سعدالله زارعی در گفتو گو با کیهان:
میز مذاکره نیست جلسه محاکمه است
محمدحسین حمزه
«آنچه که اسمش مذاکره هست، در واقع یک جلسه محاکمه است.» این را سعدالله زارعی، تحلیلگر مسائل سیاسی به کیهان میگوید. او در همین زمینه ادامه میدهد: منتها آمریکاییها مثل بسیاری از امور دیگر که با تغییر عنوان، اهداف خود را مخفی میکنند، اینجا هم آمدند از جلسه محاکمه، تعبیر جلسه مذاکره را آوردند. در حالی که مذاکره به معنای یک گفتوگوی دوطرفه مبتنی بر حسن نیت و بر مبنای رسیدن به توافق و پذیرش حقوق طرف مقابل شکل میگیرد.
زارعی خاطرنشان میکند: خدا حضرت امام(رحمتالله علیه) را رحمت کند که در سال آخر حیات طیبهشان در پاسخ به کسانی که دستاوردهای انقلاب را تحقیر میکردند و مشکلات انقلاب را برجسته میکردند، میفرمودند که «من میترسم که با این وضعیت یک روزی فرا برسد که از ما بپرسند که چرا انقلاب کردید چرا جنگ کردید چرا از منافع ایران دفاع کردید.»
وی معتقد است: بر مبنای آنچه که ما در عمل از آمریکاییها دیدیم، صحبت این نیست که حل موضوعاتی که بین ما و آنها مورد علاقه است، به بحث گذاشته شود یا یک مشکلی که از جانب ما بین ایران و آمریکا در جریان است، ما بیاییم مطابق عرف بینالملل مورد بحث و بررسی قرار دهیم؛ نه هیچ کدام از اینها نیست ما باید در مذاکره با آمریکا راه مشخصی را برای تعدیل قدرت ایران در منطقه برویم. اعم از قدرت ایران در زمینه مسائل نظامی که همین تسلیحات ما و برد تسلیحات باشد، اعم از مسائل سیاسی یعنی ارتباطات ما با کشورها و نهضتها و مردم در منطقه و چه از جنبههای فرهنگی مانند ارتباطات علمای ما با شیعیان و اهل سنت. آنها در واقع میخواهند این موضوعات را مورد مذاکره مبتنی بر رفع نگرانیهای آمریکا قرار دهیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی بر همین اساس، تصریح دارد: به خاطر همین در اینجا آنچه مسلم هست، این است که ایران باید در موضع واگذارکننده و آمریکاییها در موضع دریافتکننده چیزهایی باشند. بر همین مبنا است که مذاکره ایران با آمریکا، اگر برای آمریکا و هواداران آن یک ابر استراتژی است، برای جمهوری اسلامی سم قاتل است. دقیقا به همین دلیل است که در اینجا ما باید امتیازاتمان را به مذاکرهای بگذاریم مبتنی بر حذف این امتیازات. بدون اینکه مابهازایی به ایران داده شود، کما اینکه در اجرای برجام این مسئله را شاهد بودیم.
زارعی با طرح این سؤال که اما آیا واقعا در صحنه واقعی آمریکاییها قدرت تحمیل آن چیزی که به اصطلاح میخواهند را دارند؟ میگوید: پاسخ این سؤال این است که خارج از میز مذاکره آمریکاییها قدرت تحمیل ندارند. یعنی به طور واقعی آمریکاییها نمیتوانند آسیبی به قدرت نظامی ما بزنند. به طور واقعی نمیتوانند آسیبی به نفوذ منطقهای ما بزنند. اصلا آنها در معرض مشکل و آسیب هستند؛ آنها هستند که غریبهاند، آنها هستند که وقتی وارد عراق میشوند باید پردههای هواپیمایشان را بکشند، شب بیایند، در بیابانی فرود بیایند و مثل یک دزد، ساعتی در نقطهای بنشینند، نیروهای خودشان را ببینند بعد خارج شوند. آمریکاییها مشکل دارند، این صحنه واقعی است اما همین آمریکاییها که در صحنه واقعی در موضع ضعف هستند، در میز مذاکره قطعا خواهد توانست در نهایت چیزهایی را به ایران تحمیل کنند؛ به دلیل اینکه ساز و کارهای متنوع دیگری را در زمینه سیاسی در اختیار دارند و یکی از تکنیکهای آنها اطاله مذاکره و توام کردن آن با یک فضای عملیات روانی و اعمال فشار بر طرف مقابل در میز مذاکره است.
وی به عنوان نمونه به همین ماجرای هستهای اشاره میکند؛ آمریکاییها به طور واقعی نمیتوانستند امکانات هستهای ما را بمباران کنند. چون این لازمهاش یک جنگ بود و خب آمریکاییها نمیتوانستند وارد یک جنگ با ایران شوند. میدانستند ایران افغانستان نیست، عراق نیست. در صحنه عمل آنها نمیتوانستند امکانات هستهای ما را بمباران کنند اما در صحنه مذاکره توانستند بعد از یک دور مذاکرات حدود 12 ساله، عملا کاری را که در جنگ نمیتوانستند انجام دهند و در صحنه واقعی قادر به تحمیل آن نبودند، بر ایران تحمیل کنند. به گونهای که ما تمام دستاوردهای هستهایمان را تقدیم بکنیم بدون اینکه به اندازه یک شیء با ارزش 100 هزار دلاری یا حتی شیء حقیری را
دریافت کنیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه میدهد: آمریکاییها با تکنیکهایی که دارند، دیگران را به داخل معرکه میکشانند، کما اینکه در ماجرای هستهای اینها توانستند 1+5 را شکل دهند، بعد میز میچینند، دیگران را دخیل میکنند، عملیات روانی میآورند پای کار، زمان میگیرند، خسته میکنند، آخرش با اسم و عنوانهای فریبنده تحت عنوان اقدام جامع مشترک برجام میآیند چیزی را تحمیل میکنند که طرف مقابل در حالی که این تحمیل را پذیرفته هلهله کند که گویا مسئلهاش حل شد کما اینکه دیدیم وقتی برجام به تصویب رسید، برخی در داخل چه هلهلهای راه انداختند.
زارعی میافزاید: این در حالی است که وقتی غبار راه فرو مینشیند معلوم میشود که این هیچ چیزی که نداشته بماند، تازه یک تهدید امنیتی هم متوجه ایران شده است. به این جهت هست که واقعا مذاکره ایران با آمریکا من روی این کلمه تأکید میکنم که «مذاکره ایران با آمریکا» نه «مذاکره ایران و آمریکا» چون اصلا مذاکره ایران و آمریکا شکل نمیگیرد، اگر شکل بگیرد، مذاکره ایران با آمریکا است یعنی ما هستیم که میرویم طرف آنها و تحمیلهای آنها را میپذیریم. اگر این شکل بگیرد، ما خسارتهای بسیار سنگین و غیر قابل جبرانی متحمل خواهیم شد.