نمونههایی ازاشعار خوانده شده در دیدار رمضانی حضرت امام خامنهای با شاعران
عشق یعنی...
علیرضا قزوه
ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم
سنگ قبر ماست دریا نقش قبر ما نسیم
شهر ما آن سوی آبیهاست دور از دسترس
شهر ابراهیم ادهم، شهر لقمان حکیم
اندکی بالاتر از آبادی تسلیم محض
صاف میآیی سر کوی صراط المستقیم
خاک آن عرشیست گلهایش زیارت نامهخوان
سنگ فرش آسمانش بالهای یاکریم
شهر ما آبادی عشق است اما راز عشق
عشق یعنی واژههای رمز قرآن کریم
عشق یعنی قاف و لام قل هو الله احد
عشق یعنی باء بسم الله الرّحمن الرّحیم
سرودههای کوتاه
هادی فردوسی
با نام تو عشق سرمدی خواهد شد
دلها همه خالی از بدی خواهد شد
هر غنچه که بر تو میفرستد صلوات
یک روز گل محمدی خواهد شد
***
با نور علی دل به سیاهی ندهم
جز او به ولایتی گواهی ندهم
بر درگه مرتضی گدایی عشق است
آن را به هزار پادشاهی ندهم
***
عشق تو شناسنامهاش خواهد بود
توصیف تو در چکامهاش خواهد بود
هر کس به ولایت تو ایمان دارد
امضای تو پای نامهاش خواهد بود
***
آن یاس که از راز خزان آگاه است
دیری است که در دلش غمی جانکاه است
در هجدهمین بهار بر خاک افتاد
یعنی که همیشه عمر گل کوتاه است
***
از جانب حق درود خواهد آورد
شعر و غزل و سرود خواهد آورد
تا از تو قلم بگوید و بنویسد
در پای تو سر فرود خواهد آورد
***
شمشیر تمام جوشنش را بوسید
آن قلب زلال و روشنش را بوسید
گفتند پیمبر است و با شوق تمام
هر تیر که شد رها تنش را بوسید
***
برخیز و ببین سینهی صد چاکم را
هنگام خطر شوق عطشناکم را
در باور من عشق وطن میجوشد
خون میدهم و نمیدهم خاکم را
ای دریغ
قادر طهماسبی (فرید)
یک بغل گل بود و در دامان آغوشم نریخت
یک قدح میبود و در پیمانه هوشم نریخت
مجمری نور و حرارت آن حریق ارغوان
در فضای سینه تاریک و مه پوشم نریخت
باغبان وصل را نازم که در اوج عطش
آب در گلدان از خاطر فراموشم نریخت
حافظا رفتی و در این سالها شعری زلال
انگبین خلصهای در جامت هوشم نریخت
انتظارم کشت و گلبانگ به خون آغشتهای
طرح سیلی تازه با فریاد چاووشم نریخت
سالها بگذشت و در میخانه متروکه درد
خون گرم شیونی در لاله گوشم نریخت
دوش گفتم ساقیا امشب چه داری، گفت زهر
گفتمش کج کن قدح را، دید مینوشم نریخت
شب گذشت و روغن خون آبهای بغض خسیس
در چراغ چشمهای نیمه خاموشم نریخت
قامت بالا بلندی چون شهادت ای دریغ
آبشاری بود و در مرداب آغوشم نریخت