جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب
راستگویی و روراستی با مردم
حلال مشکلات
عَن اَبیقَتادَهًْ قالَ: قالَ ابوعَبدِاللهِ (عَلَیهِالسَّلامُ) لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعضٍ، یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاءُ تَکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فی اِبنِهِ وَ تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِهِ: صِدقُ الحَدیثِ وَ صِدقُ النّاسِ وَ اِعطاءُ السّائِلِ وَ المُکَافَاَهًُْ بِالصَّنائِعِ.[ امام صادق(ع) به داودبنسرحان میفرماید:ای داود! برخی از مکارم اخلاق به برخی دیگر وابسته است و با هم ارتباط دارد که اینها را خدا تقسیم میکند؛ گاهی این صفات در مردی وجوددارد و در پسرش نیست یا گاهی در بردهای وجود دارد و در اربابش نیست. از جمله آنها است: راستگویی و صداقت با مردم در عمل و بخشیدن به فقیری که درخواستی دارد و نیکی کردن در مقابل خوبیهای دیگران]. (۱)
***
این [حدیثی] که امروز میخوانیم، سند صحیح و بسیار معتبری دارد؛ ابیقتاده هم ثقه است.
عَن اَبیقَتادَهًَْ قال:قالَ اَبوعَبدِاللهِ (ع) لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعض
[امام صادق(ع) میفرماید:] بعضی از مکارم اخلاق و خصلتها بسته به بعضی دیگر است، یعنی با هم ارتباط دارد؛ یا ارتباط علّی و معلولی دارد که یکی علّت آن دیگری است، یا به نحوی ارتباط عملیّاتی و رفتاری با همدیگر دارند.
- یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاء؛ اینها را هم مثل بقیّه چیزها از خدا بدانید؛ این را هم خدا میدهد. بله، کار خدای متعال بیحکمت نیست و رفتار ما، اختیار ما و اراده ما در ایجاب رحمت الهی تأثیر دارد لکن بالاخره آنچه به ما داده میشود، از همه مکارم، از همه خوبیها، از همه نِعَم- از جمله مکارم اخلاق- از طرف خدا است، خداوند تقسیم میکند؛ به شما یک چیزی میدهد، به دیگری یک چیز میدهد، به آن دیگری یک چیز [دیگر] میدهد.
- تَکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فِی ابنِه؛ گاهی یک صفت خوبی در پدر هست، در پسر نیست. اینکه حالا میگویند ژن یا ژنِ [خوب]! اینها خیلی اعتباری ندارد. گاهی اوقات پدر یک صفت خوبی دارد، پسر ندارد؛ عکسش هم هست که پسر یک صفت خوبی دارد که پدر ندارد. اینها ایجاب الهی و اِنعام الهی است.
- وَ تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِه؛ این جور هم نیست که موقعیّت اجتماعی و شأن اجتماعی هم تأثیر داشته باشد؛ نه، گاهی یک صفت خوبی را یک بردهای دارد که سیّد او، ارباب او ندارد. مستخدم شما گاهی اوقات یک خصوصیّتی دارد که شما آن خصوصیّت را ندارید. یک صفت خوبی در فرد زیردست ما هست که آن صفت در ما نیست؛ یعنی او بالاتر از ما است.
حالا این صفات و مکارم اخلاق که اینقدر هم دربارهاش فرمودهاند، چه چیزهایی است؟ چند صفت را حضرت بیان میفرمایند. اینها واقعاً همان جلوههای درخشان اسلام است؛ لبّ اسلام اینها است. این خصوصیّات [است] که انسانهای برجسته میسازد و به برکت وجود انسانهای برجسته در یک اجتماع، در یک جامعه بشری، نظام اجتماعیِ برجسته به وجود میآورد و [اگر] انسانهای کریم، انسانهای شجاع، انسانهای باگذشت، انسانهای صادق در یک جامعهای باشند، این جامعه، جامعه برجستهای میشود؛ [البتّه] عکسش هم صادق است. واقعاً انسان باید اینها را مثل دُر و گوهر گرانبها روی چشمش بگذارد و به دنیا عرضه کند. حالا این صفات چیست؟
اوّل: صِدقُ الحَدیث؛ راستگویی. الان کشور خود ما کشور اسلامی است و از بسیاری از جوامع دنیا هم انصافاً بهتر و پاکیزهتر و طاهرتر است امّا در عین حال شما ببینید خیلی از مشکلات داخل کشور ما ناشی از نبودنِ همین صفت است؛ صدقالحدیث نیست، راستگویی نیست. راستگویی یعنی چه؟ یعنی شما حرفی را که میزنید، مطابق با واقع باشد. اگر دانستید مطابق با واقع است و گفتید، این راست است؛ اگر نه، نمیدانید مطابق واقع است یا نیست امّا میگویید، این صدق نیست. «صدق» عبارت است از اینکه شما چیزی را که میدانید مطابق واقع است، بیان میکنید. فضای مجازی را ملاحظه کنید که بر اثر حرف، شایعه، دروغ، خلاف، تهمت، نسبت بدون واقعیّت به این، به آن، به بالا، به پایین، به همدیگر، یک فضای دروغ در کشور به وجود میآید؛ ببینید، اینها اشکال است. پس اوّل «صِدقُ الحَدیث » [یعنی] همه سعی کنیم راست بر زبان جاری کنیم.
دوّم: وَ صِدقُ النّاس؛ با مردم هم صادق باشید؛ با مردم با تقلّب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید. «صِدقُ النّاس» یعنی صدق عمل با مردم؛ انسان در مواجهه با مردم با صداقت وارد بشود، با کلک و دروغ و فریب و مانند اینها با مردم برخورد نکند. اگر ما در مسائل گوناگون اجتماعیمان، سیاسیمان، انتخاباتمان و مانند اینها، همین یک مورد را مراعات کنیم، ببینید چقدر دنیا آباد خواهد شد؛ این هم دوّم.
[سوم] و اِعطاءُ السّائِل؛ [اگر سائل] از شما چیزی خواست، به او بدهید اگر چنانچه میتوانید. یک وقت یک فقیری است که از شما سؤال نکرده، [اگر] به او کمک کنید خوب است امّا اگر چنانچه از شما درخواست کرد- سؤال کرد یعنی درخواست کرد- آن وقت این مکرمت بزرگی است و او را رد کردن، خلاف مکرمت انسانی است.
[چهارم] وَ المُکافَاَهًْ بِالصَّنائِع؛ «صَنیعهًْ» یعنی کارهای نیک؛ خدمتهای نیک به دیگران را میگویند «صنیعه». «مُکافئه به صنایع بکنید» یعنی [اگر] کسی به شما نیکی کرد، شما هم در مقابل به او نیکی کنید. این جور نباشد که نیکی دیگران را با اهمال و احیاناً با بدی پاسخ بدهیم. [اگر] کسی به ما نیکی کرده، در مقابل باید به او نیکی کنیم.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج فقه، 1397/12/12
پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، صفحه ۳۰۱.