اخبار ویژه
جنایت اصلاحطلبان بدتر از جنایت نجفی بود
ماجرای قتل همسر محمدعلی نجفی، نفاق اصلاحطلبان را از جهات مختلف روشن کرد.
به گزارش جهاننیوز، در برخی از حوادث شرایطی بوجود میآید که شعار و اهداف یک جریان سیاسی نزد افکار عمومی در بوته آزمایش قرار میگیرد. اردوگاه اصلاحطلب در هفته گذشته دچار شوکی بزرگ شد. یکی از اعضای اصلی این جریان سیاسی مرتکب قتل شد و اصلاحطلبان بلافاصله برای تطهیر وی دست به سناریوسازیهای مختلف زدند.
از جمله این سناریوها چسباندن وصله خیانت به مقتول بود. مقتولی که دیگر دستش از دنیا کوتاه است. البته این موضوع توسط پلیس تکذیب شد. اما پیشتر برخی از اصلاحطلبان حکم به مهدورالدم بودن مقتول دادند و ریختن خونش را حلال دانستند. جریانی که همواره با مجازات اعدام مخالفت میکرد و ژستهای انساندوستانه از خود بروز میداد حالا کارش به جایی رسیده که حکم به مهدورالدم بودن افراد میدهد!
از سوی دیگر سناریوسازیهای اصلاحطلبان برای تطهیر نجفی به جایی رسید که همسر مقتول وی را «پرستو» (جاسوس جنسی) نامیدند. جریان اصلاحات که همیشه مدعی حمایت از زنان هستند نه تنها در برابر خشونت علیه زنان آنهم در حد یک قتل سکوت اختیار کرد بلکه خود دست به خشونت گسترده و سازمان یافته نسبت به زنان با تهمتپراکنیهای مضاعف علیه همسر مقتول نجفی زدند.
سکوت زنان اصلاحطلب بخصوص سیاستمدارانی که در این عرصه جزو تابلوداران این جریان هستند نیز بسیار قابل تأمل است. «معصومه ابتکار» یکی از همین سیاسیون زن است. در اینجا آنچنان سکوت کرده که گویی یکی از زنان اصلی اردوگاه اصلاحات نیست. حضور ابتکار در سمت «معاون زنان و خانواده» رئیسجمهور نیز این سکوت را بیشتر تأملبرانگیز کرده است.
شهیندخت مولاوردی هم از جمله کسانی است که در موارد مختلف خصوصاً حضور زنان در ورزشگاهها و تقلیل جایگاه آنان به یک تماشاچی فوتبال تلاش فراوانی کرده است. در ماجرای اسیدپاشی مرموز به زنان نیز مولاوردی وارد معرکه شد. اما حالا معاون سابق زنان و خانواده رئیسجمهور هم سکوت کرده است؛ بدتر از سکوت. او توییت میزند «گاهی سکوت از سر رضایت نیست. گاهی سکوت سرشار از ناگفتههاست و شاید سکوت برهها! همه سکوتها از یک جنس نیستند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...»!
به این لیست میتوان زنان اصلاحطلب مجلس از جمله «پروانه سلحشوری»، «فاطمه حسینی»، فائزه هاشمی «طیبه سیاوشی» و... را افزود. این دایره سکوت به سلبریتیها نیز میرسد. «مهناز افشار» از جمله سلبریتیهایی است که حاشیههای زیادی اخیراً ایجاد کرده است. وی که خود را به عنوان یک حامی دوآتیشه هم جنسهای خود معرفی کرده حالا در برابر این موضوع تنها بیان میکند که نباید وارد بازی سیاسی شد. به این لیست زنان سلبریتی دیگر از جمله «ترانه علیدوستی» و... را نیز باید افزود.
شرق: مالهکشی بس است باید به برخی اصلاحطلبان «نه» گفت
روزنامه زنجیرهای شرق نوشت: وقت آن رسیده برخی از چهرههای اصلاحطلب به اصلاحطلبان دیگر «نه» بگویند. حتی اگر این نه گفتن به بهای شکست سنگین آنان در انتخابات مجلس و بهتبع آن انتخابات ریاستجمهوری تمام شود.
این روزنامه درباره راه خروج از انسداد نوشت: تجربه هشتساله دولت روحانی نشان داد «آری گفتن» به هر وضعیتی هزینه سنگینی دارد. نه گفتن بهمعنای انفعال و عافیتطلبی نیست؛ بلکه عدم مشارکت در وضعیتهایی است که به محدودیت بیشتر میانجامد. آری گفتن به تلاشهای بیثمر به بهانه تظاهر به بودن مثل همهمهای در زیر بازارچه طاق ضربی است که چیزی از آن قابل شنیدن نیست و گاه بهمنزله پرحرفی مردم کوچه و بازاری است که بیش از آنکه گوش شنیدن داشته باشند، زبانی برای گفتناند. دولتها و جناحهای اصلاحطلب و مردم با خوکردن به واژه مصلحت در این زمینه همداستان بودهاند. آنان میگویند: مصلحت دولت ایجاب میکند که... مصلحت اصلاحطلبان ایجاب میکند که... بحران نقطه تعیینکنندهای در جریان پیشرفت یک بیماری است؛ نشان میدهد که بیمار رو به التیام است یا بهسوی بدترشدن گام برمیدارد. مصلحتاندیشی در دولت، در احزاب، چارهاندیشی برای ادامه بقا است. اینک دولت، خاصه اصلاحطلبان در برابر این پرسش قرار دارند که در این برهه از تاریخ چه خواهند کرد. پردهها کنار رفته و اصلاحطلبان واقعی پیش چشم مردم بیش از هر زمان دیگر قابل شناساییاند. مصلحت را باید کنار گذاشت و شفافیت را برگزید.
شفافیت و شجاعتِ کنارهگیری از کسانی که به هر دلیلی مانند ناکارآمدی، سوءاستفاده از قدرت و پشتپا زدن به اصول اصلاحطلبان و اخلاق سیاسی اینگونه شرایط را نامساعد کردهاند. اگر تا دیروز حضور در قدرت راه ناگزیر اصلاحطلبان در انتخابات بود، امروز حضور مشروط در قدرت الزامی است. البته ناگفته پیداست که این حضورِ مشروط بیش از آنکه مرجعی بیرونجریانی داشته باشد، مرجعی مشخص و درونجریانی دارد. فرافکنی همه مشکلات و ناکامیها به عوامل بیرونی برخورد محافظهکارانه با خود است. اصلاحطلبان بیش از آنکه منتقد تکنولوژی قدرت باشند، باید منتقد خود باشند؛ خودی که آنان را وامیدارد تا در هر شرایطی و با هر گزینهای خودبهخود در قدرت شرکت کنند و پس از شرکت، با علم بر ناکارآمدیِ برگزیدگانشان پای اشتباهات و خطاهای آنان بایستند. اگر تا دیروز اصلاحطلبان به دلیل حضور در قدرت همه داشتههای سیاسی و سرمایههای اجتماعی خود را به میدان آوردند، امروز ناچار برای بقا و صیانت از اصلاحطلبی باید به بسیاری از اشخاص و موقعیتها نه بگویند.
اعتراض به تبلیغات مستهجن در بیلبوردهای شهری
یک روزنامه همسو با طیف مدعی اعتدال و اصلاحات، نسبت به تبلیغات غیراخلاقی در بیلبوردهای شهرداری ابراز نگرانی کرد.
«جمهوری اسلامی» نوشت: حدود یک ماه پیش، تبلیغ بیلبورد حاشیهساز در شهرستان بابل استان مازندران نمونه تلخ و غیراخلاقی و تا حدی شوکهکننده برای جامعه ما محسوب میشد که طراحان این تبلیغ دختر جوانی را برای معرفی آرایشگاهی زنانه، به خود بیلبورد ضمیمه کردند!
خودنمایی یک دختر جوان در کنار بیلبورد تبلیغی آن هم در ارتفاع غیرطبیعی همه معیارهای معقول و معمول تبلیغات را برهم زد تا اینکه با اعتراض افکار عمومی، آن بیلبورد جمع شد.
اما آن تبلیغ غیراخلاقی پایان کار نبود، بلکه انجامدهندگان کار درصدد محکزدن افکار و انتظارات جامعه و حتی برای جاانداختن سبکی جدید برای تبلیغ بودند تا با ورود یک انسان و دختری جوان بیشتر به اهداف تبلیغی خود دست یابند. طراحان بیلبوردهای تبلیغی در حرکتی خزنده و آسیبزا در برخی از تابلوها با واژگانی دوپهلو و غیراخلاقی و نگارش جملاتی سخفیف، سعی در جذب مخاطب کردهاند. و اگر هرکس چنان واژههایی را در «فونت» بسیار درشت در مسیر اتوبان مشاهده کند یقیناً به اهداف زشت طراحان چنین تبلیغی پی میبرد؛ چرا که معنی معمولی واژهها را با «فونتی» بسیار ریز و حتی درون دو پرانتز یا آکولاد آوردهاند تا دیده نشوند!
در همین مسیر اگر سودجویان فرصت یابند، از واژههای مستهجن فوق هم عبور کرده و به تصاویر مستهجن میرسند، چرا که در منطق پول میتوان همه اخلاقیات را به مسلخ برد و یا با استفاده از تفاوت جنسیتی زن و مرد برای معرفی محصول خود، از ابزارهای جنسیتی متداول غربی در سطح وسیعتری کمک گرفت.
روزنامه جمهوری اسلامی تصاویری از این تبلیغات قلابی مستهجن را نیز منتشر کرد که کیهان از بازنشر آنها معذور است.
مرعشی خواستار توقف مجادله اصلاحطلبان درباره نجفی شد
سخنگوی حزب کارگزاران در اطلاعیهای از همه فعالان اصلاحطلب خواست تا وحدت جبهه اصلاحات و ظرفیت تاثیرگذاری مثبت برای آینده ایران را پیشفرض اعمال خود قرار داده و به تنشها و تشتتهای ایجاد شده درباره حاشیههای بعد از قتل همسر نجفی خاتمه دهند.
در اطلاعیه «سیدحسین مرعشی» آمده است: «در پی بروز برخی اختلاف نظرها میان فعالان رسانهای و شبکههای مجازی اصلاحطلب درباره ابعاد ماجرای غمانگیز «محمد علی نجفی»، بدینوسیله از هواداران، اعضا و کارکنان نشریات و نهادهای وابسته به حزب کارگزاران سازندگی و همچنین کلیه کسانی که به مصالح عمومی ایران و وحدت و تقویت روزافزون جبهه اصلاحات تعلق خاطر دارند، تقاضا میشود که از طرح اظهارات یا پاسخگویی به نظرات که فضای تنشآلود و مبهم کنونی را تشدید کند، خودداری کنند.»
این واکنش در حالی است که کرباسچی دبیرکل کارگزاران، حزب اعتماد ملت را به خاطر عدم مراعات توصیه مراجع ذیصلاح درباره نجفی و اصرار بر شهرداری وی، سرزنش کرده است.
در همین حال روزنامه شرق با بیان اینکه برخی اعضای کارگزاران دنبال مقصر از میان اصلاحطلبان هستند نوشت: ابعاد سیاسی ماجرای قتل میترا استاد به درون جریان اصلاحات هم کشیده شد. این قتل گویا بهانهای شده برای اینکه بخشی از جریان اصلاحات در راستای اهداف سیاسی، دامن خود را از ماجرا بیرون بکشد و دیگری را مقصر جلوه دهد. این خطی بود که از همان روز انتشار خبر قتل آغاز شد. نخستینبار غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، با توییتی عجیب و مبهم نوشت: «ماهیت تأسفبار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند نادیده گرفت».
یکی دیگر از اعضای حزب هم فردایش در توییتی نوشت: «از نجفی قدیس نسازید. یکبار ساختید، او را به این روز انداختید. دوباره نسازید. دوباره نگویید که پرچم مبارزه با فساد برداشته بود. او غرق شده بود؛ و اذا قیل لهم لاتفسدوا فیالارض قالوا انما نحن مصلحون و هنگامی که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید میگویند ما فقط اصلاحکنندهایم».
حزب کارگزاران در جریان انتخاب شهردار تهران بعد از انتخابات شوراها، به دنبال شهردارکردن محسن هاشمی، عضو منتخب شورا بود و چندان با نجفی سر سازگاری نداشت. این در حالی بود که نجفی زمانی عضو حزب کارگزاران بود. اصلاحطلبان عضو یا نزدیک به حزب اتحاد ملت، اما از شهردارشدن نجفی حمایت میکردند.
در نهایت طیف کارگزاران در جریان انتخاب شهردار مغموم شد. آن مغمومشدن علتش بود یا نه، حالا حزب سازندگی مدعی است که از همان روز نخست میدانسته که نجفی نباید شهردار میشده تا جایی که «محمد قوچانی»، سردبیر روزنامه سازندگی، هم گفته است: «یک طیف سیاسی که در این دو سال جدایی نجفی از کارگزاران در شهرداری تهران به او نزدیک شدند و با نادیدهگرفتن حوزه خصوصیاش او را قربانی اهداف سیاسی خویش کردند حال با اغراض شخصی و نادیدهگرفتن رسانههای دیگری که همین عکس را منتشر کردهاند با تمرکز بر سازندگی قصد انتقام از رسانهای را دارند که نشان داده است به مصداق «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» در نقد «تا جایی که بتواند» مستقل عمل میکند».
حالا هم از اینسو درحالیکه حسین مرعشی، سخنگوی حزب سازندگی، خواستار سکوت و پایان دادن به بحثها درباره ماجرای قتل شده و در اطلاعیهای از فعالان اصلاحطلب خواسته تا وحدت جبهه اصلاحات را پیشفرض اعمال خود قرار داده و به تنشها و تشتتهای ایجادشده درباره حاشیههای بعد از قتل همسر نجفی خاتمه دهند. اما از سویی دیگر محسن آرمین اصلاحطلب در تحلیلی که سایت جماران منتشر کرد و دیگر سایتها هم آن را بازنشر کردهاند، برخلاف مرعشی از لزوم اندیشیدن به این اتفاق و واننهادن نجفی سخن میگوید.
خودزنی اخلاقی اصلاحطلبان به خاطر توجیه یک جنایت
اصلاحطلبان در ماجرای قتل همسر شهردار اسبق تهران، اخلاق و شعارها را قربانی کردند.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست صرفا اتفاقی جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای اینچنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسی مخالف نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفاده سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوط در جهت مقابل بود. اصلاحطلبان چه بلوایی از موجسازی علیه کل جریان به راه میانداختند.
با این حال، غوغازیستی اصلاحطلبان آن همه است که باز هم سیاسیکاری ر ا چاشنی یک پرونده جنایی کردند و صحنههایی زشت از بیاخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این موج هیچ سندی نداشت و کاربران مجازی اصلاحطلب برای توجیه قتل صورت گرفته، چنین ادعای بیسندی را مطرح کردند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاحطلب فضا را از فرط ابتذال به اوج رساندند و با تهمت به مقتول، از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچگاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و خود او تکذیب شد. اصلاحطلبان فراموش هم کرده بودند که تا بیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیلهگرایی در برخورد با جنایتی این چنین باعث شده بود تا اصلاحطلبان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخودر با تهمتزنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاحطلبان اگر میخواستند نگاهی انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود مسیر توبه از بیاخلاقیهای گذشته در پیش بگیرند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بیاخلاقی کنند!
نجفی اگر با شلیک پنج گلوله، همسرش را به قتل رساند، اصلاحطلبان اما با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق را رقم زدند تا شاید برای مرگی که او خود معترف است که انجام داده، توجیهاتی دستوپا کنند. اصلاحطلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد.