیلی دخالت مستقیم کنند و تهران را به سوی صلح تحمیلی مجبور و گسیل دارند.
چنانکه رونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا پس از بروز فاجعه ایرباس به روشنی و بیتعارف بیان کرد:
«این فاجعه (وی در موضعی مزورانه سرنگون شدن ایرباس ایرانی را فاجعه خوانده بود) ضرورت دستیابی به برقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است.»
دوم: ضروری بود؛ دخالت مستقیم آمریکاییها با به رخ کشیدن درنده خویی و بیرحمی همراه شود، تا ایرانیها از مواجهه و دخالت مستقیم دشمن آمریکایی هراس عمیق و پرهیز جدی کنند.
اما آیا هدف واشنگتن فراهم شد؟
قطعا چنین نشد. مردم ایران جنایات آمریکاییها از زمان کودتای 28 مرداد تا بدان روز -12 تیر 67 - را همواره در خاطر خود مرور کردند. این، یعنی افزایش اراده مقابله با زورگویی و استکبار آمریکا در ذهن و دل هر ایرانی. از دیگر سو؛ فاجعه 12 تیر، با نشان دادن ماهیت کریه و انسان ستیز دولت آمریکا، ملتها و خاصه ملتهای منطقه غرب آسیا را نسبت به آمریکاییها و دولتهای مرتجع عربی دست نشانده، بدبینتر کرد و بر عکس، موجب همدردی و نزدیکی دلها با مردم و اساسا تفکر انقلاب اسلامی شد.
سرنگونی ایرباس ایرانی حکم سندی را یافت که حقوق بشر آمریکایی را تعریف و تبیین میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
*12 تیر 95- باشگاه خبرنگاران جوان.