اخبار ویژه
دلالان آمریکا برای مذاکره صورت مسئله را پاک میکنند
یک سایت حامی دولت با انتقاد از آمد و شد دلالهای آمریکا برای مذاکره نوشت: این پاککردن صورت مسئله است؛ میخواهند به مرگ بگیرند تا به تب راضی شویم.
دیپلماسی ایرانی مینویسد: در طول هفتههای اخیر مقامات کشورهای مختلف یا به ایران آمدهاند یا به تهران پیام فرستادهاند که حاضر به میانجیگری میان ایران و آمریکا هستند. میانجیگری نه برای حل مشکلات بلکه برای این که مبادا جنگی میان آمریکا و ایران در بگیرد.
این درحالی است که هم ایران و هم ایالات متحده هر دو تأکید کردهاند و در مصاحبهها و مناسبتهای مختلف گفتهاند که دنبال جنگ نیستند. از ژاپن در شرق دور تا قطر و عمان و عراق، و آلمان در قلب اروپا، همگی صحبت از میانجیگری میان ایران و آمریکا میزنند و البته در این میان، از سطح روابط اقتصادی خود با ایران نیز به سرعت میکاهند.
در این میان گویا صورت مسئله گم شده است. همه از میانجیگری برای کاهش احتمال درگیری نظامی میگویند. در حالی که به این حقیقت توجه نمیکنند که ایالات متحده تهدیدهای نظامی خود علیه ایران را زمانی تشدید کرده که به فاصله بسیار کوتاهی قبل از آن، تحریمهای شدیدی را علیه ایران اعمال کرد. از لغو معافیتها برای خرید نفت ایران توسط کشورهای خریدار نفت کشورمان تا فاصله کوتاهی بعد از آن، اعمال تحریم فلزات، فشارهایی بودند که طرف آمریکایی تلاش کرد از لحاظ اقتصادی به اوج برساند. بعد از آن بود که طرف آمریکایی سراغ تهدید نظامی آمد.
آنها به این مسئله توجه نمیکنند که در حال حاضر مسئله جنگ مطرح نیست که با وجود بسیج سلاحهای رنگارنگ نظامی همچنان احتمال وقوع آن، حداقل در کوتاهمدت، بعید است. بلکه آنچه مطرح است تحریمهای یکجانبه آمریکاست که کشورها را تحت فشار گذاشته از تعاملات اقتصادی با ایران دست بکشند.
گویی کسی دغدغه تحریمهای ایران را ندارد، بهعبارت دیگر میانجیگری میکنند تا به قول مثل معروف «مرگ را بگیرند تا به تب راضی شویم»، استثنا هم ندارد شامل همه میشود.
اروپاییها مثلاً، در حالی بر لزوم حفظ خویشتنداری و کاهش سطح تنشها و اجتناب از هر جنگی صحبت میکنند و آن را به ضرر منافع و امنیت اروپا میدانند که بهنظر میرسد از وظیفه اصلی خود که همانا پیگیری مطالبات اقتصادی ایران از برجام است، دور شدهاند. گویی بحث جنگ آمریکا با ایران، همان بهانهای بوده که دنبالش میگشتند تا خود را از مسئولیت پیگیری مسائل اقتصادی رابطه با ایران مطابق برجام رها کنند.
حالا که گزینه نظامی همه را ترسانده و همه احساس میکنند که جنگ فقط به ایران ضربه نمیزند بلکه دود آن در چشم تمام کشورهای حاضر در نیمکره شرقی اقیانوس اطلس میرود و همه را درگیر میکند، باید کاری کرد هزینههای پیروی از تحریمهای اقتصادی ایران نیز برای همه قابل لمس شود. قرار نیست ایران از همه حقوق اقتصادی و اجتماعی و امنیتی خود بگذرد صرفا به خاطر این که منافع امنیتی- اقتصادی کشورهای دیگر تأمین شود. باید همه درک کنند اگر هزینه جنگ نظامی با ایران سنگین است هزینه جنگ اقتصادی نیز سنگین خواهد بود و هیچکس نمیتواند از آن مصون بماند.
اعتماد: سخنگوی دولت از میان حلقه بسته روحانی انتخاب شد
یک روزنامه اصلاحطلب، انتخاب سخنگوی جدید دولت پس از 11 ماه را، به دور از جوانگرایی و انتخاب از میان حلقه بسته اطرافیان دولت توصیف کرد.
اعتماد مینویسد: طلسم صندلی تریبون طبقه هشتم ساختمان کوثر نهاد ریاست جمهوری بالاخره شکسته و علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم شد.
ربیعی پیش از این و بعد از پایان کارش در وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی به پاستور رفته بود و به نوعی نقش دستیار ارتباطات اجتماعی حسن روحانی را ایفا میکرد و با واعظی همکاری نزدیکی داشت تا اینکه در نهایت از میان گزینههای متعدد درنظر گرفته شده قرار است از هفته کاری جدید بخت خود را در سخنگویی بیازماید، چرا که در وزارت کار شانس چندان با او یار نبود. ربیعی سال 92 بهعنوان وزیر کار به مجلس معرفی شد.
او که در طول دولت یازدهم و دوازدهم دو بار برای رای اعتماد و دو بار هم برای استیضاح به مجلس رفت؛ بار آخر نتوانست نمایندگان را برای ادامه حضور قانع کند و مرداد سال گذشته با استیضاح نمایندگان برکنار شد.
اینکه چرا حسن روحانی به این نتیجه رسیده که ربیعی با وجود اینکه از سمت وزارت برکنار شده برای پذیرش مسئولیت «ارتباطات اجتماعی و سخنگویی» گزینه مناسبی است، احتمالا به بخشی از سابقه حضور او در دولت اصلاحات باز میگردد. ربیعی فاصله سالهای 76 تا 84 معاون اجتماعی رئیس دولت اصلاحات بوده از همینرو دست کم در زمینه ارتباطات اجتماعی که به نوعی ساماندهی کانالهای ارتباطی روحانی یا به عبارتی دولت با اقشار مختلف، مفید و مؤثر باشد.
اما فارغ از این پارامترهای مثبت حضور ربیعی در سمت سخنگویی را نمیتوان بدون نقد دانست. موضوع «جوانگرایی» در انتخاب سمتهایی این چنینی از اهمیت ویژهای برخوردار است. موضوعی که در انتخاب سخنگوی قوه قضاییه هم درنظر گرفته شد و تا اینجا بهنظر میرسد ارتباطات خبرنگاران این حوزه با سخنگو روند بهتری نسبت به سالهای پیش داشته است. بههر روی به نظر میرسد که شاید در این سمت بیش از تجربه شیوههای ارتباطاتگیریهای نوین همراه با خلاقیت بتواند کارساز باشد. علاوه بر نادیده گرفتن «جوانگرایی» معضل همیشگی انتخابهای رئیس جمهوری در این انتصاب نیز به چشم میخورد؛ «انتخاب از میان دایره بسته اطرافیان» گویا روحانی تمایل ندارد که فرد یا افراد جدیدی را به مجموعه دولت اضافه کند از همینرو این چرخش سیاستمداران تنها در میان خود دولتیها اتفاق میافتد کما اینکه نوبخت نیز همزمان ریاست سازمان برنامه و بودجه و سخنگویی را برعهده داشت و حالا ربیعی بعد از وزارتخانه یکراست به پاستور رفت و نقش مشاور یا دستیار گرفت.
«برادر عباد» نام آشنایی برای توصیف ربیعی است که به گفته خودش «ناراحت نمیشود وقتی دوستانش با این اسم از او یاد میکنند، چرا که سالهای سال با همین اسم در وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی فعالیت کرده است.» بنابراین بهنظر نمیرسد که سابقه امنیتی او را با وجود اینکه سالهاست از حضور در سمتهای امنیتی فاصله گرفته و به حوزه اجرا آمده، بتوان به راحتی نادیده گرفت.
به واسطه همین سوابق امنیتی ربیعی این سوال به وجود میآید که آیا او در این فرآیند ارتباطی قرار است نگاه امنیتی خود را حفظ کند؟ نکته قابل تأمل دیگر در انتخاب ربیعی حضور کمرنگ او در فضای مجازی است. ربیعی گرچه بعد از ترک وزارت ارتباط بهتری با رسانهها برقرار کرد، اما همچنان حضور کمرنگی در فضای مجازی چون توییتر دارد.
ظریف گفت، محبوبیت سلیمانی 70 تا 90 درصد است
ظریف در جلسه افطار با مدیران و سردبیران روزنامهها سخنان قابل تأملی گفت اما برخی تصمیم گرفتند که نفهمند.
روزنامه جوان با انتشار بخشی از این سخنان مینویسد: اگر وزیرخارجه ایران بگوید: «ما هم اکنون- با امکان تجمیع مقاومت و دیپلماسی- در اوج قدرتیم» این دقیقاً به چه معناست؟ اگر او بگوید: «در روابط بینالملل منطقی نیست که هیچ کشوری را دوست و یاور مطلق خود بدانیم اما رفتار چین و روسیه پس از خروج آمریکا از برجام، با رفتار اروپا قابل مقایسه نیست، چون اروپا هیچ کاری نمیکند.» این را چگونه باید معنا کنیم؟ و باز اگر ظریف بگوید: «در نظرسنجی جدید دانشگاه مریلند، محبوبیت من به زیر 50 درصد سقوط کرده است و محبوبیت قاسم سلیمانی از 70 درصد به 90 درصد ارتقا یافته است و این یعنی مردم ایران گزینه مقاومت را برگزیدهاند و از شرایط پیش آمده ناراضی نیستند و من ظریف نیز اگر در این نظرسنجی شرکت میکردم، بین خودم و سلیمانی به سلیمانی رأی میدادم.» این حرف وزیرخارجه ایران را چگونه باید بفهمیم و ارزیابی کنیم؟ اگر جناب ظریف بگوید: «ما حتی اگر آمریکا خواست به برجام بازگردد، نباید بپذیریم و باید برای آن پیششرط بگذاریم و آمریکا باید همه خسارتهای خروج از برجام را برای ما جبران کند.» چنین سخنی را چگونه باید هضم و بررسی کنیم؟ نیز اگر آقای دکتر بگوید: «معتقدم صلاح ما در این است که الان یک صدای واحد از کشور شنیده شود و این صدا همان نظر رهبری است که نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم.» وظیفه رسانهها و مردم و نخبگان در برابر این سخن چیست؟
چنین سخنانی را وزیر خارجه کشورمان در ضیافت افطار چهارشنبه شب اول خردادماه با مدیران و سردبیران روزنامهها بر زبان آورد و شبیه بعضی از این سخنان را در ماههای اخیر در گفتوگو با رسانههای خارجی نیز با صراحت بیان داشته است و البته در جلسه افطاری در آغاز سخن تأکید کرد که باکی از انتشار آنچه میگوید ندارد. اما نکته عجیب اینجاست که برخی حاضران در جلسه اساساً یا این سخنان را نفهمیدند یا نخواستند که بفهمند و یا فهمیدند و عصبانی شدند.
آقای دکتر ظریف در همان جلسه تأکید کرد که «فعلاً هماهنگترین فرد کشور با سردارسلیمانی است و حتی قبل از آن جلسه با او در تماس بوده است.» و به همین خاطر معتقد بود که با این هماهنگی «ایران اکنون در اوج قدرت و درست شبیه زمانی است که صدام به عنوان متجاوز در جنگ شناخته شد.»
ایران میتواند نیروهای آمریکا را در خلیج فارس غافلگیر کند
دستگاههای اطلاعاتی آمریکایی میگویند ارتش این کشور میتواند در مقابل حملات ایران غافلگیر شود.
پایگاه اینترنتی فرانسویزبان «جی فروم» نوشت: بر اساس اعلام دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در صورت وقوع جنگ، ایران از گروههای نیابتی خود برای حمله به ناوهای حاضر در تنگه هرمز استفاده میکند. تنگه هرمز به عنوان شاهراه حمل و نقل دریایی در خلیج فارس به مرکز تنشهای بینالمللی تبدیل شده است.
دستگاههای اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند ایران موشکهای خود را روی قایقهای کوچک در خلیج فارس مستقر کرده است. تهران برای حمله از حمایت شبکه گستردهای از گروههای کمکی و متحدانش برخوردار است. این حمله نه فقط به کشتیهای تجاری در منطقه بلکه به منابع نظامی مستقر در منطقه خواهد بود. ایران میتواند با استفاده از شبکههای وابسته به خود در منطقه، حملات گستردهای داشته باشد. طبق برآوردهای کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نشانههای دیگری وجود دارد که تهران طیف وسیعی از سلاحهای تاکتیکی و قایقهای بسیار کوچک را توسعه داده که میتواند مشکلات جدی برای نیروی دریایی آمریکا و ناوهای بزرگ آن ایجاد کند. ایران احتمالا از عوامل مخفی خود برای این حملات استفاده میکند. این میتواند شامل استفاده از غواصان یا خدمه برای خرابکاری در کشتیها باشد.
چنین رویکردی با استفاده ایران از نیروهای کمکی و حملات نامتقارن قابل مقایسه است. چنین تاکتیکی به تهران اجازه میدهد با هزینهای نسبتا پایین به اهداف خود برسد و همچنین از پذیرش پیامدهای این حملات اجتناب میکند.
ایران بر روی توسعه کشتیهای نظامی بسیار کوچک مجهز به تسلیحات پیشرفته و مورد نیاز حملات سریع متمرکز شده است. به گفته اداره اطلاعات دریایی آمریکا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پلتفرمهای بسیار کوچک و تندرو مجهز به تسلیحات پیشرفته را که مطابق با شرایط جنگهای نامتقارن هستند به منطقه اعزام کرده است.
اولویت اصلی برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشتیهای تهاجمی تندرو، قایقهای کوچک، موشکهای کروز ضد ناو و ضد مین است.
حرف روحانی که «اختیارات ندارم» غش در قرارداد است
نایب رئیس اصلاحطلب شورای شهر تهران گفت سخنان روحانی مبنی بر اینکه اختیارات ندارد، غش در قرارداد است.
ابراهیم امینی، از اعضای حزب اعتماد ملی در مصاحبه با روزنامه دولتی ایران از رئیسجمهور به دلیل آنکه میگوید اختیار ندارم انتقاد کرده است. به گزارش روزنامه جوان، او گفت: «رئیسجمهوری در آستانه انتخابات برنامهای را ارائه میکند و مردم هم بر اساس آن برنامهها به او رای میدهند. اولا برنامههای ارائه شده باید واقعگرایانه باشد و جنبه شعاری نداشته باشد، چون انتخابات یک قرارداد اجتماعی بین انتخاب شده و انتخابکنندگان است. مردم برای تحقق برنامهها رای میدهند، اگر این فرد و برنامه انتخاب شد هم باید نیروهایی را انتخاب کند که توان اجرا و تحقق برنامهها را داشته باشند و هم باید برنامههایی که ارائه میشود در حیطه اختیارات رئیسجمهوری و دولت باشد. اگر نیاز به هماهنگی با مراجع دیگری هم هست او باید توان ایجاد این هماهنگی را داشته باشد. در غیر اینصورت اینکه ما برنامههایی را مطرح کنیم و بر اساس آنها رای بگیریم و بعد پشت سر خودمان را هم نگاه نکنیم نوعی غش در قرارداد است. در کشور ما متاسفانه به این مهم کمتر توجه میشود.»
گرچه حسن روحانی میکوشد با پیش کشیدن ادعای کمی اختیارات ریاست جمهوری از بار مسئولیت شانه خالی کند، اما او همانی است که در تبلیغات انتخاباتی قسم جلاله یاد کرد که مشکلات راه حل دارد و اگر راه حل نداشت، کاندیدا نمیشد، طبیعتا این راه حلها باید از مسیر معمول و در چارچوب اختیارات قوه مجریه پیشبینی شود.
از اینستکس خبری نیست از زنبورداری در اسلوونی چه خبر؟!
روزنامه شرق از قول سفیر اسلوونی تیتر زد «نخستین مراوده مالی با اینستکس 2 ماه دیگر».
شرق از قول کریستینا رادی مینویسد: فعلا اینستکس اصلا فعال نیست. احتمالا تا دو ماه دیگر آغاز به کار خواهد کرد. اولین معاملات مالی که صورت میگیرد. در زمینه دارو و کالاهای اساسی برای ایران و به صورت بالعکس برای دیگر کشورهاست؛ اما هنوز این کانال مالی کار نمیکند.
شرق در ادامه از زنبور و زنبورداری در اسلوونی پرسیده و بهطور مبسوط، پاسخهای خانم سفیر درباره زنبورداری را منتشر کرده است.
شرق همان روزنامهای است که تیترهایی چون «امضای کری تضمین است» را هنگام بزک برجام برجای گذاشت و مدیر مسئول اذعان کرد که برای جا انداختن برجام، مجبور به انتشار مطالب دروغ و اغراق درباره برجام شده است.
یادآور میشود طرف اصلی برجام، آلمان و انگلیس و فرانسه هستند و دولت اسلوونی در این باره کارهای نیست اما با این وجود عجیب است که شرق (به عنوان بزککننده برجام) حال سرنوشت دروغ بیمایه برای نام اینستکس را از سفیر اسلوونی میکرد.
در همین حال جووافی باروفه استاد دانشگاه لوگانوی سوئیس به ایلنا گفت: اینستکس جدی نیست. وی دانشآموخته دانشگاه شیکاگو میباشد، به ایلنا گفت: در مورد ساز و کار مالی ویژه ایران و اروپا موسوم به اینستکس باید بگویم که در برهه کنونی اروپا به این کانال به صورت جدی نگاه نمیکند. اروپا هماکنون نگران افزایش تعرفههای صادرات از سوی آمریکاست و نمیخواهد رابطه اقتصادیاش با آمریکا بدتر از وضعیت کنونی شود. خیلی بعید است که این کانال قابلیت اجرایی پیدا کند. اگرچه در صورت اجرایی شدن، اینستکس باعث افزایش درک متقابل ایران و اروپا خواهد شد ولی آمریکا به واسطه آن فشارهای بیشتری به ایران و اروپا وارد خواهد کرد.
دیپلماسی ایرانی: دولت 6 سال درباره آمریکا و اروپا اشتباه کرد
یک کارشناس اصلاحطلب، سیاست خارجی دولت را اشتباه توصیف کرد.
رحمان قهرمانپور به دیپلماسی ایرانی گفت: جریان تعاملگرا در سیاست خارجی فکر میکرد با برجام میتواند تحریمها را بردارد.
کاخ سفید به سمت یک برنامهریزی دقیق برای سازماندهی یک ساختمان تحریمی گام برداشته است که از سالهای 2004 و 2005 میلادی و در دوران بوش پسر آجرهای ابتدایی آن گذاشته شد و در دوران باراک اوباما این ساختمان نهایتا شکل گرفت. به بیان دیگر اکنون آمریکا از دل این ساختمان تحریمی به دنبال آن است که هرگاه تهران در تقابل با سیاستهایش قرار گرفت از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کند و مسئله برجام تنها یک پروسه تاکتیکی برای عبور از یک پرونده حساسی به نام فعالیتهای هستهای ایران بود. در صورتی که مسئله اصلی میان تهران و واشنگتن پرونده هستهای نبود، بلکه زیرساختهای تحریمی بود که آمریکا آن را درست کرده است و در مواقع مورد نظر خود آن را علیه ایران به کار میبرد. یعنی این ساختمان تحریم هیچگاه از طرف کاخ سفید جمع نشد. اما تهران با شکلگیری توافق هستهای خیال میکرد که سازمان تحریمی واشنگتن برچیده شده است.
وی افزود: هیچگاه سازمان تحریم جمع نشده بود و کماکان این شمشیر داموکلس تحریم بر سر ایران قرار دارد. دولت روحانی از آن غافل بود. اتفاقا به همین واسطه بود که رئیس جمهور بعد از برجام عنوان داشت که ساختمان تحریمی جهان علیه ایران ترک خورده است، درصورتی که چنین نبود. یعنی آمریکاییها هیچگاه نگفتند که تحریمها علیه ایران اساسا ناکارآمد شده است و تنها آنها را به حالت تعلیق درآورده بودند.
پس با این خوانش اشتباه عملا شش سال از دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم با رویکرد تعاملگرا صرف مناسبات با اروپا و آمریکا شد و به همان میزان ظرفیتهای منطقهای ما از آسیای میانه تا قفقاز و دیگر مناطق نادیده گرفته شد. اکنون اتفاقا با بازگشت تحریمها میزان خسارتهای این نگاه بر دیپلماسی و اقتصاد کشور بیشتر مشهود است. چون اگر ما تعاملات نسبی خود را با این مناطق شکل میدادیم آمریکا توان سیاسی و اقتصادی خود را برای تحریمهای ایران روی چند کشور خاص متمرکز نمیکرد. به عبارت دیگر اگر ایران تعامل گسترده با اکثر کشورها داشت برگهای برنده ما در تقابل با تحریمها بیشتر میبود.