نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
نپیوستن به FATF لجبازی با آمریکا واشتباه است!
روزنامه آرمان در سرمقاله شماره دیروز با عنوان «لوایح چهارگانه و استفاده دشمن از لجبازی مسئولان» به قلم مصطفی هاشمی طباء کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 96 نوشت:«من عدم تصویب این لوایح را به الگوی رفتاری مشخص و عجیب برخی مربوط میدانم. آنها فهمیدهاند که هرگاه چیزی از ما بخواهند یا توصیهای به ما کنند، برخی از مسئولان ما دقیقا عکس آن عمل میکنند و میخواهند ثابت کنند که حرف غربیها برای ایران ارزشی ندارد. در مسئله الحاق به کنوانسیونهای مبارزه با تأمین مالی تروریسم و مبارزه با جرائم سازمان یافته فراملی نیز همین مسئله به وجود آمده است».
سرویس سیاسی-
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«چندی پیش و در جریان راهاندازی کانال مالی اینستکس، کشورهای اروپایی به ایران توصیه کردند که هرچه زودتر لوایح چهارگانه FATF را تصویب کند و نهایت همکاری را با این کارگروه ویژه اقدام مالی داشته باشد تا سریعتر تبادل مالی میان اروپا آغاز شود. آمریکاییها نیز چندی بعد از زبان مایک پمپئو، وزیر امور خارجه همین درخواست را مطرح کردند. این کشورها دریافتهاند که اگر حرفی به مسئولان ما بزنند و آنها را به انجام کاری بخوانند، مسئولان ما به نوعی لج میکنند و در نتیجه آنها با این سخنان یک فضای تبلیغاتی ایجاد میکنند تا ایران به این کنوانسیونها نپیوندد و در نتیجه در روابط اقتصادی خود با دیگر کشورهای جهان دچار مشکل شود. آنها خیرخواه ما نیستند، بلکه با شناسایی نقاط ضعف مسئولان ما از این نقاط ضعف علیه جمهوری اسلامی استفاده میکنند».متاسفانه مدعیان اصلاحات با زیرپاگذاشتن اخلاق، به شعور مردم توهین میکنند.این طیف که هیچ مستند فنی و کارشناسی در دفاع از پیوستن به FATF ندارد، برای توجیه لوایح خسارت بار مرتبط با FATF مدعی شده است که «چون آمریکا میداند هر چه بگوید ما لج میکنیم و برعکس آن عمل میکنیم، تاکید میکند تا به FATF بپیوندیم تا ما لج کنیم و از عضویت امتناع کنیم؛این در حالی است که نفع ما در پیوستن به این سازمان است»!یک سؤال:چرا مدعیان اصلاحات به مبنای اصلی این فرمول عمل نمیکنند و هرچه آمریکا خواست را بر ضد منافع کشورمان نمیدانند؟!
آنها که «اینجا به دنیا آمدن» برایشان کسر شأن است بخوانند!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی قابل تامل به ماجرای سفر رامبد جوان و همسرش به کانادا برای بدنیا آوردن فرزندشان و حواشی مربوط به آن پرداخت و نوشت : «جمعی از هموطنان بودند که شرایط پیش آمده برای این نورسیده را یک تولد آرمانی خواندند و بر حال خودشان و احتمالا بچههای بعد از این شان دریغ و افسوس خوردند...اگر دقیقتر نگاه کنیم در باطن این سخنان حقیقتی تلخ نهفته است اینکه عدهای از مردم این سرزمین متوهمند که اگر دردانه شان خارج از ایران پا به عرصه گیتی بگذارد در آینده براشان تخم دو زرده میگذارد و همین که پاسپورتی غیر پاسپورت ایرانی داشته باشد نصف راه عاقبت بخیری را جلو جلو طی کرده است زهی خیال باطل». در ادامه این مطلب آمده است:«چه بسا هموطنانی که بار و بنه شان را جمع کردند و راهی جایی دیگر در زمین وسیع خدا شدند و زندگی شان بهتر شد، خیلیها هم بدتر شد. با این بهتر شدن و بدتر شدن کار ندارم بلکه نمیخواهم جلوی کسانی که به دنیا آمدن در ایران را یک جور کسر شان میدانند، ساکت بنشینم».
کانادینهای فخرفروشی که از رعایت ابتداییترین رفتار انسانی عاجزند
نویسنده این روزنامه در ادامه مشاهدات خود از برنامه بفرمایید شام با حضور ایرانیان مقیم کانادا را تشریح کرد و نوشت : «قصد تمسخر کسی را ندارم اما باور کنید در حال صدی نود بزرگوارانی که در برنامه شرکت کردند و تلویحا بابت كانادین بودن فخر میفروختند، جز اینکه ترحم کنم و دل بسوزانم عکسالعمل دیگری نمیتوانستم داشته باشم. در ظاهر آنها برای مایعنی برای من و شمایی که در ایران زندگی میکنیم - دل میسوزاندند و ترحم میکردند، اما در اصل آنها خود از رعایت ابتداییترین رفتار انسانی عاجز بودند. آنها در یک میهمانی ساده حرمت میهمان و میزبان را عملا زیر پا میگذاشتند تا یک امتیاز بیشتر بگیرند. حرمت که سهل است حتی آداب اولیه معاشرت و مناسبات انسانی را رعایت نمیکردند. از رفاقت حرف میزدند اما رفاقت را نمیفهمیدند. میگفتند ما برای پول و برنده شدن و امتیاز در برنامه شرکت نکردهایم اما برای کسب یک نمره تا پای دوئل پیش میرفتند،.. علنا بدطینتی میکردند، اهل مدارا و مماشات نبودند. مطلقا مماشات کیلویی چند؟ اهل حال و همنشینی هم نبودند. بیشترشان خود بزرگ بین بودند. خودخواه بودند. علنا دروغ میگفتند... بد و غلط حرف میزدند.... فکتهایاشتباهی را به بزرگان ادب و هنر نسبت میدادند. در عین حال فخر فروشی میکردند. بحث سیاسی میکردند و برای مایی که در ایران زندگی میکنیم تاسف میخوردند در حالی که لايتشخص هر من المر. خط غلط، املا غلط، انشا غلط، آن وقت برای من و شما دل هم میسوزاندند.»این مطلب در پایان افزود:« باور کنید اینها مشتی است نمونه خروار از آدمهایی که به هزار مصیبت خود را به ونکور یا تورنتو با اونتاریو کانادا رساندهاند به این امید که حال و روزی بهتر داشته باشند و انسانهای موفق تری باشند. اینها همانهایی هستند که روزگاری جهت عاقبت به خیری جلای وطن کرده و هزار زجر و زحمت دیدهاند و آخرش شدهاند این. اگر عاقبت به خیری این است و من یکی نمیخواهم شما هم اگر خواستید بچهتان را در کانادا به دنیا بیاورید توصیه میکنم لااقل یک شب با نگاه نقادانهای این برنامه را ببینید. شاید از صرافتش افتادیده.»
میخواهند آمریکا را از عقبنشینی به پیشروی برگردانند
روزنامه ایران دیروز گفتوگویی را با یک کارشناس حوزه آسیای میانه و قفقاز منتشر کرد. وی مدعی شده است: «وقتی دو نفتکش در آبهای خلیجفارس هدف حمله قرار میگیرند و برخی کشورها از جمله آمریکا و انگلیس و جریانهای تندرو بلافاصله ایران را بدون هیچ سندی متهم میسازند، کشورهای بزرگی چون روسیه و حتی اتحادیه اروپا موضعی خلاف آن میگیرند و میگویند تا وقتی معلوم نشود نمیتوانیم اعلام موضع کنیم. این مسئله نشان میدهد برجام یک نوعی عامل ثبات در برابر رفتارهای تند است. به همین سبب هم روسیه و چین و هم اتحادیه اروپا به ایران تأکید میکنند در برجام بمانید یعنی ماندن در برجام بهانهای دست آمریکا و متحدانش نمیدهد که یک اجماع جهانی را درست کنند و مانند عراق و افغانستان به ایران حمله کنند.»اینکه آمریکا دست از پا خطا نمیکند، به دلیل استحکام پایههای جمهوریت و اسلامیت نظام و درک سایهای از توان دفاعی و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در عراق و سوریه و لبنان است نه توافقی یکطرفه که امتیازات و تعهدات نقد و آنی را نصیب ایران و وعدههای نسیه را از آن دشمنان کرد و به اهرم فشار و تهدید تبدیل شده است. اصل شکوه و اقتدار نظامی و دفاعی ایران موضوع دیگری است که با وجود تحریمها شکوفا شده است. مدعیان اصلاحات اما همراه با نقشه آمریکا و اروپا برای نگه داشتن ایران در برجام تقلا دارند و گرچه میدانند اخیرا نیز کاهش تعهدات برجامی و اتخاذ راهبرد مقاومت عامل عقبنشینی دشمن شد، میخواهند دشمن شکست خورده را به پیشروی برگردانند.
گعدههای سیاسی نه اسم گفتوگوی ملی دارد و نه آشتی ملی
روزنامه سازندگی با محمدرضا باهنر گفتوگو کرده و در تیتر صفحه اول خود نوشته است: «آغاز گفتوگوی اصلاحطلبان- اصولگرایان»باهنر در واکنش به اینکه «در ماههای اخیر جلساتی با نام گفتوگوی ملی منتشر شده که شما از آن با عنوان گعدههای سیاسی یاد کردید که با حضور برخیاشخاص اصولگرا و اصلاحطلب برگزار میشود»، گفت: «... مگر رقیب میتواند با رقیب ائتلاف کند؟ باید بگویم قطعاً من هیچ زمانی با تیپ شخصی مثل عارف حزب تشکیل نمیدهم. بنابراین این گفتوگوها نه اسم گفتوگوی ملی دارد و نه آشتی ملی. درمجموع اگر جریانات سیاسی بنشینند، حرف بزنند و جلسه داشته باشند میتوانند تنشها را کم کنند. بهطور مثال جناحهای سیاسی کشور بر سر موضوعاتی همچون ضرورت رونق تولید ملی هیچ اختلافی ندارند. بنابراین میتوان روی موضوعاتی که اختلافی نیست بهصورت همآوا به پیشبرد امور کمک کرد.»
شایانذکر است مدتی است که مدعیان اصلاحات با کلیدواژه گفتوگوی ملی درصدد تعدیل فشارهای اجتماعی و سیاسی هستند که از طرف جامعه و جریانات سیاسی به آنها وارد میشود. مسائلی مانند رفع حصر، استفاده از ظرفیت لاریجانی در انتخابات، فرار از پاسخگویی و فریب و انحراف افکار عمومی از طریق نزدیک شدن به اصولگرایان، اهدافی است که مدعیان اصلاحات از رهگذر گفتوگوی ملی آنها را دنبال میکنند.
لبخند زدن ما از خباثت آنها نمیکاهد
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود به «پیامدهای پادرمیانیهای بینالملل» پرداخته و نوشته است: «محمدجواد ظریف در آخرین مصاحبه خود مسئله را کاملا ساده و روشن مطرح کرد: «اصلا ما نه تمایل به رابطه با آمریکا داریم و نه نیازی به آن داریم و نه کاری به کار آنها داریم. تحریم اقتصادی را تروریسم اقتصادی میدانیم.» سخن بسیار ساده و منطقی به نظر میرسد، به شرط آنکه رابطه دو کشور معادلهای تکمجهولی باشد؛ «با ما رابطه نداشته باشند، تحریم هم نکنند!»
این سرمقاله سپس آورده است: «مسئله عوضشدن رنگ مسئله عرب -اسرائیل پس از چهار جنگ بزرگ و دوران ۴۰ ساله جنگهای مزمن مطرح است که ظاهراً آنها را خسته کرده و ترجیح میدهند بار آن را بر دوش ایران بیندازند و خودشان در سایه همکاری با اسرائیل بیارامند و بهجای تحمل هزینههای جانی و مالی، راه توسعه اقتصادی در پیش بگیرند و ایران را دشمن اصلی بنامند.»این سرمقاله همچنین نوشته: «اگر مسائل ناشی ازاشغال سفارت آمریکا در آغاز انقلاب را کنار بگذاریم، آمریکا خودش با ایران مستقیماً مسئلهای ندارد. نه اختلاف مرزی دارد نه طلبی و نه تهدیدی از جانب ایران خاک آمریکا را تهدید میکند. اما مسئله اصلی باقی میماند و مسئله اصلی این است که آمریکا نزدیکترین متحد و ضامن بقای اسرائیل و متعهد به رفع تهدید از آن است.»
آفتی به نام سطحینگری و سادهانگاری
ساده انگاری و سطحی نگری به مسایل میتواند آفات بسیاری به همراه داشته باشد که خطا در انتخاب راهبرد یکی ازاصلیترین آنهاست. مسئله رژیم غاصب قدس شریف یک نزاع عبری –عربی نیست. اهداف آنها بسیار بالاتر از اینها ترسیم شده است. برای نمونه به شخصیت و زندگی شخصی مانند «برنارد لوئیس» باید نگاهی انداخت. لوئیس، یهودی انگلیسی تبار و متولد 1961 است که مهمترین نظریات او با عنوان «بالکانیزاسیون» معروف است. این طرح از دههها قبل از این مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته و انگلیس پس از تصعیف امپراتوری عثمانی نمونهای از آن را توسط خانم «گرترود بل» در خاورمیانه به اجرا درآورد که مرزبندیهای اکنون کشورهای عربستان، عراق، سوریه، اردن و... به همان روزها برمی گردد.مطابق نظر لوئیس هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیایی ایران به راحتی خواهد توانست کشورهای همسایه آن به خصوص عراق، ترکیه و پاکستان را به راحتی بیثبات ساخته و به پیشرفت طرح او برای بالکانیزه کردن دنیای اسلام کمک بزرگی کند. از این رو سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل برای پیش برد طرح لوئیس در ایران عملیاتهای سنگین و پر هزینهای را انجام داده و میدهند. مطابق خواب و خیالهای لوئیس ایران میتواند به هشت کشور کوچک تقسیم شود. بنابراین جهت گیری سیاسی ایران درباره رژیم صهیونیستی تغییری در هدف آنها ندارد بلکه تنها ممکن است روش آنها را تغییر دهد.دیگر اینکه نویسنده مدعی شده که چون با آمریکا هم مرز نیستیم خاک یکدیگر را نیز تهدید نمیکنیم! متاسفانه نویسنده به مفهوم عمق استراتژیک اصلا توجهی ندارد. ما تحقیقا با آمریکاییها هم مرز هستیم وقتی آنها در مناطقی مانند بحرین پایگاه نظامی دارند. اصلا به همین خاطر است که آمریکا با صرف هزینههای هنگفت در جای جای جهان پایگاه نظامی دارد. اما مهمتر از اینها اصطکاک مرزهای فرهنگی و تمدنی است. هر تمدنی سه دوره شکل گیری و تکوین؛ اوج و افول را طی میکند و در دوره افول با تمدن بعدی یا با مظاهر تمدن بعدی در تقابل شدید قرار میگیرد. اکنون تمدن غربی که وارد دوره افول خود شده در تقابل با نمودها و قدرت نرم انقلاب اسلامی است. کشتار وحشیانه در نیجریه آشکارترین صحنه تقابل تمدنی روبه افول غرب با قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران بود.