kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۰۲۷۶
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۷

اعتراض و توجیه توئیتری مسئولان در برابر دیکتاتوری مجازی



  رضا صفری
هاتگرام و تلگرام طلایی دو فیلترشکن مرموزی بودند که به ذبح پیام‌رسان‌های ایرانی کمک فراوانی کردند. حواشی اقدام اخیر گوگل در حذف خودکار این دو اپلیکیشن از تلفن‌های همراه کاربران و هم‌چنین فعالیت تقریباً یک ساله آنها در کشور، حاوی چند نکته است که باید در مورد آن تأمل کرد.
پوسته‌سازی بر خلاف سیاست‌های ساماندهی پیام‌رسان‌ها
با نگاه به مصوبات شورای عالی فضای مجازی، از جمله مصوبه خرداد 1396، «سیاست‌ها و اقدامات ساماندهی پیام‌رسان‌های اجتماعی»، ایجاد و فعالیت دو پوسته تلگرام به هیچ وجه قابل توجیه نبود، زیرا این دو در ظاهر به نام اپلیکیشن‌های ایرانی فعالیت داشتند اما دو فیلتر‌شکنی بودند که با واسطه، کاربران را به تلگرام متصل می‌کردند. در این بین اطلاعاتی نیز از کاربران به دست می‌آوردند. در نتیجه تهدیدات تلگرام از جمله دسترسی به big data و اطلاعات محرمانه هم‌چنان پابرجا ماند. بر این اساس، اجازه فعالیت محدود – که بعداً در عمل به صورت نامحدود در آمد‌- و سکوت یا مهلت دادن به این دو برای مستقل شدن از سوی قوه قضائیه و شورای عالی فضای مجازی، ، نقض سیاست بالادستی محسوب می‌شود.
ناگفته نماند که عبد‌الصمد خرم‌آبادی، معاون سابق فضای مجازی دادستان کشور، بارها نسبت به غیر‌قانونی بودن فعالیت این دو تذکر داده بود، اما بر‌اساس گزارش‌های موثق، با کارشکنی، إعمال نفوذ و بیان برخی توجیهات و ارائه گزارش‌های غلط توسط برخی افراد، در مورد فعالیت این دو فیلترشکن بارها از ریاست سابق قوه قضائیه مهلت گرفته شد تا این دو مستقل شوند، اتفاقی که تا زمان ریاست قبلی قوه‌قضائیه هرگز رخ نداد.
پیام‌رسان داریم تا پیام‌رسان
هیچ پیام‌رسانی در دنیا وجود ندارد که به اطلاع کاربران دسترسی نداشته باشد و یا اطلاعات آنان را ذخیره نکند. اما مهم است که اطلاعات کاربران در بستر چه پیام‌رسانی ذخیره می‌شود؟ سرور آن پیام‌رسان در کجا مستقر است؟ بر‌اساس قانون کشوری که در آن خدمات ارائه می‌دهد، فعالیت دارد یا نه؟ با سازمان‌های جاسوسی دنیا مانند CIA همکاری دارد یا خیر؟ بر اثر فشار دولت‌های غربی حاضر است اطلاعات کاربران را برملا کند یا نه؟ بنابراین اقدام گوگل در حذف این دو به نوعی نمایش بازی کردن محسوب شده و حذف بدون اجازه این اپلیکیشن‌ها در تلفن‌های همراه کاربران ایرانی، جاسوسی نام دارد. علاوه‌ بر اینکه، با توجه به سایر فعالیت‌های گوگل، شاید در دنیای معاصر، ابرجاسوسی مانند گوگل، به تعداد انگشتان دست هم نتوان یافت.با این تفاسیر و بر اساس مَثل قدیمی باید گفت‌: دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه است!
یک احتمال مهم
با وجود اینکه گوگل و تلگرام می‌توانستند زودتر از این‌ها و در همان ابتدای سال گذشته و همزمان با فیلتر تلگرام در ایران این دو را حذف کنند، اما اقدامی نکردند. با کمک عده‌ای در داخل، بعد از انجام پروژه به حاشیه بردن (اگر نگوییم شکست دادن) پیام‌رسان‌های ایرانی و فروکش کردن عضویت کاربران در پیام‌رسان‌های ایرانی، برخی معتقدند که هم‌اکنون و با توجه به نزدیک شدن ارائه نسخه جدید از سوی تلگرام، بهترین موقع برای حذف این دو اپلیکیشن بود.
توئیت بازی با حق‌الناس
نکته جالب قضیه، عوض شدن جای شاکی و متهم در این ماجرا است. وزیر ارتباطات، که اگر همکاری وزارت متبوع او نبود، اصلاً چیزی به نام هاتگرام و تلگرام طلایی پا به عرصه وجود نمی‌گذاشت، بعد از این اتفاق، در اقدامی عجیب توییت می‌زند: «برای حق‌الناس، در دی 96 گفتیم «همه» پوسته‌های فارسی تلگرام فاقد امنیت‌اند و البته بر اساس جمع‌بندی مرکزملی فضای‌مجازی عمل کردیم. اکنون 127 پوسته غیررسمی در کشور است.»
سؤال این است که چرا از همان ابتدا، آقای وزیر، حق‌الناس را رعایت نکرده و دست به افشاگری بیش از این نزده و با تسامح از قضیه به این مهمی گذشته است؟ آیا الان باید روغن ریخته را نذر امامزاده کرد و به جای پاسخگو بودن، جای شاکی و متهم عوض شود؟
واقعاً مردم سرگردان هستند و نمی‌دانند که مسئول راه‌اندازی هاتگرام و تلگرام طلایی چه کسانی بودند؟
 مگر از امکانات وزارت ارتباطات استفاده نکرده‌اند، چرا نامی از این افراد و یا نهاد‌ها به روشنی برده نمی‌شود؟ آیا از نظر آقای وزیر افشای اسرار این قضیه از افشای شماره ارسال‌کننده پیامک صیغه ساعتی، اهمیت بیشتری ندارد؟
 چرا سایر پوسته‌های تلگرام مانند هاتگرام و تلگرام طلایی از رانت‌های دولتی بهره‌مند نشدند؟
 مگر می‌تواند این حجم وسیع از فعالیت، بدون هیچ‌گونه مجوزی صورت گرفته باشد؟
آش نخورده و دهان سوخته
متخصصین و دلسوزان فضای مجازی کشور از همان موقع سبز شدن این دو فیلتر‌شکن، مراتب نگرانی خود را به مسئولان مربوطه رساندند. متأسفانه هم‌ا‌کنون کار به جایی رسید که با فضاحت صورت گرفته و بازی نمایشی گوگل، تیشه به ریشه اپلیکیشن‌های ایرانی زده شد. زیرا این دو هر چند در واقع از جیره‌خواران تلگرام اصلی بودند، اما به نام اپلیکیشن ایرانی و وطنی فعالیت می‌کردند. به تعبیری همان آش نخورده و دهان سوخته شد که به پای نرم‌افزار‌های ایرانی نوشته شد!
محکومیت‌های توئیتری
 به جای انجام درست وظیفه
آذری جهرمی، در یک محکومیت توییتری! می‌گوید : «‌گزارش سازمان فناوری اطلاعات حاکی از آن است که حذف برنامه‌های ایرانی در سیستم عامل اندروید صرفا محدود به پوسته‌های یک پیام‌رسان نبوده است بلکه برخی برنامه‌های کسب و کارهای ایرانی را نیز در برگرفته است.تروریسم اقتصادی آمریکا در حال تسری به اقتصاد فضای مجازی است.»
 بارها به وزیر و دولت تذکر داده شده که در مورد فضای مجازی باید از سیاسی‌کاری و انجام کارهای پوپولیستی و شوخی گرفتن ماجرا پرهیز شود، و در اینجا باید گفت که ریل‌گذار این تروریسم مورد ‌اشاره وزیر، در حال حاضر، خود دولت و وزارت ارتباطات است. با توجه به این اظهارنظر‌ها، به این نتیجه می‌رسیم که یا ایشان در مورد اهمیت فضای مجازی و راه‌اندازی اینترنت ملی و شبکه ملی اطلاعات، آگاهی ندارد و یا اینکه در این زمینه آگاهی داشته و با این وجود، به جای مدیریت فضای موجود، در زمین دشمن مشغول قهرمان بازی و ارائه نمایش بوده است.
گذشته از همه این‌ها اصلاً وزیر ارتباطات جمهوری اسلامی که خود باید مجری و متولی بومی‌سازی اینترنت و ایجاد شبکه ملی اطلاعات و به تعبیری الگو و پرچمدار استفاده از تولید ملی در فضای مجازی باشد، به چه دلیلی در توییتر - که سوء سابقه آن در فتنه 88 و همچنین سخنان هیلاری کلینتون در مورد اهمیت آن، از خاطرمان نمی‌رود - به هموطنان خود در داخل کشور اطلاع‌رسانی می‌کند؟ آیا در آنجا در حال مبارزه با دشمن است، احیاناً دهان او را در رسانه‌های داخلی بسته‌اند، یا اینکه در حال مشروعیت بخشیدن به همان تروریسمی است که ادعا می‌کند؟! آیا بهتر نیست به جای روشنفکر‌نمایی و توییت بازی، واکنش عملی با این تروریسم مجازی صورت گیرد؟
این سخنان شبیه همان سخنانی است که دولت درباره نقض عهدهای دشمن در ماجرای برجام به زبان می‌آورد و بیشتر مصرف داخلی دارد. اما آیا حقارت یک ملت در فضای مجازی با این حرف‌ها قابل رفع است؟