برکات علمی انقلاب اسلامی(زلال بصیرت)
درباره راز خلافت الهی انسان نظرهای مختلفی ابراز شده است؛ برخی انسان را مظهر صفات الهی دانستهاند، اما شاید این پاسخ عرفانی، برای همگان قابل فهم نباشد و شاید این سوال مطرح شود که مگر خدا نمیتوانست از ملائکه، کسانی را بیافریند که مظهر صفات الهی باشند؟
برخی دیگر نیز اختیار و تکلیف را ملاک خلافت دانستهاند،از آنجا که ملائکه دارای اختیار به آن شکلی که درباره انسان مطرح است، نیستند، نمیتوانند خلیفهًْالله باشند. لذا ملائکه هرگز بین دو گرایش متضاد، مجبور به انتخاب نبودند. به هر حال یک عنصر مطلوبی برای خلافت وجود دارد که ملائکه فاقد آن میباشند.
علم، ملاک برتری انسان بر سایر موجودات
دستکم قسم خاصی از علم، ملاک برتری انسان نسبت به ملائکه است. یکی از ویژگیهای انسان علم است. علم، در فرهنگ اسلامی و انسانی جایگاه خاصی دارد؛ گویا خداوند، علمی را از طریق اسبابی به جامعه تزریق کرده است که کاملترین آن علم، در وجود پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است. بر این اساس از زمانی که پیامبر اکرم مبعوث شد، زمینه رشد علمی برای انسانها فراهم شد، شرایطی که تا آن زمان، به این اندازه فراهم نشده بود.
زمینه رشد علمی، در طول 1400 سال، یکنواخت نبوده، بلکه دارای نوسانات و تحولات زیادی بوده است. بر اساس روند طبیعی، این علم باید در حجاز مطرح شده و رشد مییافت؛ چرا که محل بعثت و رسالت پیامبر و حتی هجرتشان در آنجا رقم خورد و قاعدتا قومی که مستقیما با این معلم سر و کار داشتند، باید نهضت علمی را راه بیندازند، اما تاریخ خلاف این را نشان میدهد.
اهل فارس و ایرانیها استعداد خاصی برای بروز این ویژگیها دارند و طبق برخی روایات اگر علم در ثریا (سمبل دورترین نقاط عالم ) باشد، کسانی از قوم سلمان فارسی، آن را به دست میآورند. در واقع چنین روایتهایی ستایشهایی از ایرانیانی است که آمادگی لازم برای بهرهمندی از این علم را دارند؛ علمی که اگر ملاک خلافت الهی نیست، دستکم ازنشانههای خلافت است.
طبق سنت الهی، پدیدههای الهی یکنواخت نبوده و در حال نوسان هستند، ایرانیها در برخی قرنها، اوج گرفتند و مبتکران و نظریهپردازان، در دورههایی زیاد بودند و در دورههایی نیز این روند افول کرد و در منطقه دیگری این حرکت، سریعتر بوده است. البته از آنجا که علوم دارای شاخههای متعددی است، گاه شاخهای از علوم در منطقهای و شاخه دیگر آن در منطقه دیگری رشد یافته است، حتی در علوم اسلامی. گاهی فقه در منطقهای رشد کرده، اما مسائل اعتقادی، کلامی و تفسیری، رشدی نیافته است؛ گاهی نیز این مسئله برعکس بوده است.
نقش انقلاب در تحول علمی کشور
یکی از بزرگترین برکات انقلاب اسلامی فراهم شدن زمینه برای تحول علمی در جامعه ایرانی اسلامی بود. اگر فعالیتهای علمی قبل از انقلاب و 40 سال بعد از انقلاب مقایسه شود، بهتر میتوان این جهش و تحولات کم نظیر را بازشناخت. تحولاتی که در این چهل سال در کارهای فکری، پژوهشی، تألیف کتاب و ارائه نظریات و نقدها به نظریات دیگران شده است، قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست.
علامه طباطبایی(ره) نخستین حلقه در این تحول علمی بود. ایشان مباحث دقیق فلسفی را به زبان فارسی و به صورتی روان و ساده مطرح کرد و با کمک استاد مطهری کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم تألیف شد که متن ازاستاد و شرح از شاگرد بود؛ این کار در زمانی صورت گرفت که حتی قابل تصور هم نبود که یک آخوند دست به چنین کاری بزند و این امر، آغازی بر جهش یک حرکت علمی در حوزههای مختلف علوم عقلی بود. تفسیرالمیزان نیز در کنار پرداختن به مسائل عقلی، سبب شد تا حرکتی جهشگونه در حوزههای علمیه پدید آید.
اگر در این زمینه بیشتر سخن بگویم، متهم به مبالغهگویی یا سخن گفتن بر اساس علایق شخصی نسبت به استادم علامه طباطبایی میشوم، اما باور بنده این است که آنچه گفتم کمتر از یک درصد آن چیزی است که در واقع رخ داده است. اما به هر حال این حرکت، یک حرکت شخصی بود که مخالفانی نیز داشت؛ ولی پیروزی انقلاب اسلامی، سبب شد این برکت، عالمگیر شود و زمینه رشد آن در همه مدارس فراهم شده و همه کشورهای اسلامی احساس نیاز به اینگونه تحقیقات و پژوهشها در خود احساس کنند.
وضع حوزه و روحانیت، قبل از انقلاب
به گونهای در محیط کشور و فضای فرهنگی جامعه و بخصوص در قشر روشنفکر ترویج شده بود که گویا وجود طلبه و آخوند در جامعه، بیفایده و به نوعی سربار جامعه است؛ اما بعد از انقلاب، شرایطی فراهم شد که تصور آن هم ممکن نبود. مثلا اینکه طلبهای کتابی بنویسد و یک پروفسورخارجی و استاد معروفترین دانشگاههای دنیا، بر آن، تقریظ بنویسد، قابل تصور نبود؛ یعنی همین طلابی که آنها را سربار جامعه میدانستند، درباره عمیقترین مسائل عقلی عالم، اظهار نظر کنند و مورد قبول بزرگترین اساتید دنیا قرار بگیرند و افکار و نوشتههایشان به زبانهای مختلف در دنیا ترجمه شود و در دانشگاههای مهم دنیا درباره آنها بحث شود. همه اینها، شاخهای از برکات انقلاب اسلامی بود که به دست امام (ره) تحقق پیدا کرد.
اراده خداوند بر این تحقق یافته بود که با همت، اخلاص و فداکاری حضرت امام(ره)، درختی غرس شود که یکی از شاخههای آن، پیشرفتهای علمی باشد. اما باید توجه داشت، آفتی که کمابیش تمام اقوام گذشته بدان مبتلا شدهاند، جامعه ما را نیز تهدید میکند و آن فراموشی نعمتهای الهی و در نتیجه مغرور شدن و تنبلی کردن است؛ این آفت، سبب افول نعمت و بتدریج از بین رفتن آن میشود.باید از نعمتی که خداوند به ما داده است، بهره ببریم و در حفظ آن و سپس ترویج آن در دنیا کوشا باشیم.
فراهم شدن زمینه تحقیق، پژوهش و تفکر در حوزه علوم عقلی، شاخه باریکی از درخت تناور انقلاب اسلامی است؛ در هیچ زمانی زمینه کار در حوزه علوم عقلی، به این وسعت، فراهم نبوده است. البته زمانی وجود داشته که در منطقهای، مردم به علوم عقلی توجه داشته و دانشمندان بزرگی هم در آن زمان بودهاند، اما اسباب تحقیق و پژوهش، به این سادگیها فراهم نبود.
بیانات آيتالله مصباح يزدي(دام ظله)
در آیین رونمایی از آثار دائرهًْالمعارف علوم عقلی اسلامی؛ قم ؛22/9/97
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.