kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۱۷۷۱
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۱۸

احیای سینما در سایه آفتاب


 
 
مهدی امیدی
آنان كه وضعیت سینما در ماه‌های پایانی رژیم پهلوی را به یاد دارند، تأثیر شگرف و دم مسیحایی امام خمینی(ره) بر هنر هفتم ایران زمین را بهتر درك می‌كنند. گرچه سینما در تمام دوران ستمشاهی ابزاری در جهت تخریب فرهنگ دینی مردم و تخدیر روحیات انقلابی جوانان بود، اما در سال‌های 56 و 57 به اوج انحطاط رسید و حتی دیگر مخاطب چندانی را نیز به سالن‌های سینما نمی‌كشاند.
وضعیت آشفته و ضداخلاقی سینما در آن دوران برای بسیاری از مردم جای تردید نگذاشته بود كه با پیروزی انقلاب اسلامی به طور كلی بساط هنر هفتم از این دیار برچیده خواهد شد اما حضرت امام در نخستین سخنرانی خودشان در 12 بهمن سال 57 با بیان جمله مشهور «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم»، تكلیف این عرصه را روشن كرد. اینكه از یك طرف، انقلاب، بنای حذف هنر هفتم را ندارد و از طرف دیگر، سینما تنها با تعهد به ارزش‌های اخلاقی و انسانی مجاز به فعالیت در ایران نوین و انقلاب است. اتفاق مهمی بود كه سبب تولد دوباره این هنر- صنعت در ایران شد. به این ترتیب و با پیوند سینما با مردم و ارزش‌های ملی و دینی كشورمان، درخشان‌ترین دوره هنر هفتم ایران به ثبت رسید. حتی بالاترین آمار رجوع مردم برای تماشای فیلم به سالن‌های نمایش فیلم، به سال‌های دهه 60 و اوایل دهه 70 برمی‌گردد.
امام راحل سینما را نجات داد، اما سینما برای امام چه كرد؟ امام سینما را از منجلاب و مرگ به ورطه سلامت رساند، اما سینما هنوز نسبت به نجات‌دهنده خود ادای دین نكرده است. ادای دین سینما به امام خمینی لزوماً به معنای ساخت فیلم درباره آن حضرت نیست، بلكه سینمای ایران زمانی می‌تواند این دین را ادا كند كه در مسیر متعالی و پویا حركت كند.
نكته جالب این است كه هر سال در مناسبت‌هایی چون؛ دهه فجر یا نیمه خرداد، مسئولان فرهنگی با حضور در آرامگاه یا بیت امام خمینی(ره) با آن حضرت تجدید بیعت می‌كنند. غیر ممكن است كه مدیران محترم فرهنگی و سینمایی هنوز هم جمله انقلابی امام راحل كه «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم» را فراموش كرده باشند، اما آیا واقعاً آنچه امروز تحت عنوان سینما در كشور ما جریان دارد با افق مدنظر بنیانگذار جمهوری اسلامی همراه یا حداقل نزدیك است؟ سینمایی كه بخشی از محصولاتش راهی جشنواره‌های خارجی می‌شوند و پیامی جز تحقیر ملت و كشورمان ندارند و بخش زیاد دیگری، مضامینی به شدت دم دستی و نازل دارند.
بدون تردید؛ مدیران فرهنگی و سینمایی كنونی نظام از هواداران راستین اندیشه‌های رهبر كبیر انقلاب اسلامی هستند، اما مسیر سینمای ما طی سال‌های گذشته - از سال 76 به این سو- خلاف آرمان‌های انقلاب و معمارش حركت كرده است. سال‌هایی كه به واسطه سوء مدیریت و تغییر سبك زندگی بخش اعظم اهالی هنر هفتم، بحران‌هایی پی درپی به سینمای ایران تحمیل شد. واقعیت این است كه دوری از شاخص‌های آرمانی سبب ایجاد این بحران‌ها شد. همچنان كه دوری از این شاخص‌ها، سینما را مبتلا به رنج‌های فراوانی كرد، راه درمان این دردها نیز رجعت و بازخوانی دوباره مطالبات امام خمینی(ره) از هنرمندان است.
پیام صریح و شورانگیز حضرت امام در سال 67 كه باید آن را مانیفست هنر رهایی بخش بدانیم و بنامیم، راه روشنی بود كه به هنر و هنرمندان نمایانده شد كه برای رسیدن به منازل مقصود، باید این راه را طی كرد؛ پیامی كه خودش یك اثر هنری است و از این رو، الگو و سرمشقی، هم برای هنرمندان و هم مدیران و سیاستگذاران و منتقدان و مدرسان این عرصه است.
گویی امام پیش‌بینی می‌كردند در آینده نزدیك، «مدعیان هنر بی‌درد»، كه در واقع پیاده نظام سیاستمداران و سیاست بازان مدعی و بی‌درد هستند، با دو فرقه سینمای گیشه‌ای و شبه روشنفكری، خون فرهنگ اصیل را می‌مكند. امام خمینی(ره) با صدور پیام برای هنرمندان، تكلیف اهالی این عرصه را ماندن هنرمندان در كنار مردم و در مقابل ستمگران داخلی و خارجی دانستند. در جنگ جدید، - كه امروز در اوج آن به سر می‌بریم- دو جبهه داخلی و خارجی در مقابل مردم كشورمان صف‌آرایی كردند. براساس بیانیه امام راحل، هنرمندان در مقابل جبهه داخلی موظف به «تجسیم تلخكامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول»، صیقل دادن «اسلام تازیانه خوردگان تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها» و كوبنده سرمایه‌داری و كمونیسم شدند. «ترسیم روشن عدالت و شرافت»، «نشان دادن نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعی، سیاسی و نظامی»، «تصویر زالوصفتانی كه از مكیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی و فرهنگ عدالت و صفا لذت می‌برند»، از دیگر تكالیف هنرمندان ماست. از نگاه امام، هنرمندان می‌توانند مردم مان را به حیات جاودان برسانند، مگر زمانی كه مطمئن شوند مردم بدون اتكا به غیر، در چارچوب مكتب‌شان زندگی كنند و در جبهه دوم هنرمندان موظف هستند تنها به هنری بپردازند كه «راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب» را نشان دهد.
بدون شك، گفتارها و نوشتارهای امام، شاخص آزادی سینما از این گرفتاری هستند. اگر به آن بازگشتیم، می‌توانیم انتظار تحول در این عرصه را داشته باشیم، در غیر این صورت، گرفتاری ادامه دارد.