نگاهی به ماهیت ارزشی انقلاب اسلامی و تفاوتهای آن با سایر انقلابهای جهان - بخش پایانی
وحدت آفرینی و خودباوری، هدایای انقلاب اسلامی به ملتهای آزاده جهان
* فریده شریفی
انقلاب اسلامی ایران تاثیر گستردهای در خارج از مرزهای خود داشته تا آنجا که با توجه به پیروان و هوادارانی که پیدا کرده به عنوان یک نیروی قابل محاسبه توسط دولتهای خارجی و همچنین دولتهای منطقه عنوان شده است. اکثر دولتها و بازیگران منطقهای و بینالمللی، انقلاب اسلامی ایران را به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روشها، محتوا، نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیط منطقه و بینالمللی، پدیدهای تاثیرگذار در جهان اسلام ارزیابی میکنند.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی تاثیرگذار و برجستهترین حرکت اسلامی در این دوره، سایر حرکتهای اسلامی در جهان اسلام را به تکاپو واداشت تا جایی که در دل مسلمانهای منطقه و جهان بارقههای امید زنده شد و دریافتند که اگر متحد شوند و به پا خیزند میتوانند حاکمان دیکتاتور منطقه را سرنگون کنند. همین مسئله موجب حرکتی عظیم در جهان اسلام با عنوان بیداری اسلامی شد.
ارزیابی بازتاب انقلاب اسلامی
در افغانستان
میزان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر همه جوامع اسلامی یکسان و یکنواخت نبوده، بلکه با توجه به اوضاع خاص هر منطقه و نیز قرابتهای فکری، فرهنگی و جغرافیایی، درجه تاثیر آن متفاوت بوده است و هر اندازه که ملت ایران در نیل به اهداف انقلابی خود با ملتهای دیگر وجه اشتراک داشتهاند، به همان نسبت استقبال از این انقلاب گستردهتر بوده است.
دکتر سید «وحید ظهوری حسینی»، استاد دانشگاه و رئیس مرکز هماهنگی تشکلهای فرهنگی افغانستان در گفتوگو با گزارشگر کیهان در اینباره میگوید: «تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر افغانستان در محیط و شرایطی صورت گرفت كه شوروی به عنوان ابرقدرت شرق، نقش تعیین كنندهای در اوضاع افغانستان داشت، در حالی كه بازتاب انقلاب اسلامی در سایر بلاد مسلمین، عمدتا حساسیت غرب را تحریك میكرد، لذا این موضوع واكنشها و كنشهای ایران در افغانستان، یكی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی(نه شرقی و نه غربی) را تكمیل و عینیت میبخشید. همچنین در بررسی و ارزیابی بازتاب انقلاب اسلامی در افغانستان باید به ریشهها واشتراكات عمیق دو كشور در زمینههای دینی، مذهبی، زبانی، نژادی، تاریخی و جغرافیایی توجه کرد. ایناشتراكات طوری دو كشور را به هم پیوند زده بود كه تحولاتشان به صورت سریع، وسیع و عمیق در یكدیگر انعكاس مییافت».
این استاد دانشگاه در ادامه توضیح میدهد: «در واقع میتوان در دو بعد تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی ایران را بر مردم افغانستان بررسی کرد: یکی اینکه خود انقلاب اسلامی ایران یکی از نمونههای بارز حاکمیت مردم بر مردم بود و دیگری وحدت کلمه و رهبری واحد امام(ره) و همچنان اعتقادات راسخ ملت مسلمان ایران که برای مردم افغانستان میتوانست الگو باشد تا بتوانند استفاده کنند. از سوی دیگر، اشتراکات دینی و حوزه تمدنی، فرهنگی و زبانی دو کشور به قدری به هم نزدیکاند که تاثیر انقلاب اسلامی ایران حتی قبل از پیروزی در قالب مقاومت مردم در برابر کودتای کمونیستی طرفدار شوروی در افغانستان نمود یافت و به فاصله 9 ماه پس از وقوع کودتای مارکسیستی در کابل، که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، به سرعت تاثیر مضاعف در ابعاد مبارزاتی و سیاسی افغانستان بر جای گذارد. همچنان زبان مشترک فارسی و اینکه مردم افغانستان انقلاب ایران را بدون اهمیت به مرزهای جغرافیایی، انقلاب خودشان میدانستند، به انتقال سریعتر پیام انقلاب اسلامی به افغانستان کمک کرد.»
رئیس مرکز هماهنگی تشکلهای فرهنگی افغانستان تصریح میکند: «همزمانی پیروزی انقلاب اسلامی و اتفاقات داخلی ایران با ورود نیروهای ارتش سرخ شوروی و اشغال افغانستان در 6 دیماه 1358، باعث توجه و عنایت خاص مسئولان انقلاب اسلامی به این سرزمین شد. لذا در کنار آثار عمیق معنوی انقلاب اسلامی ایران بر روند جهاد مردم مسلمان افغانستان، تاکتیکهای مبارزاتی و مردمی که در جریان مبارزات گسترده مردم مسلمان ایران علیه رژیم شاه به کار گرفته شده بود، توسط گروههای شیعه و سنی مجاهدین مسلمان افغانستان نیز الهام گرفته و در شیوه مبارزاتی مردم افغانستان نیز مورد استفاده قرار داده شد. ازجمله قیامهای عمومی در شهرهای هرات و کابل در سال1358 را به عنوان نمونههای اولیه و مهمی از این شیوههای جهادی میتوان مطرح کرد که فضای مبارزه مردم در افغانستان را دچار تحولی بنیادین کرد. یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در ۲۴اسفند1357، بزرگترین قیام تاریخی بر علیه حکومت مارکسیستی با تأثیر از انقلاب اسلامی ایران در شهر هرات صورت گرفت و همچنین یک سال بعد و پس از گذشتن دو ماه از تجاوز ارتش سرخ واشغال نظامی شوروی به افغانستان قیام شجاعانه و دلاورانه مردم کابل در سوم اسفند1358 نمونهای از تاثیرات انقلاب اسلامی بود که با همان سبک و سیاق و رشادتها و خودگذریهای مردم ایران و با دست خالی در پایتخت کشور با فریادهای تکبیر از خانهها و پشتبامهایشان، نخستین هشدار خونین را به نیروهای متجاوز و دستنشاندگان آنها دادند و با الهامگیری از تفکرات امام خمینی(ره) ، توانستند شوروی را از خاک کشور بیرون کرده و قدرت اقدام انقلابی و تفکر اسلامی را به مردم جهان نشان دهند».
الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران مختص شیعیان نبود
سید وحید ظهوری حسینی درباره تاثیرپذیری مردم افغانستان از انقلاب اسلامی میگوید: «تاثیرپذیری مردم افغانستان از انقلاب اسلامی تنها منحصر به مجاهدین و مردم پر تلاش داخل افغانستان نشده، بلکه حضور مهاجرین مقیم ایران در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، علمی، اجتماعی و مناسبتهای مختلف، در طول حدود چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه در سالروز 22بهمن، به قدری پر رنگ است که در سالهای اخیر توجه رسانههای بزرگ ایران و جهان را نیز به خود جلب کرده است.»
وی اضافه میکند: «این حضور گرچه با مرزبندیهای جهان کنونی ناسازگار است و شاید برای بسیاری از مردم جهان قابل هضم نباشد، اما نظریه اسلام بدون مرز و تاثیر و نفوذ شگرفی که انقلاب اسلامی و رهبریهای خردمندانه آن به ویژه امام امت داشته در این همدلی کاملا متبلور است. همچنان سابقه حضور مردم و مهاجرین افغانستانی در جریانهای اصلی انقلاب قدمتی به اندازه خود انقلاب اسلامی دارد. از جمله حضور گسترده و دلاورانه مهاجرین در جبهههای جنگ دفاع مقدس علیه رژیم بعث عراق و اکنون حضور چشمگیر نسل دوم و سوم مهاجرین در جبهههای مقاومت اسلامی و مدافعان حرم در سوریه که همه به خوبی پیوند محکم و ناگسستنی مردم افغانستان با انقلاب اسلامی را نشان داده و اطاعت پذیری محض از ولایت فقیه را به روشنی نمایان میکند. همچنان بسیاری از رهبران دینی و سیاسی شیعه و سنی افغانستان، در سالهای جهاد و مبارزه، تحت تأثیر اندیشههای والای امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران قرار داشتند. همان طوری که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: «این انقلاب بینام خمینی در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست.» باید گفت: آری، امام خمینی شخصیت تأثیرگذاری بود که از نگاه فطری مرزها را درنوردیده و به قلبها حکومت میکرد، چنانکه خود نیز از حکومت صدر اسلام بر قلبها به عنوان یک الگو یاد کرده و انگیزه بعثت را حکومت خدا بر دلهای بشر معرفی میکند.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: «الگوگیری از انقلاب ایران مختص شیعیان نبود، بلکه اهل سنت هم به دنبال الگو میگشتند و به همین خاطر روی انقلاب ایران حساب خاصی باز کرده بودند. مبارزان اهل سنت افغانستان که بیشتر متاثر از اندیشههای مرحوم سید جمال، حسن البنا و سید قطب بودند به آراء امامخمینی(ره) علاقه خاصی پیدا کرده و به همین دلیل، هم رویکرد وحدتگرایانه داشتند و هم انقلابی بودند، لذا اختلاف شیعه و سنی وجود نداشت. اکنون هم اختلافی وجود ندارد یا خیلی کم است و اگر شیطنتهای وهابیت و سلفیهای تکفیری و خارجی نباشد، دیده نخواهد شد.»
منبعی الهامبخش
در کشورهای جنوب شرقی آسیا
درکشورهای اندونزی و مالزی به دلیل وجود جامعه کثرت گرای مذهبی، جنبشهای احیای اسلام فعال هستند و همزمان با انقلاب اسلامی، جنبش تجدید حیات اسلام در این منطقه نیز در حال شتاب گرفتن بود و مسلمانان اعم از آنکه در کشورشان اقلیت یا اکثریت بودهاند، نسبت به هویت خود آگاهتر شده بودند. به همین دلیل بر اساس نظر تحلیلگران در مالزی و اندونزی، انقلاب ایران تاثیر مهمی بر عناصر آشنا به مذهب در این کشورها داشت.
به گفته یک کارشناس مسائل بینالمللی، انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان جنوب شرق آسیا بیش از آنکه به عنوان الگویی اجتماعی و قابل تکرار مطرح باشد، به مثابه منبعی الهامبخش تلقی گردید و موجب تجدید توان حرکت انقلاب اسلامی در این جوامع شد به نحوی که بازتاب انقلاب در این کشورها دارای دو بعد بوده است: از یک سو پیروزی انقلاب اسلامی و انعکاس رسانهای آن، موجب تقویت احساس هویت مذهبی در میان مسلمانان و نیز تسریع روند تجدید حیات سیاسی اسلام در این جوامع گردید و از سوی دیگر انقلاب ایران توانایی حکومتهای مالزی و اندونزی را در توجیه نظارت و سرکوب جنبشهای مخالفان اسلام گرا تقویت کرده و آنها نیز برای بیاعتبار ساختن هر گونه مخالفت اسلامی به طرح اتهامهایی، چون اسلام رادیکال، پرداخته و در صدد افزایش تلاشها در نظارت بر نقش سیاسی آن دسته از نیروهای اسلامی برآمدند که آنها را برای سیاست دولت زیانبار تلقی میکردند. لذا دولتهای این دو کشور تلاش کردند تا آنها را از طریق تلفیق مجموعهای از گزینش، تهدیدها، افزایش مراسم و سخنرانیهای مذهبی و مراقبت و نظارت بیشتر بر فعالیتهای مذهبی مهار کنند.
وی اضافه میکند: «در کشور اندونزی از آنجایی که مبلغان مسلمان و سازمانهای سیاسی همواره خواستار ابراز حمایت دولتمردان خود نسبت به امام(ره) و انقلاب بودند، اما دولتمردان علیرغم سکوت ظاهری خود با نگرانی جدی به انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) مینگریستند، به این دلیل که مسلمانان اندونزیایی میان ایران و کشور خود یک سری شباهتهایی را احساس میکردند که باعث علاقهمندی آنها به انقلاب اسلامی میشد که از جمله آنها میتوان به تلاش ایران برای رهایی از سلطه یک ابرقدرت، بهکارگیری درآمدهای نفتی برای توسعه کشور و استفاده از اسلام برای رهایی از چنگ کاپیتالیسم و سوسیالیسم در سطح ملی و بینالمللی اشاره کرد.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران
بر جنبش مقاومت یمن
انقلاب اسلامی در عرصه منطقهای در 4 دهه گذشته باعث به راه افتادن موج استقلال خواهی و مبارزه با مداخله کشورهای دیگر بوده است. یمن یکی از مهمترین کشورهایی است که به ویژه از سال 2011 متاثر از انقلاب اسلامی ایران بر علیه دولت دست نشانده علی عبدالله صالح قیام کرد و در نهایت موفق به ساقط کردن وی شد. در ادامه منصور هادی جانشین صالح نیز به دلیل عبور از اهداف انقلاب مردم یمن فرار کرد و از سال 2014 ائتلاف سعودی به یمن حمله کرده و با هدف شکست انصارالله یمن همچنان به حملات خود ادامه میدهد.
دکتر «عصام العماد»، یکی از مفتیان سابق وهابیت که به تشیع گرویده است، در این باره میگوید: «اعتراف میکنم که اگر انقلاب اسلامی ایران به وقوع نپیوسته بود، مذهب زیدی در یمن از بین رفته بود؛ چون تهاجم تبلیغاتی از مصر و کشورهای عربی و فیلمهای تلویزیونی مبنی بر سنی بودن عرب و ناسیونالیسم عربی در حجم وسیعی انتشار مییافت. همه اینها موجب شده بود، جمعیت زیدی در ظاهر، زیدی باشند. فقط با وقوع انقلاب اسلامی و انتشار کتابهای شیعه در یمن، زیدیها به مذهب زیدی برگشتند.»
در حال حاضر، طرفداران احیای تفکر شیعی زیدی و امامی در یمن بسیار فعالند و به شیوههای گوناگون، به این امر مبادرت میورزند. «محمد منصور»، یکی دیگر از رهبران زیدی، میگوید: «اگر انقلاب اسلامی نبود، زیدیها از بین رفته بودند، زیرا به هر حال، در ایران دولت شیعه روی کار آمده و ما هم شیعه هستیم.» علمای زیدی میگویند، اگر انقلاب اسلامی نبود، اکنون یک زیدی هم در یمن نبود. بیشتر آنهایی که موجب گسترش شیعه دوازده امامی در یمن شدهاند، همین زیدیها بودهاند. بیشتر کسانی که به عنوان مبلغ به یمن رفتهاند، نه تنها توسط شخصیتهای زیدی حمایت شدهاند، بلکه به آنها اجازه داده شده است مدرسه بسازند و تبلیغ کنند، حتی اجازه دادهاند فرزندانشان شیعه شوند. مفتی زیدیها، علامه «محمد زباره» هم در این باره میگوید: «تشیع واقعی در قم است. در مجموع، انقلاب اسلامی نه تنها موجب مراجعت مجدد به زیدیه شده، بلکه موجب گردیده است تا اصول جهادی موجود در فرهنگ مذهبی آنان پررنگتر از گذشته نمود یابد و جنبش «الحوثی» از دل گروههای شیعی این کشور، به یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی دولت مرکزی تبدیل شود.»