kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۵۸۸۵
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۹

جوابیه دوم آقای آشنا!


 
  آقای آشنا که متن کامل جوابیه ایشان در کیهان چاپ شده و پاسخ کیهان را نیز در پی داشت، جوابیه دیگری برای کیهان ارسال کرده است که تکرار ادعاهای قبلی ایشان است و الزامی به چاپ آن نداریم ولی از آنجا که ایشان چندبار پی‌در‌پی اصرار به چاپ آن داشته‌اند، متن کامل جوابیه دوم آقای آشنا را نیز درج می‌کنیم و در پاسخ فقط به این نکته بسنده می‌کنیم که ایشان انتقام از تروریست‌هایی که ۲۷ پاسدار مرزبان کشورمان را به شهادت رساند‌ه‌اند را؛ افتادن در چرخه خونین و باطل انتقام!! دانسته بودند و کیهان این دیدگاه را وادادگی در مقابل تروریست‌ها، جری شدن آنها و نفی حکم قصاص دانسته بود آقای آشنا به‌جای آنکه این نکته بدیهی و بی‌پیرایه را بپذیرند، چند صفحه در‌باره تعریف انتقام! نظر چریک‌های فدائی خلق درباره آن! و... سیاه کرده‌اند که ربطی به موضوع ندارد و - با عرض پوزش - به کلیات ابوالبقاء برای توجیه یک اقدام ناپسند و خطا شبیه است.  ضمن چاپ متن کامل جوابیه ایشان، قضاوت را به خوانندگان گرامی می‌سپاریم چرا که برخلاف آقای آشنا وقت اضافی نداریم و پاسخ ما همان است که پیش از این آورده بودیم.
متن جوابیه دوم آقای آشنا:
1- کیهان در یادداشت اول خود بدون استناد متقن به متن توئیت اولیه، در بهتانی آشکار مرا متهم به نفی اصل قصاص کرد. من در جوابیه خود از نویسنده پرسیدم درکجای آن توییت اصل قصاص نفی شده است؟ کیهان در یادداشت دوم به جای پاسخ، همان بهتان را مجددا در شکل رقیق­تری تکرار کرد و نوشت: «آشنا، انتقام خون شهدای پاسدار در عملیات تروریستی زاهدان را «افتادن در چرخه باطل انتقام» دانسته بود».
2- واقعیت این است که در آن توییت من گفته‌ام که در پاسخ به عملیات تروریستی مذکور چه کاری را انجام نخواهیم داد(افتادن در چرخه خونین و باطل انتقامِ تروریست­ها) و چه کاری را انجام خواهیم داد(پاسخگو کردن رهبران و حساب­کشی از پشتیبانانِ تروریست‌ها). جمله اول حاوی یک اصطلاح دقیق فنی در حوزه تروریست‌شناسی است و جمله دوم استنادی استعاری است به دو اصل فقهی در دو فرض جنایی(آمر و مأمور در قتل عمد / جانی و عاقله در فرض غیرعاقل بودن جانی).
3- برای فهم این­که معنای اصطلاحی «چرخه خونین و باطل انتقام» در ادبیات تروریستی چیست وکارشناسان ضد تروریسم چه تدابیری برای پرهیز از افتادن در دام آن اتخاذ کرده‌اند باید به متون فنی همین رشته مراجعه کرد.کشاندن نیروهای دولتی به چرخه باطل و خونین انتقام یک تاکتیک شناخته‌شده تروریستی است و ربطی
به فقه ندارد.
به عنوان یک نمونه تاریخی ایرانی؛ امیر پرویز پویان از بنیان‌گذاران چریک‌های فدایی خلق در سال 1350 در مقاله کلیدی خود تحت عنوان «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوري بقا» براین باور بود که عملیات چریکی باید به گونه‌ای انجام شود که حاکمیت وکل جامعه به درون یک چرخه باطل خشونت (که او آن را «وضعیت انقلابی» می‌دانست) کشانده شود:
«البته ترديدي نيست كه دستگاه طبقه‌بندي حاكمه به خشونت خواهد گراييد و مجازات‌هاي شديدتري را در پيش خواهد گرفت، ولي فراموش نكنيم كه همين امر مبارزه واقعي را دامن زده و دستگاه حاكمه را به ميداني مي‌كشد كه با پاي خود حاضر به دخول در آن نيست...از آن پس اين دشمن است كه براي بقاي خود...از طريق اعمال قهر ضد انقلابي بر عناصر مبارز، فشار خود را بر همه طبقات و اقشار زير سلطه افزايش مي‌دهد... او چون خرس تير خورده ديوانه‌وار حمله مي‌كند... به زندان مي‌اندازد، شكنجه مي‌كند، تيرباران مي‌كند... و هر لحظه تعداد بيشتري از توده‌ها را به جريان مبارزه مي‌كشاند و مبارزه را به خلق تحميل مي‌كند.»
این شیوه که در تروریست شناسی «چرخه باطل خشونت» نام گرفته، برخلاف اصرار کیهان، هیچ ربطی به قصاص و مجازات شرعی عاملان(حقوق شخصی)، یا مبارزه قاطعانه با باغیان و یاغیان و اهل فتنه و...(حقوق عمومی) ندارد؛ هم شرع و هم عقلانیت ضدتروریستی ایجاب می‌کند به جای بازی در زمینی که تروریست­ها آن را طراحی کرده‌­اند، چرخه مذکور شکسته شود. همچنانکه در پاسخ قبلی نوشتم: قهرمانان امنیت این کشور با اقدامات توسعه‌گرایانه در مناطق آلوده به تروریسم، بصیرت خود را در شکستن آن چرخه باطل به نمایش گذاشته­‌اند.
4- با این وجود نویسنده کیهان گزاره­ اصلی آن کلام را آن­قدر شکنجه کرده که جمله بیچاره اعتراف کرده هدفی جز نفی قصاص نداشته است! در حقیقت این صدای بازجو است که گویا به متهم القا می‌کند: «درست است که تو نوشتی آمران تروریسم باید مسئول شناخته شوند و عاقله آن­ها پای حساب بیایند اما اعتراف کن که منظور اصلی تو این بوده که نیروهای ضدتروریستی را متهم کنی!»
در چنین فضایی هر پاسخی غیر از یک اعتراف جعلی نمی­‌تواند بازجو را راضی­ کند. وقتی از بهتان زننده می‌­پرسم کجای مطلب من نفی قصاص است به جای پاسخ درست و دقیق به سؤال، با عتابی بازجویانه می‌گوید آشنا «توضیح نمی‌دهد که انتقام خون شهید چه ربطی به ترور و چرخه خشونت و... دارد؟» واقعاً چه کسی باید توضیح بدهد؟ آنکه مسئولیت آمران و پاسخگویی حامیان را از چرخه باطل انتقام تفکیک کرده و یا آنکه این دو را بهم آمیخته؟
5- در جوابیه گفتم که پیش از اسلام، سنت شوم انتقام دسته‌­جمعی از قاتل در میان عرب وجود داشته ولی قرآن کریم در مقابل این سنت، نسبت دقیقی میان مجرم و مجازات او برقرار کرد. آیات شریفه‌­ای که من به آنها استناد کرده‌­ام پیوند روشنی با نفی چرخه خونین و باطل انتقام دارد اما نویسنده حتی استناد مفسران به کلام باری‌تعالی را برای اثبات شخصی بودن جرم و مجازات به سخره می‌گیرد و آن را از نوع عربی­‌گویی‌­هایی بی­‌جا می‌­داند. به­ راستی نویسنده درکدام جایگاه ایستاده و از چه موضعی استناد مشهور به آیات قرآن را مورد توهین قرار می­‌دهد؟
6- بنده مشاور رسانه‌­ای هیچ کسی نیستم بلکه دانشیاری هستم که مسئولیت مرکز بررسی‌های استراتژیک را پذیرفته‌­ام و ملاحظات راهبردی شبکه پژوهشگران آن مرکز را در مقام مشاور به ریاست‌جمهوری و دیگر نهادهای نظام منتقل می­‌کنم.
7- اگر در جوابیه قبلی یا فعلی سهو قلمی وجود داشته عذرخواهی می­‌کنم.