امكان «معاد» و ضرورت آن (خوان حکمت)
سوره مباركه مريم در مكه نازل شده است و عناصر محوري سُوَر مكّي اصول دين است، يعني توحيد و وحي و نبوّت؛ و بسياري از مشكلات مردم آن روز و امروز هم فراموشي مسئله قيامت و معاد است و درباره قيامت هم دو مطلب بسيار مهم است؛ يكي اصل امكان معاد و ديگري ضرورت معاد؛ در اين بخش شبهه آنها درباره معاد ذكر شده و در جواب به هر دو مطلب، پرداخته است؛ كه هم اعاده اين موجودها و انسانها در قیامت ممكن است، احياء مجدد ممكن است؛ و هم اينكه اين احياء مجدد، ضروري است.
آنها كه اين اشكال را دارند، منشأ اشكال اينها را هم قرآن بررسي میكند. اينها 3 گروهند؛ بعضيها روي شبهه علمي اشكال دارند، ميگويند: وقتي انسان پوسيده شد و از بين رفت، دوباره زنده خواهد شد؛ نظير آنچه كه در بخش پاياني سوره مباركه ياسين است. بعضيها مشكل علمي و شبهه علمي براي آنها مطرح نيست، سخن از اعاده معدوم يا اعاده مثل يا اعاده عين براي اينها مطرح نيست؛ بسياري از افراد كه معاد را فراموش كردهاند، منشأ فراموشي معاد يا انكار معاد به تعبير قرآن كريم شبهه علمي نيست، بلكه شهوت عملي است؛ ميخواهند جلويشان باز باشد، كه آنها هم گروه دوّمند؛ بخشي از آيات ناظر به آنهاست. گروه سوّم مبتلا به هر دو بيمارياند؛ هم مبتلا به شبهه علمياند، هم مبتلا به شهوت عملي.
شبهه علمي منكران معاد
در قرآن كريم، سوره مباركه القيامه كه اصلاً به نام همين حقيقت هست؛ به هر دو جهت پرداخت. جامع اينها هم ممكن است، چون اين دو به نحو منفصله مانِعهُ الخُلُوّ است كه اجتماع را شايد. در سوره مباركه القيامه آمده است: لا اُقسِمُ بِيُومِ القِيامِه. وَ لا اُقسِمُ بِالنَّفسِ اللَّوامِه. اَيَحسَبُ الاِنسانُ اَلَّنْ نَجمَعَ عِظامَه1. انسان فكر میكند وقتي پوسيد، كسي اين استخوان را دوباره زنده نميكند.
شبهه همان كسي كه جريانش در بخش سوره مباركه ياسين آمده، همين است؛ آيه 77 به بعد سوره مباركه ياسين در همين زمينه است: اَوَلَمْ يَرَالاِنسانُ اَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطفَهٍ فَاِذا هُوَ خَصيمٌ مُبين2. در برابر ذات أقدس إله يك خصومت روشني دارد، يك دشمن آشكاري است: وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلقَهْ قالَ مَنْ يُحیيِ العِظامَ وَ هِيَ رَميم3. اين همان داستان معروف است كه آن شخص از كنار گورستان میگذشت؛ ديد استخوان بدن كسي از قبر بيرون آمده، آن را حضور مبارك پيغمبر (ص) آورد؛ چون اين استخوان در شرف پوك شدن و پوسيدن بود، اين استخوان را پوك كرد و به صورت پودر در آورد، عرض كرد: مَنْ يُحيِی العِظامْ وَ هِيَ رَميم. حالا كه پودر شد، به صورت آرد درآمد؛ كي اين را زنده میكند؟! در اين بخش سوره مباركه القيامه هم به همين صورت است: اَيَحسَبُ الاِنسانُ اَلَّنْ نَجمَعَ عِظامَه. بَلي قادِرينَ عَلي اَنْ نُسَوِّيَ بَنانَه 4. ما نه تنها استخوان او را میتوانيم به حال اوّل برگردانيم، بلكه بَنان و سر انگشت او را هم به حالت اوّل بر میگردانيم؛ كه اين را گفتند جزء معجزات قرآن كريم است. اين انگشتنگاريها براي همين است كه امضاها قابل جعل است، ولي انگشتنگاري قابل جعل نيست. در بين اين 70 ميليارد، سر انگشت كسي شبيه سر انگشت ديگري نيست؛ از بَس اين خطوط، دقيق و ظريف و حساب شده تنظيم شده است. سر انگشت هيچ كسي شبيه سر انگشت ديگري نيست، لذا انگشتنگاري قابل جعل نيست.
شبهه عملي منكران معاد
فرمود: بَلي قادِرينَ عَلي اَنْ نُسَوِّيَ بَنانَه. اين شبهه علمي اينها برطرف شد، براي اينكه خداي سبحان اصلاً اينها را ايجاد كرده؛ وقتي چيزي نبود و خدا ايجاد كرد؛ حالا كه هست و متفرّق شد، يقيناً میتواند. بَلْ يُريدُ الاِنسانُ لِيَفجُرَ اَمامَه5؛ اين مال شهوت عملي است.
فرمود: شما شبهه علمي نداريد، مشكلتان شهوت عملي است؛ يعني میخواهيد جلويتان باز باشد (آزاد باشید). بَلْ يعني آن مشكل نيست! همين انسان منكر معاد يُريدُ الاِنسانُ لِيَفجُرَ اَمامَهُ؛ میخواهد جلويش باز باشد.
اگر قيامت هست، مسئوليت هست، بهشت و جهنّم هست، بالأخره يك خط قرمزي هست؛ اين نميخواهد خط قرمز باشد! پس او شبهه علمي ندارد، هر چه دارد شهوت عملي است!! بعضيها مبتلا به هر دو بيمارياند؛ هم گرفتار شبهه علمياند، هم گرفتار شهوت عملي. چون سوره مباركه القيامه مخصوص اين كار است، به هر دو امر جواب داده؛ هم شبهه علمي، هم شهوت عملي.
امكان و ضرورت «معاد» در قرآن كريم
مرتب در آن سوره به اين دو مطلب پرداخت، بعد در پايان آن سوره هم فرمود: اگر معاد نباشد، انسان میشود پوچ، زندگي میشود پوچ، عالم میشود پوچ. انسان براي چه خلق شد؟ تلاش و كوشش بكند كه بعد نابود بشود و تبدیل به خاك شود؟! اينكه معقول نيست، اين میشود عَبث! فرمود: اَيَحسَبُ الاِنسانُ اَنْ يُترَكَ سُديً 6. پس امكان معاد براي آن است كه مبدأ محقق شد؛ كسي كه بتواند اين 3 جزء معدوم را موجود كند، اين 2 جزء موجود را هم دوباره میتواند به هم پيوند بدهد؛ اين مَحذوري ندارد! اين مربوط به امكان معاد، امّا اگر بگوئيم اَلمَعادُ لا رَيبَ فِيه، يعني اَلمَعادُ حَقٌّ بِالضَّرُورِه، كه بشود وجوب و ضرورت معاد. آن را از اين آياتي كه فرمود: ما بيهدف خلق نكرديم: مَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الأرضَ وَ مَا بَينَهُمَا إلا بِالحَق7، در بخشي از موارد لاعِبين8؛ ما بازيگر نيستيم كه اين بشود لهو و لعب! اگر هدفي در كار نباشد، انسان با مردن بپوسد و بشود پوچ؛ فايده ندارد! پس هدف هست: اَيَحسَبُ الاِنسانُ اَنْ يُترَكَ سُديً، «سُدي» يعني باطل و عاطِل و ياوه. خيال میكند ياوه است؛ يعني میميرد و میپوسد و ديگر هيچ! يا نه، هدفي دارد
اما حتماً معاد حق است، براي اينكه هر كسي بايد به اعمالش برسد! اگر هر كسي ظلمي كرد، هر كسي خلافي كرد، تعدّي كرد؛ حساب و كتابي نباشد، میشود هرج و مرج! درباره يك عدّه ديگر فرمود: فَهُمْ فِي اَمرٍ مَريجٍ9. يك عدّه در هرج و مرج زندگي میكنند، ولي ما كه در هرج و مرج نيستيم! مَريج يعني در هرج و مرج زندگي میكنند؛ ولي ما كارمان منظّم است: اِنّا كُلُّ شِيءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر10، همه چیز قَدَر و اندازه دارد. اگر خدا كارش منظم است، آیا افراد را همين جور رها كرده؟ اين همه، يَقتُلُونَ النَّبِييّنَ بِغِيرِ حَق 11 هست، آیا همه اينها هدر میرود يا بالأخره يك حساب و كتابي در عالم هست؟!
فرمود :اگر يك حساب و كتابي نباشد؛ افراد برجسته به نتايجشان نرسند و افراد تبهكار كيفر نبينند؛ میشود هرج و مرج، میشود بي نظمي. ولي: مَاخَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الأرضَ وَ مَا بَينَهُمَا إلا بِالحَق.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مريم در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه قم- قم ؛ 10/ 9/ 1388
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.قيامه/ 1 تا 3 2. ياسين/ 77 3. ياسين/ 78 4. قيامه/ 3 و 4
5. قيامه/ 5 6. قيامه/ 26 7. حجر/ 85 با اندكي اختلاف
8. اشاره به: انبياء/ 16 و دخان/ 38 9. ق/ 5
10. قمر/49 11. آل عمران/ 21
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر میشود.