نمیدانیم «شفر» دلال است یا نه اما حتم داریم که شما مدیر نیستید! (نکته ورزشی)
سید محمدسعید مدنی
معاون باشگاه استقلال در یکی از روزهای هفته گذشته در جمع عدهای از هواداران معترض و نگران این تیم که مقابل دفتر این تیم جمع شده بودند، «وینفرد شفر» سرمربی برکنار شده تیم استقلال را به «دلالی» متهم کرد و... این آغازی بود برای شروع یک درگیری و مجادلهای رسانهای! و این اتفاق به برکت مدیران نااهلی که از بالا تا پایین این ورزش را در ید اختیار خود درآورده و با نابلدی و غلطکاریهای خود هر روز مسئله و جنجال تازهای برای ورزش ما و رشتههای پرمخاطبی چون فوتبال ایجاد میکنند، اصلا چیز تازهای نبود، بیش از هر چیز باید بپرسیم اصلا این افرادی که گاه و بیگاه از سوی مدیران بالادستی ورزش برای تیمها و باشگاههای اصیل و ریشهدار و مردمی چون استقلال تعیین میشوند، چه کسانی هستند؟ از کجا میآیند، سابقه و کارنامهاشان چیست؟ با کدام شناسنامه روی صندلی مدیریت تیمهای باهویت و دارای شناسنامهای مثل استقلال و... مینشینند که بعد از مدتی عرض اندام و خود را مطرح کردن و سوژه رسانهها قرار دادن، یکشبه هم محو میشوند و با بهجای گذاشتن خرابیهای فیزیکی و روانی و فرهنگی به دنبال کار خودشان میروند؟
آقایانی که از ورزش دم میزنید و از خدمت به جامعه ورزش و مردم و به ضرب همین شعارها و ادا درآوردنها صاحب پست و مقامهای حساس در ورزش شدهاید و از نمایندگان این مردم «رأی اعتماد»! گرفتهاید، آیا این معامله درستی است که با تیمهای ریشهدار و مردمی این ورزش انجام میدهید؟
ما نمیگوییم و اصلا در این باره هم حرفی نداریم که آیا شفر دلال بوده است، یا خیر؟ اما وقتی امثال باصطلاح مدیرانی بیهویت و فاقد شناسنامهای را بر مصدر و مسند اداره باشگاهی مثل استقلال میگذارید، اگر دلیل عدم شناخت آنان، به جای «مربی»، «دلال» را بر کاروبار این تیمها به کار بگمارید تا او هم برای جلب منافع شخصی خود، سوهان بر روح و اعصاب جمعیت هوادار بکشد و آنان را ناراضی و نسبت به زمین و آسمان بدبین و معترض کند، نباید هم تعجب کرد؟ یا حتی اگر مربی تحت مدیریت این گونه افراد عوضی آمده،
بهجای مربیگری دنبال کار دلال و کار چاقکنی برود، باز هم نباید تعجب کرد؟
شما فکر میکنید دلایل پارهای از رفتارهای خشن و عصبی مربیانی مثل کارلوس کیروش یا همین آقای برانکو و... خلاصه کسانی که بیش از هر کس به خود احترام میگذارند و برای نام و سابقه کاری خود شخصیت قائل هستند، چیست؟ آنها فوتبال را میشناسند، نه فقط فن و تاکتیک و... فوتبال را بلکه فرهنگ فوتبال را، آدمهای دور و بر فوتبال را، محیط و روابط و مناسبات رایج در فوتبال را... به همین دلیل وقتی خود را در محیطی میبینند که همه چیز و همه کس- حتی مدیران- آنها را به بیشخصیتی و کنار آمدن با روابط ناسالم و بند و بستهای پشت پرده و بازیکنسالاری و بیانضباطی و... فرا میخوانند، ناگهان برآشفته شده و در دفاع از شخصیت کاری و حرفهای خودشان هم که شده و برای احترام به شخصیت حقیقی و حقوقی خودشان هم که شده ناگهان برآشفته میشوند، بر میآشوبند... رفتارهای تند و عصبی که گاه بر افرادی که از پشت پرده ماجراها بیاطلاع هستند، برخورنده هم هست- از خود بروز میدهند.
درباره شفر هم از مدیران باشگاه استقلال و نه، اصلا از مدیران بالادستی آنها سؤال میکنیم چرا انگ دلالی قبل از ورود او به فوتبال پر مسئله و ناسالم ایران به شفر و امثال او نمیچسبید؟چرا شفر که با آن سلام و صلوات وارد فوتبال میشد، و حتی گاه نام او به عنوان جانشین کی روش اینجا و آنجا مطرح میشد، به یکباره از سوی مدیران تیم استقلال «دلال» لقب میگیرد و برایش هم مدارکی- البته از نوع آبکی! آنجور میکنند؟
گیرم شفر دلال، راجع به حرفهای فرهاد مجیدی که اتفاقا درباره رفتار و عملکرد چنین مدیران فاقد هویت و بدون شناسنامه تیم استقلال، سر زبان آورده است، چه میگویند؟ آیا همه از شفر گرفته تا فرهاد مجیدی و... همه مشکل دارند، جز مدیران نااهل منصوب مدیران نااهلتر نشسته بر مسند ورزش؟!
فرهاد مجیدی، بازیکن سابق و مربی فعلی فوتبال ایران که نام و کارنامهاش برای همه اهالی فوتبال ایران روشن است میگوید:
.... درباره این آقا همان فردی که شفر را دلال خوانده است که اسم بردید برای من جای تعجب دارد که چطور اجازه میدهند، فردی که 10 ماه است به باشگاه استقلال آمده و تجربهای هم ندارد، مسئولیت تیم بستن و انتخاب سرمربی را بر عهده بگیرد؟! چرا مدیران ورزشی ما چنین اجازهای را میدهند؟ هر بار هم که اعتراضها بیشتر میشود، خطیر شماره یک میرود و خطیر شماره دو میآید!...»
درباره حرفهای فرهاد و سؤالاتی که مطرح کرده است، عرض میکنیم، اینکه چرا اجازه میدهند افراد بیتجربه و کارنابلد مسئولیت، تیم بستن، و انتخاب سرمربی تیمی مثل استقلال را برعهده بگیرند دلیلی ندارد، جز اینکه برای کسانی که اینگونه اجازهها را میدهند و اینگونه تصمیمات را برای تیمهای مردمی میگیرند اصلا مردم و تیمهای ریشهدار و اصل ورزش اهمیتی ندارند و آنها برخلاف فرمایش مولا علی(ع) که فرمود مسئولیت طعمه نیست. بلکه امانت است ورزش را دقیقا طعمهای میدانند که آن را بین خود و خویشان خونی و باندی خود قسمت میکنند! و اینکه چرا مدیران ورزشی ما چنین اجازهای را میدهند؟ پاسخش را عرض کردیم، چون غالب این افراد که مسئولیت مهم مدیریتی را در ورزش به عهدهدارند اصلا «ورزشی» نیستند و قصد خدمت به ورزش را ندارند، بلکه مامورانی هستند که با اهداف سیاسی از سوی بزرگترها و روسای خود به ورزش آمدهاند تا بحثهای انتخاباتی و سیاسی و خلاصه غیرورزشی را در حوزه ورزش سامان دهند...! این است که به قول فرهاد مجیدی، مدیر کارنابلد شماره یک میرود مدیر کارنابلد شماره دو میآید!... و در اصل ماجرا یعنی مدیریت کارنابلدها بر فوتبال و ورزش، تغییری حاصل نمیشود...!