اخبار ویژه
گلایههای اصناف از دولت درباره ظرفیتهای خالی و موانع کسب و کار
«ظرفیتهای خالی، فشار مالیاتی، موانع کسب و کار و سهم ناچیز از تصمیمات دولتی محورعمده انتقادات اصناف از دولت است.»
روزنامه همشهری ضمن انتشار این مطلب نوشت: گلایههای اصناف از ظرفیتهای خالی این بخش، قوانین دست و پاگیر مانع کسب و کار، فشار مالیاتی و سهم ناچیز این بخش در سیاستگذاریهای دولتی باز هم دستاوردی جز تکرار وعدههای مسئولان دولتی برای رفع این مشکلات نداشت.
همایش روز ملی اصناف با حضور دستاندرکاران بخش صنعت، معدن و تجارت به محلی برای گلایههای فعالان صنفی از مشکلات مبتلابه این بخش و تکرار وعدههای وزیر صنعت برای رفع این تنگناها تبدیل شد. رئیس اتاق اصناف کشور بر لزوم تقویت ارتباط صنایع بزرگ، اصناف تولیدکننده و آموزش کافی و تامین مالی این واحدها تاکید و اعلام کرد، گرچه اشتغال در اصناف بسیار ارزانتر از صنایع دیگر است اما اکنون به دلیل مشکلات برقراری ارتباط بین صنوف تولیدی و صنایع بالادستی، کمتر از ۲۰ درصد اصناف در حوزه تولید و اشتغال فعالاند. عضو هیئترئیسه اتاق اصناف ایران نیز به گلایه از تداوم برخی تنگناهای پیش روی فعالان صنفی پرداخت و گفت: با وجود حدود ۴۶ هزار عضو اتاق اصناف و نزدیک به سه میلیون واحد صنفی در کشور هنوز اصناف جایگاه مشخصی در سیاستگذاریهای دولتی ندارند، باید بررسی شود که ضعف تشکلهای صنفی یا عدم رغبت دولت مانع ایفای نقش پررنگتر این نقش است؟
ابراهیم درستی افزود: هنوز هم اصناف در مورد قانون نظام صنفی، پرداخت مالیات، فضای کسب و کار و... با تنگناهای بسیاری مواجه هستند این در حالی است که تجربه نشان داده حضور اصناف در تصمیمگیریهای دولتی باعث سیاستگذاریهای جامعتر میشود. انتظار داریم تا نقش اتاق اصناف همانند اتاقهای بازرگانی در تصمیمسازیهای دولت پررنگتر شود تا اصناف به جایگاه واقعی خود برسند.
سیانان: ناوهای آمریکا در تیررس موشکهای ایران است
شبکه تلویزیونی سیانان میگوید ناوهای آمریکا در تیررس موشکهای پیشرفته ایران هستند.
خبرنگار این شبکه در گزارشی اعلام کرد: ایران از موشکهای پیشرفته بالستیکی برخوردار است که قادر است ناو هواپیمابر آمریکایی را مورد هدف قرار دهد. یک مقام بلندپایه نظامی ایران گفت چنین آزمایشی پیشتر بر روی یک سکویی که دو سوم اندازه واقعی یک ناو هواپیمابر آمریکایی بوده صورت گرفته و آن را مورد اصابت قرار داده است.
سیانان خاطرنشان کرد: یک فرمانده ارشد نظامی دیگر ایران گفته است ایران به دقت رفتار آمریکا در خلیج فارس را زیر نظر دارد و چنانچه آمریکاییها دست به هرگونه تحرکی بزنند پاسخ کوبندهای در کل منطقه به آن داده خواهد شد.
گزارشگر سیانان گفت ایران تحرکات آمریکا در منطقه را رفتاری غیرقانونی و حتی دزدانه میداند. آنها اکنون از موشکهای نقطهزن برای زدن اهداف متحرک سخن میگویند.
عملکرد روحانی و اطرافیان او اعتبار اصلاحطلبان را به باد داد
عضو فراکسیون مشارکت میگوید مشکلاتی که امروز برای اصلاحطلبان ایجاد شده، زیر سر اطرافیان روحانی است.
احمد شیرزاد در روزنامه آفتاب یزد نوشت: آشنا اخیراً طی توئیتی جریان اصلاحات را مورد هدف قرار داد و در کنایهای به اصلاحطلبان نوشت: «مشکل از اعتبار سوخته فرماندهان سابقی است که مردم باید به «تکرار میکنم» آنان پاسخ مثبت و به جوانان سیما ساخته رأی بدهند.»
باید اذعان داشت که این نخستین بار نیست برخی از اعضای حلقه روحانی اظهاراتی در جهت کمرنگ نشان دادن نقش اصلاحطلبان در انتخابات اخیر مطرح میکنند. قبل از این نیز واعظي در سخنانی سعی کرد که حمایت اصلاحطلبان از روحانی را زیر سؤال ببرد. از این رو، پرسشی که به میان میآید، این است که چرا اطرافیان رئیسجمهور در پاستور گاه و بیگاه چنین اظهاراتی به میان میآورند؟ آنها چه هدفی را به ویژه پس از پایان دولت روحانی دنبال میکنند؟ اعتدالگرایان در حالی حمایت اصلاحات را در انتخابات اخیر از روحانی نادیده میگیرند و به دنبال جدا کردن راه خود از اصلاحطلبان هستند که هنوز مشخص نیست خود برای ماندن در عرصه سیاستورزی چه سرمایهای دارند.
یاران روحانی دارای یک حزب مشخص هستند اما با این همه تصور نمیرود که این جریان در صورت عدم بازسازی تشکیلاتی بتواند در آینده کارساز باشد. از این رو، اظهارات آشنا را باید از این حیث مورد بررسی قرار داد که اگرچه جریان اصلاحات با مشکلاتی در عرصه اجتماعی روبروست و همانطور که اعلام شد به سادگی نمیتوان آرای مردم را در انتخابات آتی برای اصلاحطلبان جلب کرد اما مشکلاتی که برای جریان اصلاحات ایجاد شده به دلیل حمایت از روحانی بوده است. به عبارتی در پی مشکلات به وجود آمده برای دولت، اصلاحطلبان دچار مشکل شدند. بنابراین بر کسی پوشیده نیست اگر اصلاحات امروز با مسائلی روبروست، یاران روحانی در دولت به ویژه واعظی، آشنا و نوبخت در پدید آمدن این مشکلات بیتأثیر نبودند. از این رو، وضعیت چنان نبوده که آشنا و سایر دولتمردان روحانی بدون هیچ نقص و ایرادی عمل کرده باشند و مشکل از اصلاحات باشد. امروز اگر بنا به ادعای آشنا، اعتبار اصلاحات سوخته به دلیل عملکرد روحانی و اطرافیان اوست.
در همین حال روزنامه آرمان نیز به قلم جوادی حصار و در واکنش به توئیت آشنا نوشت: جای بسی تعجب است که اطرافیان رئیس جمهور به جای پرداختن به امور کشور و طرح راهحل برای خروج از شرایط اقتصادی و معیشتی فعلی با نوعی فرافکنی دست به تخریب جریان حامی دولت یعنی اصلاحطلبان و به خصوص رئیس دولت اصلاحات میزنند. البته این مساله جدید نیست و پیش از این نیز رئیس دفتر رئیس جمهور با بیان اینکه دولت وامدار هیچ جریانی نیست حمایتهای اصلاحطلبان را نادیده انگاشته بود. در این راستا میتوان چندین دلیل برای اینگونه رویکردها از سوی اطرافیان رئیس جمهور برشمرد. یکی از این دلایل ممکن است بدفهمی و درک ناصحیح از شرایط باشد. دوم اینکه تصور کنند جایگاه رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان کاهش یافته به نحوی که اگر خودشان را با این مجموعه گره بزنند ممکن است برایشان آسیبزا باشد. اصلاحطلبان و رئیس دولت اصلاحات اگر در جایی هم متضرر شده باشند، این کاهش مقبولیت احتمالی ناشی از ناکارآمدی، مسامحه و اهمالی است که دستگاههای دولتی و پیرامونیان آقای روحانی در دولت ایجاد کردند. اکنون اصلاحطلبان متهمند به اینکه حامیان این دولتند، بارها گفته شده که اصلاحطلبان نباید چک سفید امضا به آقای روحانی و یارانش بدهند، اما اکنون که خود آنها داوطلب چنین کاری هستند به نظر میرسد بیشتر از این هزینه کردن برای چنین رفتارها و اندیشههایی کاستن از قدر و قیمت اندیشه اصلاحطلبی است.
ژنرال آمریکایی: راه را اشتباه رفتیم و به ایران باختیم
یک ژنرال آمریکایی میگوید: مسیر را در باره ایران اشتباه رفتیم و ترامپ باید بپذیرد که استراتژی بردن ایران به گوشه رینگ، رفتار این کشور را تهاجمیتر خواهد کرد.
مایکل اسمیت، دریادار بازنشسته آمریکا که بیش از 20 سال در ارتش آمریکا خدمت کرده و هماکنون رئیس یک کالج آمریکایی است در یادداشتی در وبسایت تحلیلی لوبلاگ، با انتقاد از سیاست ترامپ در مقابل ایران، پیامدهای سقوط پهپاد آمریکایی به دست نظامیان ایران را مورد بررسی قرار داد و نوشت که زمان آن فرا رسیده تا راهکاری جدی برای کاهش تنش با ایران بیابد.
به گزارش خبر آنلاین، این ژنرال آمریکایی مینویسد: دولت ترامپ همچنان ناتوان از ترسیم یک استراتژی مناسب در راستای منافع ملی آمریکا در مقابل ایران است و این مسئله به سرعت در حال تبدیل شدن به یک سرشکستگی بزرگ به دلیل سستی و اهمال در انجام وظایف است. این در حالی است که بسیاری از دیپلماتها و متخصصان نظامی از ماهها قبل بر این مسئله تاکید کرده بودند. اعمال «سیاست کورکورانه فشار حداکثری بر ایران» که فاقد نتایج واقعبینانه است آرامآرام منطقه را به لبه یک درگیری جدید در خاورمیانه سوق میدهد. افزایش فشار، بیانیههای جنگطلبانه و در نهایت سیاست انزوای دیپلماتیک، رفتار ایران را به میل آمریکا تغییر نداده است.
حمله اخیر به دو تانکر دقیقا اوج تنش میان ایران و آمریکا را نشان داد و حالا در اتفاقی جدید نیروی دریایی آمریکایی میگوید که ایران یک پهپاد آمریکایی که در آبهای بینالمللی در حال پرواز بوده را ساقط کرده و ایران میگوید که پهپاد مذکور مرز هوایی را نقض کرده بود.
ایران و آمریکا میتوانند هر کدام ادعاهای خود را در این باره مطرح کنند، اما آنچه در این میان مهم به نظر میرسد این است که کاخ سفید در این بازی باخت و حتی نمیتواند توجیه متقاعدکنندهای برای سیاست فشار حداکثری علیه ایران ارائه کند. آمریکا در وضعیتی نیست که بتواند همان سیاست اشتباهی که کشور را به سمت جنگ عراق سوق داد، تکرار کند و این انتظار را داشته باشد که درخواستها و ادعاهایش از سوی جامعه بینالمللی پذیرفته شود.
برخلاف همه مشاورههایی که ارائه میشود، راهکار مقابله با ایران، ارسال تجهیزات و یا نیروی نظامی به منطقه نیست. هر اقدامی در این مسیر باید متمرکز بر راهکار و راهحلی باشد که ایران را به میز مذاکره نزدیکتر کند.
کاخ سفید تصور میکند که افول اقتصاد ایران و کاهش صادرات نفت، تهران را به زانو درآورده و پای میز مذاکره برای خواستههای آمریکا میآورد. این تصور کاملا اشتباه است. در واقع تهران، به سیاست چماق واشنگتن واکنش نشان داد، و نه به سیاست هویج، و متعاقبا نه تسلیم شد و نه امتیازی داد. آمریکا باید بپذیرد که در سیاستش در مقابل ایران شکست خورده است و اذعان کند که استراتژی بردن ایران به گوشه رینگ، رفتارهای این کشور را تهاجمیتر خواهد کرد و این مسئله میتواند بر جریان عبور و مرور جهانی نفت تاثیر بگذارد.
دولت ترامپ باید انتظار تسلیم شدن ایران را فراموش کند، چرا که این انتظار با بسته شدن حسابهای آنها و یا ارسال نیروها و تجهیزات نظامی به خلیج فارس برآورده نخواهد شد. پرزیدنت ترامپ باید رفتار دگماتیسم خود در مقابل ایران را به پراگماتیسم تغییر دهد.
فقدان هماهنگکننده اقتصادی دولت را از مهار رکود بازداشته است
بخش صنعت با رشد منفی 6/9 درصد پیشتاز عدم بهرهوری و تنزل رشد اقتصادی بوده است. کارشناسان بر این باورند که وزارت اقتصاد نتوانسته وظیفه خود را برای برنامهریزی اقتصادی کلان و میانسازمانی به خوبی ادا کند.
روزنامه آرمان به قلم مستخدمین حسینی(معاون پیشین وزیر اقتصاد) نوشت: کاهش رشد اقتصادی از سال 96 پیشبینی میشد. حتی من در آن سال بیان کردم که قطعا در سال 97 رشد اقتصادی ما مثبت نخواهد بود؛ علائمی از عدم تصمیمگیری مناسب در آن شرایط وجود داشت که موجب رشد منفی اقتصاد و کاهش سطح رفاه جامعه شد. همین تحلیل برای سال 98 نیز صادق است. علت این پیشبینی که مورد اتفاق کارشناسان است این بود که با توجه به اینکه شرایط اقتصادی تغییر کرده، یک برنامه منسجم اقتصادی در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی، تنظیم و ارائه نشده و در معرض دید جامعه قرار نگرفته است تا جامعه، فعالان اقتصادی و بنگاههای تولیدی از آن مطلع باشند.
الآن هم که در پایان خرداد هستیم اعتقاد دارم هنوز 9 ماه دیگر فرصت داریم و زمان کافی داریم که برنامهای مختص شرایط ویژهای که در آن به سر میبریم، تهیه کنیم. اما مشکل اینجاست که دولت هنوز نمیداند با ارز 4200 تومانی چه کند؟ گویا رودربایستیهایی دارد. آیا این ارز را برای کالاهای اساسی بدهد؟ آیا مابهالتفاوت ریالی ارز ترجیحی نسبت به ارز نیما را در اختیار مردم بگذارد؟ آیا آن را در بودجه و ساز و کار تعیین شده در بودجه هزینه کند؟ اینها را نمیداند. به هر حال اقتصاد هم روند خود را طی میکند و اینگونه که پیش میرود اثرات منفی بر بخشهای مختلف میگذارد. بیشترین بار منفی سال 97 را حوزه صنعت داشته است.
اقتصاد ما در دوره رکود است و این دوره هم تعابیر خاص خود را دارد. همچنین نسخه برونرفت از رکود اقتصادی وجود دارد. اما وقتی ما برنامههای دولت را در حوزههای اقتصادی نگاه میکنیم و حتی نگاه مجلس را به این حوزه میبینیم مشاهده میکنیم که واقعا دغدغه اصلیشان این نیست. درست است که بحثهایی را در صحن علنی مطرح میکنند اما بیشتر حرفدرمانی است و اینکه بگویند ما وظایفمان را انجام دادیم، مشکل را بیان کردیم و در مجلس نطق کردیم. یعنی میبینیم که هم دولت و هم مجلس، وظایف ذاتی که مردم به خاطر آن به آنها رای دادهاند را در عرصه عمل به مورد اجرا نمیگذارند.
من همواره تاکید داشتهام که دولتی میتواند موفق باشد که وزارت اقتصاد و دارایی آن قوی و جسور باشد؛ در عین حال، وزارتخانهای که وظیفه اصلی آن تنظیم روابط اقتصادی است را به خوبی دریابد. این تنظیمگری روابط اقتصادی، تعامل بسیار جدی میان وزیر اقتصاد و سایر مسئولان اقتصادی مانند رئیسکل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر صمت و غیره باید ایجاد کند. جایگاه این وزارتخانه همین است. این جایگاه نه تنها در ایران بلکه در جهان هم چنین است و پس از رئیس جمهوری یا نخستوزیر، بیشتر بار روی دوش وزارت اقتصاد است. در کشور ما هم قبلا همینگونه بوده است. جایگاه وزارت اقتصاد یک جایگاه متفاوت و عام است. مثلا جایگاه وزارت نفت، کشاورزی یا صمت یک جایگاه خاص است که در آن تعریف محدوده عملیاتی وجود دارد. اما وزارت اقتصاد در بازارهای مالی نقش دارد و محدود نیست؛ در بازار پول، سرمایه، تولید، تعرفه بازرگانی و غیره نقش ایفا میکند.
متاسفانه دولت نتوانسته در حوزه اقتصاد و تیم اقتصادی یک هماهنگی را شکل دهد که بتواند خروجی قابل درکی برای جامعه داشته باشد. در واقع این هماهنگی دیده نمیشود. مثلا وظیفه اصلی بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی است. این نقشی است که بانک مرکزی در هر دولتی ایفا میکند. آیا در این دولت ایفا کرده است؟ بیشترین کاهش ارزش پول ملی اتفاقا در همین دولت در اقتصاد ما رقم زده شد و به یادگار ماند! یا در وزارت اقتصاد بخشهای مرتبط با حوزه در آمدزایی این وزارتخانه مانند گمرک یا بازار سرمایه تا چه میزان از توان خود استفاده کردهاند؟ به هر حال وزارت اقتصاد و دارایی یکی از اعضای اصلی شورای پول و اعتبار است و حرفها و جسارتهای وزارت اقتصاد میتواند در آن شورا تعیینکننده باشد؛ اما متاسفانه این اثرگذاری را خیلی کمرنگ میبینیم. دوره حضور وزیر کنونی و پیشین اقتصاد، یکی از کمرنگترین حضورهای وزارت اقتصاد در اقتصاد ملی است؛ انگار که اصلا وجود خارجی ندارد. بنابراین در حال حاضر نمیتوان گفت که وزارت اقتصاد نقش تاریخی و وظیفه خود را بخوبی انجام داده است؛ زیرا در آن ضعفهای عدیدهای وجود دارد. برای مثال، تا چند روز گذشته سازمان امور مالیاتی رئیس نداشت و با سرپرست اداره میشد؛ حتی وزیر محترم در انتخاب رئیس این سازمان گله کرده بودکه این رئیس تحت فشار انتخاب شده و تمایل وزیر نبوده است.