kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۲۶۶۳
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۴
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام - شماره 38

یادآوری خفت آمریکا در مقابل ایرانیان




     سهراب صلاحی
     ازجمله دلایل آمریکا برای اعلام تصمیم حمله به سوریه این بود که ضمن جبران شکست این کشور در عراق و لبنان و غزه بتوانند ارتباط ایران با حزب‌الله را قطع و با سرنگونی دولت سوریه راه را برای حمله به ایران هموار کند. درهرحال روحانی احتمالاً این واقعیت را می‌داند که پاسخ محکم نظام جمهوری اسلامی به آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها که در صورت پیاده کردن نیرو در سوریه به‌صورت گسترده در کل منطقه و حتی فراتر از آن موردحمله قرار خواهند گرفت، دلیل اصلی آن‌ها در عقب‌نشینی از اشغال سوریه بود. آنگاه ‌که اوباما از سر ناچاری مجبور شد حمله به سوریه را موکول به مجوز کنگره و سنا نماید، مقالات زیادی در انتقاد از اوباما که عرصه سیاست خارجی کشور را با تصمیمات شتاب‌زده خود متلاطم کرده است در آمریکا چاپ شد. بروکس در مجله فارین پالیسی نوشت: «آنچه مشخص است این است که مشکلات آمریکا منحصر به سوریه نیست و آمریکا در عرصه سیاست خارجی با یک مجموعه مشکلات روبرو است و رئیس‌جمهور آمریکا نیز از آن آگاه است، اما این حقیقت که دوران آمریکا به سرآمده است را نمی‌خواهد به مردم بگوید». بروکس اقرار کرد حقیقت تلخ این است که دیگر در جهان کسی حرف آمریکا را گوش نمی‌کند، حتی کشورهایی مثل مصر و پاکستان که از آمریکا کمک دریافت می‌کنند در صورت نیاز می‌توانند خزانه‌های خود را با اموال کشورهای دیگر پر کنند. بروکس اقرار دیگری نیز دارد و آن اینکه آمریکا در میدان‌های افغانستان، عراق و لیبی نشان داد که ابزارهایش دیگر برندگی لازم را ندارند.
 همچنین مناسب بود که روحانی به اولاند گوشزد کند که فرانسه و آلمان که دو قدرت مرکزی اروپا هستند بدون اجازه آمریکا قادر به انجام کار مهمی نیستند، همان‌گونه که پس از فروپاشی شوروی با همه تلاشی که برای ایجاد ارتشی اروپایی و مستقل از آمریکا صورت دادند اما دولت آمریکا این اجازه را به آن‌ها نداد، ولیکن جمهوری اسلامی ایران بزرگ‌ترین شکست تاریخی در عراق را به آمریکا تحمیل کرد و اولاند را حداقل به بعضی سوگنامه‌هایی که آمریکایی‌ها در وصف شکست این کشور از جمهوری اسلامی در عراق و منطقه به رشته تحریر درآورده‌اند ارجاع می‌داد. یکی از آن‌ها گالبرایت ـ نویسنده متعصب آمریکایی ـ است. وی با مطرح کردن هوشمندی جمهوری اسلامی ایران در عراق و برعکس ناکامی آمریکا در اداره این کشور پس از اشغال و درنتیجه تحمیل بزرگ‌ترین شکست نظامی و سیاسی آمریکا در طول تاریخش، می‌نویسد:
 «ایران برنده جنگی است که جرج دبلیو بوش در آن بازنده شد. نزدیک‌ترین متحدان ایران در جهان احزاب شیعه‌مذهب هستند که به خاطر تهاجم آمریکا، اکنون دولت مرکزی عراق را اداره می‌کنند. سازمان بدر، شبه‌نظامیان شیعه هستند که در صدر مقامات عالی ارتش عراق قرار گرفته و به‌طور کامل پلیس ملی عراق را کنترل می‌کنند». (در این رابطه در فصل پنجم بیشتر خواهد آمد)
حتماً روحانی نیز این خاطره را به یاد دارد که آن هنگام که در چهارم فروردین 1386(23 مارس 2007) خبر دستگیری و زندانی شدن پانزده کماندوی انگلیسی به دلیل پیشروی حدود 200 متری در آب‌های جمهوری اسلامی ایران توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران، در رأس اخبار رسانه‌های جهان قرار گرفت، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با 300 هزار نفر نیرو و تجهیزات کامل عراق را اشغال کرده بودند و در اطراف ایران نیز نیروها و پایگاه‌های زیادی داشتند اما کماندوهای انگلیسی سه شب را در زندان به‌سر بردند تا آنگاه‌که معلوم شد برای جاسوسی وارد آب‌های ایران نشده‌اند، بلکه ورود شناور آن‌ها به آب‌های جمهوری اسلامی به دلیل مشکل فنی بوده است، آزاد شدند. جالب این بود که فرماندهان سپاه گروگان‌ها را به نیروهای انگلیسی مستقر در عراق به‌رغم اصرار مسئولین دولت وقت جمهوری اسلامی تحویل ندادند زیرا اشغال و حضور نیروهای انگلیسی و آمریکایی در عراق را مطابق حقوق بین‌الملل نامشروع و غیرقانونی می‌دانستند و آن‌ها را پس از تغییر لباس نظامی به لباس شخصی، تحویل سفارت انگلیس در تهران دادند. این حرکت باعث شد که نفر دوم سفارت انگلیس در ملاقات با مسئولین ایرانی اذعان نماید، این اقدام باعث شد که جهان‌خواری و خفت آمریکا آن زمان که گروگان‌های آمریکایی در صفحه دوربین‌ها چشم‌بسته رژه می‌رفتند را فراموش و خفت و خواری انگلیس به‌جای آن بنشیند؛ بنابراین از جناب روحانی انتظار می‌رفت که این تجارب گران‌قیمت را به اولاند در مقابل تهدید او منعکس و گوشزد می‌کرد که آن هنگام آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها که با تجهیزات بسیاری در عراق بودند و هنوز مجبور به خروج از این کشور نشده بودند، نتوانستند به هیچ تحرک نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مبادرت نمایند، همان‌گونه که در اثنای مذاکرات هسته‌ای همین رفتار از سوی نیروهای ایرانی با 10 نفر از کماندوهای نیروی دریایی آمریکا که مقداری به دلیل خراب شدن شناور وارد آب‌های جمهوری اسلامی شدند، انجام و آن‌ها دستگیر و راهی زندان شدند که به تیتر اول رسانه‌ای جهان مبدل شد و به‌رغم به حرکت درآمدن ناوهای آمریکایی و فرانسوی، آنگاه‌که با اولتیماتوم سخت فرمانده نیروی دریایی سپاه مواجه شدند، هواپیماها بدون انجام هر اقدام نظامی به آشیانه‌های خود برگشتند. در همین زمان، یعنی در خلال مذاکرات هسته‌ای، آنگاه‌که بعضی در آمریکا با انعقاد توافق‌نامه مخالفت می‌کردند، زبیگنیو برژینسکی که خود از سیاستمداران جنگ‌طلب آمریکایی بود به رهبران مخالف انعقاد توافق‌نامه گفت: «مانع‌تراشی در مقابل توافق با ایران، بازی سیاسی نیست بلکه بازی با آتش است».
جناب روحانی به‌عنوان نماینده مردم ایران باید به اولاند گوشزد می‌کرد، آن زمان که جنگی هشت‌ساله بر ایران تحمیل شد و قدرت‌های بزرگ آمریکا، شوروی، فرانسه و انگلیس برخلاف حقوق بین‌الملل و اصل بی‌طرفی از هیچ کوششی برای حمایت از صدام در جنگ دریغ نکردند و دستور آمریکا در کمک دیگران به صدام حسین موجب شد که 445 شرکت غربی در راه‌اندازی ماشین نظامی صدام برای تجاوز به ایران شرکت داشته باشند که یک‌سوم آن شرکت‌های آلمانی بود. ایتالیا 11 کشتی جنگی به عراق فروخت. فرانسه در مقایسه با سایر کشورهای غربی بیشترین تسلیحات نظامی را به عراق فروخت به‌طوری‌که در مقاطعی در جنگ به‌ویژه در سال 1361(1982) 40 درصد از کل صادرات تسلیحات فرانسه به عراق صورت می‌گرفت. آلن فریدمن ـ محقق و نویسنده آمریکایی ـ می‌گوید: تحویل سلاح به عراق هرروزه صورت می‌گرفت. یکی از پایگاه‌های ناتو در فرانسه مرکز بارگیری تسلیحات توسط آنتونوف‌های نیروی هوایی عراق شده بود، حتی هواپیماهای مسافربری عراق روزانه به این فرودگاه می‌آمدند و موشک‌های ساخت فرانسه، بمب‌های خوشه‌ای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق می‌بردند. سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 برآورد کردند که اگر فرانسه سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند آن کشور شکست خواهد خورد. در چنین وضعیتی، جمهوری اسلامی ایران توانست از این آزمون سربلند بیرون آید و ضمن تثبیت ثبات نظام اسلامی، صدور انقلاب و الهام‌آموزی آن بیش از گذشته، جهان اسلام و بلکه دیگر ملت‌های مستقل جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد. اکنون‌که احساس ایجاد درگیری با جمهوری اسلامی ایران، نه‌فقط مردم عادی غرب که بدن فرماندهان نظامی آمریکا را نیز به لرزه می‌اندازد و در این راستا سخن جرج شولتز ـ وزیر خارجه اسبق آمریکا در زمان ریگان را به اولاند یادآوری می‌نمود که گفته بود در بیش از هفت دهه عمر سیاسی‌اش، هیچ ملتی مانند مردم ایران نتوانسته است دولت آمریکا را در جهان تحقیر نماید و وی مردی را در آمریکا نمی‌شناسد که جرأت تصمیم‌گیری و راه‌اندازی جنگی علیه جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد، تا اولاند، این واقعیت را بهتر از گذشته درک نماید که اکنون آمریکایی‌ها بیش از هرزمانی در ایجاد درگیری نظامی با جمهوری اسلامی ایران ناتوان‌اند.