کدهای سربسته کارگزاران قدیس نسازید؛ او غرق شده بود(خبر ویژه)
یک قتل خانوادگی باعث شده تا اختلافات درونی اصلاحطلبان بروزی دوباره یابد. به نوشته روزنامه جوان تابستان سال ۹۲ زمانی که حزب کارگزاران سازندگی به محسن هاشمی به عنوان گزینه شهرداری تهران اصرار میورزید، سایر اصلاحطلبان گزینه محمد علی نجفی را رو کردند. کسی که اتفاقاً تصور میشد نزدیک به حزب کارگزاران باشد. در آن کارزار قدرت و سیاست، در نهایت حامیان محمدعلی نجفی موفق شدند او را به رغم مخالفت کارگزاران و مخالفت اصولگرایان، به شهرداری تهران برسانند. او البته دوران هفت ماهه و ناموفقی در شهرداری پایتخت داشت و آنچنانکه پیشبینی میشد، بدون انجام کار خاصی استعفا داد و کنار رفت. کمی بعد هم تصاویر عاشقانه و نه چندان معمول او با همسر دوم و جوانش که به تازگی ازدواج کرده بودند، منتشر شد.
در این روزها پس از قتل زن دوم به دست محمدعلی نجفی، واکنش فعالان سیاسی و روزنامهنگاران نزدیک به کارگزاران سازندگی جالب توجه است. گرچه خبرنگاران جوان اصلاحطلب با بیاخلاقی پی تهمت به رقبای سیاسی و مقتول و عالم و آدم و در عین حال تقدیس و حمایت از نجفی مشغول هستند، طیفی که از قضا نزدیک به کارگزاران است، تلاش میکند این جو حمایت از نجفی را بشکند.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران یکی از این افراد است. او یکی از اولین واکنشها را نسبت به این جنایت داشت. او در توئیتی با هشتگ شهرداری نوشت: «ماهیت تأسفبار حادثه قتل میترا استاد هر چه باشد، نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل بهرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.» اشاره او به مخالفت حزب خود با شهردار شدن نجفی است. کرباسچی از تذکر مراکز مسئول هم میگوید که یادآور مخالفت نهادهای اطلاعاتی با شهرداری نجفی است.
توئیت اکبر منتجی، معاون سردبیر روزنامه سازندگی هم جالب توجه است که خطاب به اصلاحطلبان حامی نجفی که کوشیدند از او چهرهای ضدفساد ارائه دهند، مینویسد: «از نجفی قدیس نسازید. یکبار ساختید، او را به این روز انداختید. دوباره نسازید. دوباره نگویید که پرچم مبارزه با فساد برداشته بود. او غرق شده بود. واذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون؛ و هنگامی که به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید میگویند فقط ما اصلاحکنندهایم.» و بعد در پاسخ به یک کامنت از سوی سخنگوی حزب اتحاد ملت مینویسد: «فراموش نکنیم که او قتل کرد. به قول زیدآبادی میتوانست مصاحبه کند و حرفهایش را بزند و طلاق دهد. دیگه بدتر از قتل که نبود.»
امیر نخعی روزنامهنگار دیگری است که مینویسد: «اصلاحطلبانی که از روابط نجفی اطلاع داشتند و موقع شهردار شدنش پنهانکاری کردند، پاسخگو باشند.»
داود محتشمی هم از دیگر خبرنگارانی بود که نجفی را به نداشتن سبک زندگی سالم متهم کرد و نوشت: «این روند نه برای نجفی که برای هر فرد دیگری کاملاً طبیعی است. پرداختن به امور مردم پیش از آنکه برخودت و نفست امیر وسرور باشی، عاقبتش جز این نیست، مگر آنکه خدا پردههای سترش را بر ما افکنده باشد. عدم مهار نفس چه در مسائل اخلاقی و چه در امور اقتصادی، سرنوشت انسان را در سیاست به جایی میکشد که قابل تصور نیست. وقتی انسان به همسر و خانوادهاش تعهد نداشته باشد، و به این تعهد پایبند نباشد، چگونه میشود انتظار داشت او به تعهدی که به مردم دارد وفادار باشد؟»