kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۰۷۷۴
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۴

نیمه پنهان خرمشهر در سینما



  مهدی امیدی
سقوط خرمشهر در جريان جنگ تحميلي رژيم بعث عراق به كشور ما و آزادسازي اين شهر، نه تنها مهم‌ترين بخش از دفاع مقدس است كه يكي از برگ‌هاي زرين تاريخ ايران نيز به حساب مي‌آيد. درباره رسالت هنرمندان و به خصوص سينماگران در قبال چنين وقايع بزرگي بارها سخن رفته و يادآوري اين نكته كافي است كه سينما بهترين وسيله براي ثبت وقايعي مانند سرگذشت خرمشهر و انتقال واقعيت‌هاي مربوط به آن به نسل‌هاي آينده است. اما آيا سينماي ما توانسته به رسالت خود عمل كند؟ پاسخ به اين پرسش را مي توان با مرور فيلم هايي كه در اين زمينه ساخته شده‌اند، يافت.
بلمي به سوي ساحل
فيلم «بلمي به سوي ساحل» اولين فيلم تاريخ سينماي ايران با موضوع خرمشهر است كه به كارگرداني ملاقلي‌پور توليد شد. اين فيلم در سال 1364 و در شرايطي ساخته شد كه جنگ تحميلي هنوز ادامه داشت. به همين دليل با اينكه دومين تجربه كارگرداني سازنده‌اش بود، اما فضا و موقعيت‌هاي فيلم بسيار طبيعي از آب درآمده‌اند. «بلمي به سوي ساحل» نه تنها از نظر ساختاري و دراماتيك واجد ويژگي هاي قابل توجهي است - چون خالصانه و مومنانه خلق شده- بلكه به بازنمايي يكي از زواياي مهم اشغال خرمشهر نيز مي‌پردازد. نقطه ايجاد درام و مهم‌ترين عامل درگرفتن بحران در اين فيلم، كارشكني دولت وقت: به رياست بني‌صدر- در ارسال تجهيزات دفاعي براي مدافعان خرمشهر است. فيلم، داستان يكي از گردان‌هاي سپاه است كه از تهران راهي خرمشهر مي شوند تا به مقاومت اين شهر كمك كنند. از آنجا كه جاده هاي منتهي به خرمشهر به تصرف بعثي‌ها درآمده، اين گردان مجبور مي‌شود تا از بندر ماهشهر به وسيله يك بالگرد خود را به آن شهر برساند، اما دولت از اين كمك جلوگيري مي‌كند و در نتيجه آنها به وسيله يك بلم تلاش مي‌كنند تا خود را به صف مدافعين برسانند.
اين واقعيت تلخ كه بني صدر از ارسال جنگ‌افزار به جبهه هاي دفاع از كشور خودداري مي‌كرد، تا به حال در هيچ فيلم ديگري بازگو نشده و «بلمي به سوي ساحل» تنها فيلمي است كه اين افتخار را به نام رسول ملاقلي پور ثبت كرده است.
از ديگر جلوه‌هاي اين فيلم، يادبود شهيد محمد جهان آراست كه نقش مهمي در آزادسازي خرمشهر داشت. ديگر شاخصه ارزشمند «بلمي به سوي ساحل» اين است كه اولين فيلمي است كه به طور مستقيم به رشادت‌هاي رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پرداخته و بر مبناي شخصيت اين سربازان، قهرمان‌سازي كرده است.
حريم مهرورزي
دومين فيلمي كه در ارتباط با موضوع خرمشهر در سينماي كشورمان توليد شده، «حريم مهرورزي» نام دارد. اين فيلم به كارگرداني ناصر غلامرضايي در سال 1365 ساخته شد. فيلم «حريم مهرورزي» با وجود اينكه فاقد ويژگي‌هاي برتر هنري و ساختاري است، اما به خاطر نمايش بسياري از واقعيت‌هاي اجتماعي اشغال خرمشهر و به خصوص مردم اين شهر، قابل تأمل است.
كيميا و سرزمين خورشيد
 فيلم «كيميا» يكي از آثار تحسين برانگيز سينماي ايران محسوب مي‌شود.
فيلم «كيميا» داراي دو بخش جنگي و شهري است. صحنه هاي حمله متجاوزين به خرمشهر و تلاش مردم آن شهر براي نجات خود، نزديك به واقع و مستندگونه ترسيم شده‌اند. ولادت نوزاد در اين بخش از فيلم نمادي از ادامه زندگي و رويش نسلي جديد است؛ نسلي كه در فصل دوم فيلم تبديل به «كيميا» مي‌شود. در اين بخش از فيلم هم از خودگذشتگي نسل جنگ روايت شده است. انتخاب شهر مشهد هم براي محل اين رويدادها بسيار هوشمندانه بوده، زيرا مشهد به معني محل شهادت است. در اين مقطع نيز قهرمان فيلم دچار اسارت مي‌شود؛ اسارت نفس، اما اين شخصيت براي تداوم خوشبختي فرزندش و همچنين حفظ زندگي آرام يك خانواده از خودگذشتگي مي‌كند. در واقع گذشتن رضا از تنها دخترش، نمادي است از عبور از هواي نفس كه نوعي شهادت محسوب مي‌شود.
فيلم «سرزمين خورشيد» دو سال پس از «كيميا» با موضوع و حال و هوايي مشابه توسط احمدرضا درويش ساخته شد؛ فيلمي كه با وجود برخورداري از شاخصه‌هاي سينمايي و محتوايي والا، اما نوعي تكرار «كيميا» بود. گويي بخش اول آن فيلم در اين اثر بازتوليد شده است. نه‌تنها موضوع، بلكه بسياري از مفاهيم، مضامين و عناصر «سرزمين خورشيد» تكرار «كيميا» هستند؛ نوزادي كه نويد استمرار زندگي را مي‌دهد، بيمارستاني كه دچار بحران مي‌شود، هيجان و پريشاني بوميان خرمشهر از هجوم دشمن، شهر جنگ زده و ويراني يك به يك خانه‌ها بر سر مردم، زناني كه در شرايط جنگي به ياري رزمندگان مي آيند، پزشك‌ها و امدادگراني كه نقش پر رنگي را در نجات مردم بازي مي‌كنند، نوزادي كه به واسطه از خودگذشتگي يك زن از مرگ رهايي مي‌يابد و حتي بازيگر نقش اصلي فيلم (زنده ياد خسرو شكيبايي كه در اين فيلم هم مانند «كيميا» زيبا و ماندگار بازي كرده).
در فيلم «سرزمين خورشيد» هم مانند «كيميا» صحنه هاي جنگي در حد بسيار بالايي واقع گرايانه و باورپذير بازآفريني شده‌اند.
دوئل
اما سومين فيلم درويش با موضوع خرمشهر در حال و هوايي كاملاً متفاوت و تاحدودي متضاد با دو فيلم قبلي اين فيلمساز در اين زمينه به منصه ظهور رسيد. اين فيلم در سال 1381 و در شرايطي ساخته شد كه در آن زمان به پر‌خرج‌ترين و عظيم ترين پروژه سينمايي تاريخ ايران لقب يافت.
برخلاف دو فيلم قبلي كه انسان محور هستند، در «دوئل» روح تكنيك و ابزارآلات جنگي غلبه دارد. به همين دليل با اين كه دوئل از لحاظ سخت‌افزاري و جلوه هاي ويژه يك فيلم جنگي تمام عيار محسوب مي شود، اما در زمينه بازنمايي مقاومت و هويت دفاع مقدس، دچار نقصان است. چراكه در اين فيلم بيشتر نقد خوي و خصلت‌هايي كه منجر به جنگ افروزي مي‌شوند ترسيم شده تا آنچه منجر به ايستادگي ملت ايران در برابر هجوم ناجوانمردانه دشمن خارجي مي‌شود. «دوئل» قدرت هيچ گونه پاسخ دادني به پرسش‌هاي نسل جديد درباره مسائل و وقايع هشت سال دفاع مقدس، از جمله خرمشهر را ندارد. به همين دليل بايد آن را يك فيلم براي نمايش قدرت سينماي ايران در اجراي جلوه‌هاي ويژه جنگي بدانيم و بس!
روز سوم
يكي از فيلم هاي قابل توجه با موضوع خرمشهر، «روز سوم» به كارگرداني محمدحسين لطيفي است؛ فيلمي كه توانسته بخشي از ايثارگري‌ها و رنج‌هاي مردم آن شهر در دفاع از خود و همچنين رذالت بعثي‌ها را نمايش دهد.
آنچه باعث شاخص شدن اين فيلم شده، در‌آميختن واقعيت با درام و همچنين نمايش ملموس حماسه، بحران، شرافت و وطن پرستي است. همان طور كه در تيتراژ فيلم نيز اعلام مي‌شود، اين فيلم براساس يك اتفاق واقعي ساخته شده است؛ در گير و دار اشغال خرمشهر خواهر و برادري هنوز در دل شهر و در منزل خود هستند. آنها در آخرين لحظات قصد گريز از مهلكه را دارند، اما چون پاي دختر شكسته، نمي‌توانند به سرعت راه بروند و در نتيجه اسارتشان حتمي است. به همين دليل برادر تدبير مي‌كند تا خواهرش را درون حياط خانه‌شان دفن كند و در موقع مناسبي به همراه نيروي كافي، براي رهايي او اقدام شود.
با نگارش هوشمندانه فيلمنامه و اجرايي درست، اين واقعيات، كاركردي نمادگرايانه در راستاي شناخت هويت و چرايي دفاع مقدس يافته‌اند. در واقع مخاطب جوان يا ناآگاه درباره جنگ هشت ساله، با ديدن «روز سوم» مي‌تواند به پاسخ برخي از پرسش‌هايش برسد. وقتي دختر: به عنوان ناموس و نمادي از مام وطن- گرفتار بيگانگان حريص و متجاوز است، ديگر هيچ بهانه‌اي براي كوتاهي در مبارزه و مقاتله با دشمن نمي‌ماند.
كودك و فرشته
ديگر فيلمي كه تمام روايت آن در متن اشغال خرمشهر مي‌گذرد «كودك و فرشته» به كارگرداني مسعود نقاش‌زاده است؛ فيلمي كه توانسته تصويري متفاوت و تازه درباره سقوط اين بخش از خاك كشورمان و همچنين وضعيت مردم آن ارائه دهد. ويژگي متمايز اين فيلم و محور اصلي آن حضور كودكان و نوجوانان و به خصوص دختران نوجوان در مقاومت خرمشهر است.
فيلم تصويري واقعي و باورپذير از خرمشهر جنگ‌زده و در حال اشغال ارائه كرده است و در زمينه جلوه هاي ويژه نيز كم نياورده است. شاخصه تأمل برانگيز «كودك و فرشته» مقاومت همه جانبه مردم اين شهر با دستاني تقريباً خالي است.
عصر روز دهم و شب واقعه
آخرين فيلمي كه مي‌توان آن را نيز به نوعي در دايره آثار مرتبط با خرمشهر قرار داد، «عصر روز دهم» به كارگرداني مجتبي راعي است؛ فيلمي كه البته يكي از موضوعات جزئي‌اش خرمشهر محسوب مي‌شود وگرنه، در مجموع نمي توان آن را اثري درباره اين موضوع دانست؛ فيلم با سقوط خرمشهر در جنگ تحميلي آغاز مي‌شود. خانواده اي قصد نجات از مهلكه را دارند، اما پدرشان شهيد مي‌شود. درجريان اين اتفاقات نوزاد خانواده نيز به وسيله يكي از نظاميان عراقي دزديده مي شود و زن و تنها دختر آن خانواده باقي مي مانند. 25 سال بعد از آن، دختر پزشك شده و موقع حمله آمريكا به عراق است. يك گروه هلال احمر قصد رفتن به عراق را دارند و اين بهترين فرصت است تا دختر به آنجا برود و خواهرگمشده‌اش را پيدا كند. در موسم محرم و عزاداري شيعيان در كربلا كه در همان زمان نيز، يزيديان زمان ياران و پيروان امروز حسين(ع) را به خاك و خون مي كشند، دخترگمشده پيدا مي شود، اما...
در اين فيلم، عزاي تاريخي و ابدي انسان‌ها براي امام حسين(ع)، تجاوز بعثيان به خاك ايران و اشغال عراق توسط آمريكائيان و همچنين اقدامات تروريستي كه در آن كشور انجام مي‌شوند همگي در يك راستا ديده شده و تظاهر دراماتيك آن هم در اين فيلم، جدايي بين آدم هاست. در ابتداي فيلم، به خاطر هجوم يك لشكر يزيدي به انسان‌هاي بي گناه، بين اعضاي خانواده جدايي و فراغ به وجود آمده؛ يكي شهيد شده و ديگري مفقود. امروز هم در اثر تجاوز يك ارتش يزيدي ديگر به مردم سرزميني به نام عراق، همين اتفاق مي‌افتد. در پايان فيلم، باز هم اين جنگ تحميل شده از سوي مستكبران و جنگ‌طلبان است كه مانع وصال آدم‌ها و عامل فصال دوباره اعضاي يك خانواده است. برعكس؛ فرهنگ عاشورايي در اين فيلم باعث گرد هم آمدن و نزديك شدن آدم‌ها به يكديگر مي شود.
فيلم «شب واقعه» به كارگرداني «شهريار اسدي» كه به روايت از جان‌گذشتگي شهيد «دريا قلي سوراني» می‌پردازد نيز نيم نگاهي به ماجراي ‌اشغال خرمشهر و يورش سربازان صدام به آبادان دارد.
بزرگمرد کوچک
فیلم «بزرگمرد کوچک» به کارگردانی صادق صادق دقیقی نیز ازجمله آثار سینمایی ما درباره خرمشهر است. این أثر با اینکه اولین فیلم سینمایی کارنامه کارگردانش محسوب می‌شود اما تصویری نسبتا نزدیک به واقع از وقایع اشغال خرمشهر نمایش می‌دهد. البته موضوع محوری فیلم، یکی از قهرمانان ملی ما، یعنی شهید بهنام محمدی است؛ نوجوانی که در آزادسازی خرمشهر نقش موثری داشت و به عنوان یکی از نمادهای نسل جدید ایرانی در تاریخ قدبرافراشت. ضمن اینکه «بزرگمرد کوچک» نیز همچون دیگر ساخته‌های سینمای ما درباره خرمشهر، به روایت اشغال این شهر پرداخته است.
حلقه مفقوده
اين چكيده نشان مي‌دهد كه پرونده موضوع خرمشهر در سينماي ايران چندان هم خالي نيست؛ حداقل از نظر كمي اين گونه به نظر مي‌رسد؛ اما آنچه به عنوان يك حلقه مفقوده در كل سينماي ايران و به طور خاص در حوزه سينماي دفاع مقدس و به شكل اخص در زمينه خرمشهر قابل نقد است، فقدان به تصوير كشيدن آزادسازي اين شهر است. يعني با وجود بزرگي و درخشش اين حماسه، حتي يك فيلم سينمايي هم درباره اين موضوع ديده نمي شود؛ درواقع، سینمای ایران هنوز نیمه پنهان ماجرای خرمشهر، یعنی فتح این شهر را به تصویر نکشیده است.
البته بخشي از مشكل هم از آنجا ناشي مي‌شود كه آزادسازي خرمشهر صرفاً به عنوان يك واقعه تاريخي پنداشته مي شود، درحالي كه اين موضوع يك منبع الهام بخش و نوعي تجلي حقيقت درباره بزرگي يك ملت و فرهنگش است. با نگاهي عميق‌تر مي‌توان ايستادگي كشورمان در مقابل تندبادهاي بعدي را هم متكي به همين فتح شناخت. اگر هم بخواهيم در آينده از ساير موانع پيش رو بگذريم، چاره‌اي نداريم جز اينكه به طور دائم به آن دوران مراجعه كنيم؛ هم امروز را به آن گذشته درخشان متصل كنيم و هم درخشش آن دوران را براي شرايط كنوني باز تعريف كنيم. اتفاقاً بهترين وسيله براي بازتوليد موقعيت هاي گذشته و آينده در زمان حال، سينما است. به خصوص اينكه امروز نيز جبهه‌هاي مبارزه جديدي در مقابل جامعه ما ايجاد شده و اكنون نيز درحال دفاع هستيم.