kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۶۶۲۸
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۳

بی توجهی به قاعده «نفی‌ سبیل» بـا میـدان دادن به دشـمن درفضـای مجـازی کـشور



  رضا صفری
ماجرا از اینجا آغاز شد که آیت‌الله موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز جمعه مورخ 10/12/97، با استناد به قرآن کریم، ادامه فعالیت در شبکه اجتماعی تلگرام را به دلیل اینکه باعث سلطه اجانب بر کشور می‌شود، حرام بیّن دانست.
بعد از این بود که برخی با ساده اندیشی به جای دقت نظر علمی و مصداق‌شناسی آیه نفی‌ سبیل، به امام جمعه تهران ایراد گرفته و سخنانی بر زبان راندند که نشان از سطحی بودن اطلاع این افراد از فقه و منابع دینی است. در این نوشتار با طرح چند مورد از این شبهه افکنی‌ها به آنها پاسخ می‌دهیم:
1- حرمت تسلط اجانب بر فضای مجازی مبنای قرآنی دارد؟
یکی از منتقدین گفته است که «سخن امام جمعه موقت تهران درباره حرمت تسلط اجانب بر فضای مجازی کشور مبنای قرآنی ندارد»، اولاً خطاب به این منتقد می‌گوییم اگر به جای سرگرم بودن به برخی‌اشتغالات بی‌فایده، کمی از همان موبایل در دست خود کمک گرفته و جست‌وجوی مختصری داشته باشند، در می‌یابند که این سخن امام جمعه تهران اتفاقاً مستند به قاعده‌ای است که یکی از ادله آن آیه « وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (نساء-141) ذکر شده است.
البته فقها، مستند عقلی و روایی نیز برای قاعده نفی سبیل ذکر کرده اند، اما اگر فرض بگیریم که هیچ آیه و روایتی هم برای این قاعده نداریم، آیا هیچ عقل سلیمی می‌پذیرد که مسلمانان زیر سلطه اجانب بروند؟ مصداق آیه نفی سبیل همان طور که برخی گفته‌اند فقط بیع (خرید و فروش) عبد مسلمان با کافر یا ازدواج زن مسلمان با کافر نیست، بلکه مصداق بزرگتر آن، این است که مملکت مسلمین با کمک یک جاسوس افزار زیر سلطه کفار حربی نرود. براساس برخی مستندات، تلگرام که سازنده آن «پاول دورف» و برادرش می‌باشند، زیر مجموعه شرکت قلعه دیجیتال است. صاحب این شرکت فردی یهودی و ثروتمند به نام «لاشویلی» بوده که نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی آن را از برادر به خود نزدیک‌تر می‌داند و بنا به گفته نتانیاهو، حوزه فضای مجازی فقط بخشی از کمک‌های لاشویلی به اسرائیل بوده است.
ثانیاً به فرض بپذیریم که حرمت تلگرام مستند به قاعده نفی سبیل نمی‌تواند باشد، اما مستند حرمت آن فقط قاعده نفی سبیل نیست که با برداشتن آن، به راحتی حکم جواز راه‌اندازی و ارائه آن از سوی مسئولین را صادر کنیم. عناوینی مثل حرمت ارائه محتواهای ضاله، قاعده لاضرر، حرمت جاسوسی به نفع بیگانگان، حرمت در اختیار قراردادن اطلاعات مسلمین برای کفار و حرمت اعانه بر ظلم، تنها بخشی از قواعد و ادله فقهی مطرح شده است که می‌تواند حرمت ارائه جاسوس افزارهای غربی مانند تلگرام و فیسبوک و... از سوی دولت را نتیجه بدهد. در حال حاضر نیز عده‌ای از اساتید حوزه علمیه قم مشغول تحقیق، تدوین و تطبیق این قواعد بر فضای مجازی فعلی هستند که در آینده در دسترس مردم و فضلا گرانقدر قرار خواهد گرفت.
2-آیا  بستن تلگرام، بر خلاف اصل جریان آزاد اطلاعات است؟
انتقاد دیگری که مطرح شده این است که «بستن تلگرام، بر خلاف اصل جریان آزاد اطلاعات است». در پاسخ به این سخن باید گفت که چنین جریانی متأسفانه تقریباً مصداق بیرونی ندارد. مثلاً فیسبوک و توئیتر حساب‌های مربوط به برخی از کاربران ایرانی و فعالان انقلابی را می‌بندد. اخیراً گفته شده که شرکت اپل اجازه فعالیت بعضی از اپلیکیشن‌های ایرانی را در سیستم ios مختل کرده است. اینستاگرام هر صفحه‌ای را که بخواهد می‌بندد. در روزهای اخیرحسین امیرعبداللهیان، معاون سابق وزیر امور خارجه، در فضای مجازی پستی را نشان داده بود که برای سید حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان گذاشته بود، اما نمایش این پست در اینستاگرام با اختلال روبرو شده بود و...
همه اینها نشان از این دارد که رقابت در یک فضای برابر نیست. جریان اطلاعات تا زمانی آزاد است که به کفار حربی آسیب نرساند و منافع آنها تأمین شود. در ضمن در همه جای دنیا محدود کردن فضای مجازی وجود دارد اما اینکه در چه زمینه‌ای باشد و مقدار محدودیت چقدر باشد، در بین کشورها تفاوت وجود دارد.
3- آیا شبکه مجازی آخرین فرصت برای اصلاح فرهنگ جامعه ماست؟!
نظر دیگری در این زمینه مطرح شده بود مبنی بر اینکه «شبکه مجازی آخرین فرصت برای اصلاح فرهنگ جامعه ماست. بگذاریم مردم با تجربه و خطا به بلوغ در استفاده از این نعمت خدا برسند.» در پاسخ باید گفت که اتفاقاً عکس این قضیه صادق است. شبکه‌های مجازی می‌توانند یکی از آخرین فرصت‌ها برای فاسد کردن فرهنگ جامعه و یا آخرین نقطه امید دشمنان اسلام و بشریت برای به بازی کشاندن و فریب دادن باشند. شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و تلگرام میلیاردها دلار هزینه نکرده‌اند که برای من و شما جریان آزاد اطلاعات و زمینه برای اصلاح فرهنگ جامعه فراهم کنند. ما یکی می‌زنیم و صد تا می‌خوریم. زیرا نقشه‌ها از قبل نزد دشمن معلوم بوده و برای آن برنامه‌ریزی شده است. اتفاقاً آنها سرمایه‌گذاری کرده‌اند که جریان اطلاعات و فرهنگ یک سویه و به دست فضای مدیریت شده آنها باشد.
چرا با رشد فزاینده تلگرام و اینستاگرام در سال‌های اخیر، آمار طلاق به گونه‌ای شیب تند به خود گرفته است؟
در این چند سال همین نعمت خدا! چقدر فرهنگ اسلامی و ارزش‌ها را زیر سؤال برده و جوانان را در مسیر انحراف یا دوری از دین قرار داده است؟ آسیب‌های اجتماعی و خیانت همسران به یکدیگر در این چند سال چقدر رشد داشته است؟ آیا اینها نعمت خدا هستند یا نقمت خدا؟
آیا گوینده این سخن اگر مسلمان واقعی باشد، حاضر است فرزند خود را به مدرسه‌ای بفرستد که در آن همجنس بازان، آتئیست‌ها، صهیونیست‌ها و به طور کلی درندگان و وحوش تبلیغ کرده و نوجوانان را با فیلم‌های سکسی و عقاید خرافی منحرف می‌کنند؟ یا اینکه دنبال مدرسه‌ای می‌گردد که ارزش‌های الهی و فرهنگ ایرانی در آن نمود بیشتری دارد؟ آیا جرأت دارد که بگوید می‌خواهم فرزندم با تجربه و خطا به بلوغ برسد؟ چگونه برای یک جامعه که میلیون‌ها کودک خردسال و نوجوان و جوان حضور دارند، چنین نسخه‌ای می‌پیچیم؟
اگر در زمان پیامبر اکرم (ص) و در هنگام جنگ ایشان با مشرکین، کسی مشغول جاسوسی علیه مسلمانان بود، به او نعمت گفته می‌شد؟ چگونه امروزه جاسوس افزارهای مدرن تا اتاق خواب و سرویس بهداشتی هم در کنار ما هستند و این اندازه از آنها ضربه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی خورده ایم و باز هم به آنها نعمت می‌گوییم؟ آیا داعش که از بستر تلگرام بر ضد ما استفاده کرد از برکات همین نعمت‌ها بود؟در آن صورت معنی نقمت و عذاب چیست؟
یک مغالطه بزرگ
امام جمعه تهران در صحبت‌های خود اتفاقاً به اهمیت اینترنت و فضای مجازی نیز‌اشاره کرده و خواستار راه‌اندازی اینترنت ملی شده است. واقعاً مغالطه بزرگی است که بعضی سنگ اندازی جلوی جاسوس افزارهای دشمن را مخالفت با تکنولوژی بدانند. آیا اگر روزی وزارت بهداشت به بهانه رعایت نکردن مسائل بهداشتی، درب فروشگاهی را پلمب کند، نشان از تحجر گرایی وزارت بهداشت می‌دهد یا نشان از به روز بودن و آگاهی از اهمیت قضیه دارد؟
 چگونه کشورچین، که یکی از بی‌تقیدترین کشور‌های دنیا به دین است، فیسبوک و گوگل را به تنگ آورده و موجب نگرانی شدید مسئولان آمریکایی شده و به اینترنت ملی خود بها می‌دهد، اما کشوری مسلمان به نام ایران، با داشتن فقهی غنی، هنوز پشت خروارها سخن مغالطه آمیز عده‌ای روشنفکرنما، منتظر مانده تا مسئولان از خواب بیدار شوند؟
 این آقایان بگویند که در دنیای تکنولوژی و فن‌آوری ارتباطات و اطلاعات، چین چه جایگاهی دارد و به دلیل ساده اندیشی امثال شما، ایران چه جایگاهی دارد؟ اصلاً به فرض که قاعده نفی سبیل را هم کنار بگذاریم، کجای اسلام چنین چیزی را قبول می‌کند؟ اصلاً کجای وطن دوستی این را قبول می‌کند؟