kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۶۱۴۹
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۰
به مناسبت رحلت خطیب توانا حجة‌الاسلام والمسلمین صالحی خوانساری

مرثیه‌ای برای استاد سخن

پایان درس وقتی خبر رحلت او را به استادم آیت‌الله علامه شیخ جعفر سبحانی دادم، ایستاد و متاثر شد و چند بار فرمود خدا رحمتش کند. بعد هم از زمان مراسم تشییع جنازه او پرسید...


   
محمد خامه‌یار

حجت‌الاسلام و المسلمین سید مرتضی صالحی خوانساری از مدت‌ها پیش از بیماری سرطان رنج می‌برد و سرانجام بر اثر آن جان خود را از دست داد و به دیدار معبود شتافت.
او در فن خطابه سرآمد بود و خطابه‌های او برای همه کلاس درس معرفت‌آموزی بود. شاید کمتر کسی را بتوان یافت که اگر پای منبر او می‌نشست از آن بهره‌ای نمی‌گرفت.
در کنار سوابق مبارزاتی و فعالیت‌های اجتماعی خود که هر یک از آنها افتخاری بزرگ در کارنامه این عالم ربانی قلمداد می‌شود، منبر و خطابه سرمایه بزرگی برای او بود که به خاطر آن بارها مورد خشم ساواک قرار گرفت و به زندان افتاد. او هر چند مسئولیت‌های مختلفی را پس از انقلاب مانند نمایندگی مردم در مجلس، عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی و گزینش روحانیون در این نهاد را عهده‌دار بود اما به هیچ یک از آنها دل نبست و مدتی بعد از آنها فاصله گرفت. او منبر و خطابه را برای خود سرمایه جاودان دانست و به آن عشق می‌ورزید. هنری که از بیست سالگی به جرگه هنرمندان آن پیوست و تا واپسین روزهای زندگی به آن وفادار ماند. بارها بزرگان زیادی از جمله مراجع تقلید را پای منبر او می‌دیدم. در میان همه روضه‌هایی که می‌خواند، روضه حضرت زهرا(س) او از جنس دیگر بود. هر روضه‌ای که می‌خواند به مادر خوبی‌های عالم‌گریزی می‌زد و خود ‌اشک می‌ریخت.
او شیفته و جان فدای حضرت فاطمه بود.
آخرین‌بار برای همین روضه با او تماس داشتم اما نفس‌اش یاری نمی‌کرد و او را از پا انداخته بود.
او برای منبر و خطابه و روضه حرف‌های زیادی داشت و چون دل می‌سوزاند شاگردان خوبی را تربیت کرد. او نسبت به برخی روضه‌ها و ‌های و هو کردن برخی تریبون به دست‌ها حرف داشت و منتقد کار آنان در خواندن برخی روضه‌ها بود.