«نتیجهگرایی» ریشه دردهای ورزش است
سرویس ورزشی-
موضوع « مدیریت» یک مسئله مهم و تعیینکننده است که نه فقط در فوتبال و یا حتی در ورزش، که در کلیه امور و شئونات اجتماعی نقشی بسیار حساس و سرنوشتساز دارد. موضوعی که متاسفانه در کشور ما در خیلی جاها جدی گرفته نشده و خیلی از آسیبها و ضرباتی هم که بر پیکر جامعه و روح و روان مردم وارد میشود و حتی مورد سوءاستفاده دشمنان این آب و خاک و این مردم نجیب و صبور قرار میگیرد از این ناحیه است. بحث ما ورزش است و برگردیم به بحث خودمان، استخدام مربی بلژیکی برای تیم ملی فوتبال ایران علت و بهانهای شده ، ما بار دیگر به موضوع مدیریتاشاره کنیم. اول مدیریت در فوتبال، و به سهم خود یادآور شویم که از همین ابتدا نحوه همکاری و تعامل با مربی بلژیکی را محکم و جدی بگیرد و از او کار بخواهد، تکالیف و موضوع ماموریت ولیست وظایف او را به روشنی تعیین نمایند و... بعد به حمایت از او بپردازند و به کار و بار و عملکرد وی و همکارانش نظارت دقیق داشته باشند. و دوم مدیریت در ورزش، که اگر اولا کار آن دست کاردان باشد و ثانیا ورزش ملعبه دست این و آن جریان سیاسی یا شخص زیادهخواه واقع نشود، میتواند، توان آن را داردکه در جاده ترقی و پیشرفت حرکت کند. متاسفانه این راست است که ورزش ما در اکثر دورهها از جمله همین دوره فعلی فاقد چنین ساز و کار مدیریتی بوده است و دلیل اصلی و بیتعارف آن هم این بوده که ورزش هنوز از سوی دولتمردان ما جدی گرفته نشده است و از آن بیشتر با عنوان ابزاری تبلیغاتی و برای سیاسیکاری و مبارزات و رقابتهای انتخاباتی استفاده شده است. دلیل این حرف و ادعای ما هم این است که در اکثر مقاطع و دورهها و دولتها، ورزش به درستی مدیریت نشده چون مدیریت آن غالبا ورزش نبوده و اهداف ورزشی نداشته و غالبا با ماموریتهای سیاسی وارد این حوزه شدهاند. بنابراین چون مدیریت ورزش ما اکثرا ورزشی نبوده و کسانی که با ورزش بیگانه بوده یا حداکثر در حد اطلاعاتی تاریخی آرشیوی از آن داشتهاند سکان هدایت آن را برعهده داشتهاند، ورزش را فقط برد و باخت و نتیجه و مدال و.... خلاصه کرده و آن را درک میکنند و به همین دلیل تمام فکر و ذکر و هدفشان بردن و سهمیه گرفتن و مدال بیشتر تصاحب کردن است و زیادهم در بند و قید آن نیستند که برای رسیدن به هدف از چه راه وارد شوند و به چه وسیلهای متشبث شوند، این است که میبینیم سالهای سال است، بر ذهن و روح و کالبد ورزش ما «نتیجهگرایی» و «کمیتمحوری» حاکم شده و خیلی از ارزشها و اهداف دیگر کمرنگ یا اصلا بیمعنا و مفهوم شده است. وضع بدین صورت درآمده که برای رسیدن به نتیجه مطلوب مثلا پیروزی بر حریف، یا قهرمان شدن در یک دوره مسابقه، یا کسب یک مدال هر چه مرغوبتر در رقابتی جهانی و المپیکی و.... دیگر هیچ ارزش و حرمت و حریم و اخلاق و مرامی و... قابل اعتناء نیست و تنها ملاک حسن و قبح در ورزش ما مدالآوری و نتیجهگرایی و... شده است به همین دلیل میبینیم که از بزرگ و کوچک این ورزش ، از مسئول اجرایی تا کارگزار رسانهای و... همه و همه دنبال پیروزی و خردکردن و تحقیر حریف میدوند و... هفته گذشته درباره فوتبال گفتیم حرف ما به معنای مخالفت با رفتن به جام جهانی و حضور در مهمترین و معتبرترین آوردگاه این رشته در جهان نیست، اینجا هم که سخن درباره کلیت ورزش است- حرف ما به این معنا نیست که ما نباید دنبال نتیجه مطلوب و کسب قهرمانی و تصاحب مدال جهانی و المپیکی و... باشیم، بلکه همه عرض ما این است که ما نباید « فقط» دنبال این هدف باشیم و از دیگر مسئولیتهایی که در قبال ورزش به عنوان ابزاری مهم فرهنگی و اجتماعی و تربیتی و... داریم، سر باز زنیم و کودکانه به برد یا باخت دلخوش کنیم، و ورزش را تنها با این ملاک و معیار تعریف کنیم... و البته این سخنی است مفصل که به طور طبیعی آنها که اهل ورزش هستند، در این عرصه و حوزه تجربه دارند استخوان خرد کردهاند، به یکاشاره منظور این بیان الکن و سخن نارسا را درک میکنند و.... وکسانی هم که برای انجام ماموریتهای حزبی و سیاسی و یا استفاده از مواهب مدیریتی و... خود را به ورزش چسباندهاند، حق دارند آن را نفهمند و درک نکنند. در هر حال وظیفه ما نوشتن و روشنگری در این باره است که سعی کرده و خواهیم کرد به این وظیفه خود عمل کنیم و بگوئیم و بنویسیم و بیش از هرکس دولتمردان را خطاب قرار دهیم که «ورزش را در حد خودش جدی بگیرید برای آن اهمیت لازم را قائل شوید و آن را به ابزاری برای نیل به اهداف شخصی و باندی تبدیل نکنید..»