kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۸۵۳۴
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۰
در حمایت از تصویب قانون احراز صلاحیت‌های اخلاقی و کاری و حرفه‌ای در هنرهای نمایشی

گا نگسترها چگونه وارد تئاتر شدند؟




سید علی تدین صدوقی
احراز صلاحیت اخلاقی و حرفه‌ای کارگردانان و هنرمندان تازه‌وارد و تازه‌کار در تئاتر امری الزامی است که باید هر چه سریع ترعملیاتی شود.
در چند سال اخیر مسائل، مشکلات و معضلات تئاتر آنقدر زیاد و پیچیده و دور از شان این هنر شریف و ارزنده شده که اساتید و هنرمندان صاحب نام و پیشکسوتان تئاتر نیز صدای اعتراضشان برخاسته است. البته به قول معروف «آنچه به جایی نرسد فریاد است.»
 این مسائل از آموزش تئاتر در مراکز دانشگاهی و آموزشگاه‌هایی که چون قارچ هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود و وورکشاپ‌ها و کارگاه آموزش بازیگری و کارگردانی و نویسندگی در اینجا و آنجا گرفته تا ورود افراد غیر مرتبط یا آماتور در مقام کارگردان و نویسنده وبازیگر و... در این هنر.
 چنانچه بخواهیم این معضلات را ریشه یابی کنیم و به آسیب شناسی کاربردی آن بپردازیم می‌باید کمی به عقب برگردیم؛ حداقل در نزدیک به دو دهه پیش ورود به تئاتر درعرصه‌های مختلف آن به سادگی امروز نبود. درواقع به جز گذراندن مراحل دانشگاهی و طی نمودن دوره‌های نظری و عملی نزد اساتید صاحب نام، هر کسی که می‌خواست وارد عرصه حرفه‌ای تئاتر بشود باید پس از فارغ‌التحصیل شدن در یکی از گروه‌های حرفه‌ای تئاتر مشغول به کار عملی می‌شد یا نزد یکی از اساتید و کارگردانان صاحب نام و معتبر تئاتر چند سالی به عنوان دستیار تلمذ می‌کرد و سپس آرام‌آرام ابتدا با شرکت در جشنواره‌های نیمه حرفه‌ای وسپس حرفه‌ای مانند جشنواره فجر و... تحت آزمون قرار می‌گرفت و بعد تازه با اجراهایی از نمایش نامه‌های کوتاه و یا به اصطلاح سبک آن هم نه در مراکز حرفه‌ای‌ چون تئاتر شهر بلکه در فرهنگسراها و یا تالارهایی که برای این منظور هستند مانند کارگاه نمایش، تالارهنر، محراب و... تحت مشاوره و کمک فکری و هنری و تائید همان اساتیدی که نزدش تلمذ کرده به اجرا می‌پرداخت و مورد ارزیابی توسط منتقدان و اساتید قرار می‌گرفت آنگاه و بعد از گذشت مراحل فوق به تئاتر حرفه‌ای راه پیدا می‌کرد. گذراندن این مراحل برای کسی که به طور مستمر به کار تئاتر و مطالعه و تحقیق و پژوهش در این زمینه می‌پرداخت حداقل 10 سال طول می‌کشید و آن فرد در این مدت به اصطلاح آب دیده می‌شد و به اخلاق هنری و ادبیات و ادب تئاتری دست پیدا می‌کرد و آماده می‌گردید تا به عنوان یک نویسنده یا کارگردان و... وارد عرصه حرفه‌ای شود و شاگرد خلفی برای اساتیدش باشد به گونه‌ای که استاد او را تائید کرده و به پرورش چنین شاگردی افتخار کند.چون می‌شد به این فرد به لحاظ اخلاقی، کاری، ادبی، علمی، حرفه‌ای و تکنیکی، برای کارگردانی وهدایت یک گروه و... اعتماد کرد.
این روند سنتی و حرفه‌ای در تئاتر، جهت آموزش و ساختن و پرورش هنرمندانی اندیشه ورز با تکنیک، ادب و اخلاق و ارزش، ازجوانان مستعد وعلاقمند به این هنر شریف است. باید گفت این روند پرورش هنرمند در زمینه‌های مختلف تئاتری از قدیم در همه جای دنیا رسم بوده و هنوزهم ادامه دارد و مختص ایران نیست.
چون هنرمند تئاتر همچون جراحی است که به جراحی معضلات، مشکلات و مسایل اجتماعی و فرهنگی وهنری و اخلاقی و... جامعه می‌پردازد. پس باید ببینیم که این چاقوی تیز را به دست چه کسانی می‌دهیم تا به جراحی جامعه و مردم بپردازند. کاری که بسیار حساس و ظریف و تخصصی است. به همین دلیل، مصداق این جمله در اینجا خود را نشان می‌دهد و معنا پیدا می‌کند.«در هنر تخصص و تعهد و اخلاق و باورمندی باید درکنارهم باشند.» موردی که رهبر معظم انقلاب نیز بارها در فرمایشاتشان در زمینه تئاتر و هنر به انحاء مختلف به آن‌اشاره فرموده ومورد تاکید قرار داده‌اند.
طی چند سال گذشته هرکسی که علاقمند به تئاتر بوده بدون آنکه حتی تجربه کار داشته باشد گروهی را جمع کرده و با پرداخت پول به یکی از تماشاخانه‌های خصوصی شروع به کارنموده است. در اکثر این گروه‌ها، مسایل و معضلاتی روی می‌دهد که حتی نمی‌توان به آن‌ها ‌اشاره کرد! که در نهایت منجر به مسائل نامانوس و غیراخلاقی شده و ضربه‌های شدید و غیرقابل جبرانی را بر پیکره تئاتر و اهالی آن و جوانان شیفته تئاتر وارد می‌آورد.
باید گفت اکثر نمایش‌هایی که توسط این گروه‌ها اجرا شده، ضعیف و به لحاظ فرم و محتوا و تکنیک، غیر قابل ارائه هستند. همین کارها طی چند سال اخیر، سلیقه مخاطبان تئاتر را تنزل داده و موجب شده که کارهای سخیف روی صحنه برود. کمدی‌های نچسب و ضعیف و سراسر ادا و اطوار و لودگی به همراه الفاظ و حرکات رکیک و اروتیک.
این افراد ضربه‌های غیر قابل جبرانی را به گروهی که گرد می‌آورند نیز می‌زنند. چه به آن کسی که سرمایه‌گذاری کرده و چه به جوانانی که علاقمند هستند و مورد انواع سوءاستفاده‌ها قرار می‌گیرند؛ به خصوص بازیگران دختر. تا جایی که به افسردگی‌های مزمن دچار می‌شوند وکلا نظر خودشان وخانواده شان نسبت به هنر تئاتر تغییر پیدا می‌کند و وجهه تئاتر نزد آنان به شدت تخریب می‌شود و آن را هنری بی‌ارزش و محیط آن را محیطی ناسالم می‌دانند.
مواردی هم بوده که کارگردان فاقد شخصیت اخلاقی، به سوءاستفاده مادی از اعضا پرداخته و زمانی که می‌بیند صدای گروه جهت تلف شدن وقتشان و اجرا نرفتن بلند شده است، خود کارگردان کاری می‌کند که گروه به هم بخورد تا هیچ کس معترض به عدم توانایی او، بی‌سوادی و اعمال ناشایستی که انجام داده نشود و تقصیرها به گردن دیگران بیفتد. حتی دروغ‌های متعددی درخصوص ایراد از متن و توقیف احتمالی کار توسط مرکز هنرهای نمایشی و شورا و... نیز دست‌آویزی می‌شود تا کارگردان کذایی به این بهانه‌ها کار را تعطیل کند و پس از گذشت چند وقت دوباره گروهی جدید را گرد هم آورد و روز از نو روزی از نو و... این روند تبدیل به یک کاسبی می‌شود که کارگردان با آن روزگار و اموراتش را می‌گذراند! تنها کسی هم که دراین میان سود می‌برد همان کارگردان یا فردی است که بدون هیچ تجربه و با دروغ درخصوص توانایی‌هایش می‌خواهد کارکند. این افراد برای آنکه خود را اندیشمند و هنرمند و موجه نشان دهند اولا دست روی نمایشنامه‌هایی از بزرگان تئاتر دنیا می‌گذارند و خود را پشت نام آنان مخفی می‌کنند. سپس برای خود پیشینه مجعول می‌سازند، آنگاه از یک پیشکسوت که تنها هدفش کمک بی‌ریا و صادقانه و خالصانه به گروه‌های جوان است و خبر از دروغ آن کارگردان و کارنامه مجعولش ندارد توسط فرد یا افرادی که می‌توانند اعتماد کاری آن پیشکسوت را جلب کنند دعوت به عمل می‌آورد و با آوردن او موجب می‌شوند که دیگران و افرادی نام آشنا و حرفه‌ای توسط آن پیشکسوت به گروهش اضافه شوند و این گونه اعتماد دیگر افراد گروه نیز نسبت به خودش وکارش جلب شود.
در واقع آن پیشکوت ازهمه جا بی‌خبر که نیت خیر دارد و می‌خواهد به جوانان این عرصه کمک کند و دستشان را بگیرد همه کارها را انجام می‌دهد، اما سر بزنگاه، آن کارگردان که با آمدن چند نفر از حرفه‌ای‌های تئاتر برای خود موقعیتی دست و پا کرده با زرنگی تمام و با نقشه قبلی شرایط و فضا را طوری تغییر می‌دهد که آن پیشکسوت تحملش به سرآید و برود. آنگاه کار را ناقص اما به نام خودش تمام می‌کند و هیچ هزینه‌ای بابت همه کارهایی که آن پیشکسوت انجام داده پرداخت نمی‌کند. این روند نا متعارف که من آن را «گانگستریسم و شارلاتانیسم هنری و تئاتری» می‌نامم و تنها از عهده خلافکارها برمی‌آید متاسفانه چند سالی است که دارد در تئاتر ما اتفاق می‌افتد.
نمونه‌هایی از این دست بسیارند؛ فردی که مثلا حتی سواد دبیرستانی هم نداشته و تجربه چندانی هم درکارش نبوده صرفا با شرکت در یک وورک شاپ و وصل کردن خود به استادی که کارگاه را برپا کرده، برای خود پرونده جعلی می‌سازد.
برای احترام و ارتقای عرصه تئاتر، باید در مقابل چنین افرادی با قدرت ایستاد. لازم است تماشاخانه‌های خصوصی بر اساس سطح حرفه‌ای و کاری درجه‌بندی شوند. یعنی صرف اینکه فردی پول دارد و یا می‌تواند مبلغ هنگفتی مثلا شبی سه تا چهار میلیون تومان هزینه تماشاخانه را بپردازد نتواند دریک تماشاخانه درجه یک خصوصی کار روی صحنه ببرد. قبل از هر چیز نیز باید صلاحیت اخلاقی و حرفه‌ای و سطح کاری افراد بررسی گردد و توانایی‌اش محرزشود؛ به ویژه صلاحیت اخلاقی. همچنین هر فردی که می‌خواهد برای اولین بار نمایشی را کارگردانی کند، می‌باید توسط سه استاد تئاتر و کسانی که در این عرصه مورد وثوق هستند تائید شود و در کنارش یکی از اساتید تئاتر به عنوان مشاور حتما حضورداشته باشد.
البته این احراز صلاحیت اخلاقی و کاری را باید برای سرمایه‌گذارانی که به عنوان تهیه‌کننده برای اولین بار در تئاتر می‌آیند نیز الزامی کرد. چرا که بخشی از این معضلات به همین سرمایه‌گذاران که با افکار دیگری برای اهداف نامتعارف پا به تئاتر گذاشته‌اند باز می‌گردد. این اهداف ناخوشایند و شوم بعضا با همکاری همان کارگردان تازه وارد و کار اولی که هویت سازی می‌کنند صورت می‌پذیرد چون هر دوی آنها از یک قماش هستند. البته، واضح است؛ منظور نگارنده افراد پاک‌نیت و تحصیل کرده و اندیشه ورز و با اخلاقی که برای اولین باراست پا به عرصه تئاتر گذاشته‌اند نیست.
این نظارت نه تنها محدود کردن هنرمندان نیست بلکه احترام به هنرمندان و مخاطبان تئاتراست تا خدای ناکرده مسایل و معضلات غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای در طول تمرین و اجرا پیش نیاید و در نهایت کاری ضعیف روی صحنه نرود و پول و وقت و آبرو و بهداشت روحی و روانی هنرمندان و همچنین مخاطب به هدرنرود و به بازی گرفته نشوند.
در این میان هستند افراد به ظاهر روشنفکری که در اینجا و آنجا واین روزنامه و آن رسانه واین برنامه رادیویی و... فریاد بر می‌آورند که وا مصیبتا با این طرح نظارتی و با کاری که قصد انجام آن را دارید جلوی آزادی هنرمندان گرفته می‌شود و برای هنرمندان تئاتر ایجاد محدودیت می‌کنید! این افراد احتمالا از همه جا بی‌خبر هستند و نمی‌دانند که در تئاتر چه رخ می‌دهد یا خود را به ندیدن و نشنیدن می‌زنند.
این طرح نظارتی پیشنهادی که براساس بررسی و تحقیق‌های میدانی و شکایات عدیده‌ای که توسط افراد مختلف به اداره کل هنرهای نمایشی و شورای ارزشیابی و نظارت و حراست رسیده جهت کسانی است که برای اولین بار است می‌خواهند کارگردانی کنند و یا در این عرصه ناشناخته‌اند تنظیم شده واعمال خواهد شد.
باید چند نمونه از موارد غیر حرفه‌ای وغیر اخلاقی را برایشان بگوییم تا ببیند چگونه پول و سرمایه و وقت و آبرو و فکر و روح و روان وجسم علاقمندان به هنر تئاتر توسط این افراد نالایق که هیچ دانش هنری ندارند به یغما می‌رود.
مگر کسی که فقط یک مدرک دانشگاهی گرفته یا فقط پول دارد می‌تواند به شکل حرفه‌ای کار کند؟ این آقایان و خانم‌های مدعی روشنفکری که بهتر می‌دانند، هنر تئاتر اصولا بر پایه مدرک نیست اما اگر کسی برود ومدرکش را بگیرد البته بهتر می‌تواند وارد این عرصه بشود و با دانش کافی به کار بپردازد. چنین افرادی نیز می‌توانند توسط اساتیدشان یا دانشگاهی که در آنجا درس تئاترخوانده‌اند احراز صلاحیت شوند. کسانی هم که مدرک ندارند نیز می‌توانند توسط سه استاد و یا پیشکسوت صاحب نام و مورد وثوق صلاحیتشان تائید شود.
احراز صلاحیت اخلاقی و حرفه‌ای در واقع محترم شمردن حقوق مادی و معنوی هنرمندان کار کرده، حرفه‌ای و تحصیل کرده تئاتر است. اینکه چیزی بدی نیست! باید از مخالفان این طرح پرسید: آیا شما مایلید که پس از سال‌ها کارکردن و خون دل خوردن و مطالعه و اندیشیدن و تحصیل نمودن و کسب تجربه و تلاش‌های شبانه‌روزی در تئاتر توسط کسی که صرفا به خاطر داشتن پول و یا یک سرمایه‌گذار و یا رابطه و به کار بستن ترفندها و دروغ‌های فراوان به راحتی کنار زده شوید؟
مگر در چند سال اخیر شاهد نبودیم که در برخی از تالارهای مهم، کسانی با رابطه بازی و پول برای اولین بار کار روی صحنه بردند؛ اگر قانون و بخشنامه‌ای برای احراز صلاحیت اخلاقی و حرفه‌ای و کاری وجود داشت، هرگزحتی به زعم داشتن پول و رابطه چنین اتفاقی نمی‌افتاد.
پس می‌بینید که اضافه شدن این بند یعنی «احراز صلاحیت‌های اخلاقی و کاری و حرفه‌ای» به مصوبه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی درزمینه نظارت و ارزشیابی تئاتر و ابلاغ آن به شورای ارزشیابی و نظارت بسیارمهم و واجب است.
حتی باید گفت، تصویب و ابلاغ این بند می‌بایست زودتر از اینها اتفاق می‌افتاد تا تئاتر و اهالی آن و همچنین شیفتگان عرصه بازیگری دچار این معضلات ومشکلات و مسایل نامتجانس و نامانوس و غیراخلاقی و غیرهنری و غیرحرفه‌ای و خطرناک که وجهه هنر شریف تئاتر و هنرمندان و اساتید ارزنده آن را نیز به شدت تخریب می‌کند نگردند.
 امید که این بند هرچه سریع‌تر تصویب شده و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ گردد تا جلوی معضلات وخطرات ناشی از ورود افراد نالایق و سوءاستفاده گر و شارلاتان و نامرتبط به هنر تئاتر گرفته شود و تئاتر و هنرمندان و هنرجویان و علاقه‌مندان و مخاطبان شریفش از خطرات جدی ناشی از ورود چنین افرادی مصون بمانند.