kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۵۵۹۷
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۸:۲۴

بن‌بست سیاست تنش ‌زدایی با آمریکا



 محمد پناهی
 
 دفاع قاطع ظریف از توان موشکی کشور در اجلاس امنیتی مونیخ که به خوبی در اخبار و گزارش‌های رسانه‌های داخلی و خارجی منعکس شد، گام رو به جلویی بود که بارها و از آغاز مذاکرات هسته‌ای، کیهان نیز همواره بر آن تاکید داشته است چه آنکه بررسی الگوی رفتاری آمریکا در مواجهه با ایران و نیز با برخی از کشورها به ویژه لیبی، مصر، عراق و کره شمالی نشان دهنده این واقعیت مسلم و انکارناپذیر است که هیئت حاکمه آمریکایی‌ هرگز به تعهدات خود عمل نکرده و نخواهد کرد.
به راستی چه کسی است که نداند آن‌‌ها همواره در صدد خلع سلاح جمهوری اسلامی بوده و هستند. ظریف به خوبی سوالی را مطرح کرده است که «اگر مورد حمله قرار بگیریم قرار است با شمشیر از خود دفاع کنیم؟». آری «هنوز مردم زیادی در کشور ما هستند که به خاطر سلاح‌‌های شیمیایی که اروپایی‌ها در اختیار صدام قرار دادند در اذیت هستند» چه کسی است که نداند در 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران، همین غربی‌ها بودند که عراق را تا بن‌دندان مسلح کردند و اگر حمایت‌های تسلیحاتی و کمک همه‌ جانبه آنان به صدام حسین نبود رژیم بعث عراق در عرض چند ماه اولیه جنگ، شکست مفتضحانه‌ای از ایران می‌خورد. آلن فریدمن، محقق و نویسنده آمریکایی در خصوص کمک‌های نظامی فرانسه که یکی از حامیان غربی صدام بود می‌گوید: «تحویل سلاح به عراق هر روزه صورت می‌گرفت. یکی از پایگاه‌های ناتو در فرانسه مرکز بارگیری تسلیحات توسط آنتونوف‌های نیروی هوایی عراق شده بود،‌ حتی هواپیماهای مسافربری عراق روزانه به این فرودگاه می‌آمدند و موشک‌های ساخت فرانسه، بمب‌های خوشه‌ای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق می‌بردند و سازمان اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 برآورد کردند که اگر فرانسه سه هفته از ارسال کمک به عراق خود‌داری کند آن کشور شکست خواهد خورد.
بدعهدی‌ آمریکایی‌ها در قبل از انقلاب‌ اسلامی و حتی تا قضیه کودتای 28 مرداد 32 نیز قابل تامل است. کودتایی انگلیسی که پازل اجرایی آن با لبخند‌ها و دل‌خوشی‌های مصدق به دوستان آمریکایی‌اش تکمیل شد و با سرنگونی دولت وی به پایان رسید. اوج اعتماد و خوش‌بینی مصدق را می‌توان در این موارد دید که وی در بخشی از خاطراتش می‌گوید 25 روز با جرج‌ مک‌گی، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در تماس بوده و گاهی اوقات مک‌گی روزانه 2 بار به ملاقات وی می‌‌آمده است و او را برادر صمیمی خود خطاب می‌کرده است یا در بخشی دیگر از خاطراتش که در مورد دیدارهای متعدد خود با ترومن،‌رئیس جمهور وقت آمریکا و مکاتبات دوستانه آن‌ها و عکس‌های دو نفره‌ای که با هم در آمریکا گرفته بودند می‌گوید ولی نتیجه آن شد که هندرسون، سفیر آمریکا در تهران به منزل مصدق برود و به وی بگوید که اگر می‌خواهد دوستی وی با آمریکا ادامه یابد، باید فورا از پست نخست‌وزیری استعفا کند. یا مثلا در دوران دولت‌های هفتم و هشتم، وقتی که رئیس دولت اصلاحات در جهت سیاست‌ تنش‌زدایی در تریبون‌های رسمی خودش، آمریکایی‌ها را آزادی‌خواه دانست واز مذاکره با آمریکا و گفت‌وگوی تمدن‌ها صحبت به میان آورد نتیجه آن نرمش‌ها و کرنش‌ها این شد که بوش پسر در سخنرانی‌ سالیانه خود در کنگره آمریکا در سال 2002 اعلام کرد ایران  محور شرارت است!
سرانجام همین عقب‌نشینی‌ها باعث شد که با سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان مذاکره کنند و به این نتیجه برسند که برای دفع خطر از سوی شورای امنیت، فعالیت‌های UCF اصفهان را متوقف کنند. همین رویکرد و روند انفعالی تا چند سال ادامه پیدا کرد تا جایی که اروپایی‌ها را به حدی از گستاخی رساند که بگویند شما اصلا احتیاج به فناوری هسته‌ای ندارید باید مانند لیبی هر چه دارید تحویل بدهید!
در مورد لیبی هم مرور نکاتی خالی از لطف نیست؛ پر واضح‌ است پس از آنکه قذاقی برای تنش‌زدایی با آمریکا و جلوگیری از تحریم‌ها از سال 2001 به بعد گفت‌وگوهای مقدماتی خود با غرب را آغاز کرد و به تقصیر کشورش در حادثه‌ هوایی لاکربی اعتراف کرد، اولین زمینه‌های سرنگونی خود را تا 10 سال بعد فراهم کرد. انفعال در سیاست‌ خارجی لیبی و جدی شدن روابط آن‌ها با آمریکا درسال 2003 پیرامون اتخاذ مواضع مشترک در جنگ آمریکا با عراق و نهایتا نزدیکی لیبی به آمریکا و امضای معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای از سوی قذاقی باعث شد که بازرسان آمریکایی‌ و انگلیسی برای خلع سلاح لیبی وارد این کشور شوند از سوی دیگر انگلستان هم در سال 2006 معاهده‌ای نظامی با لیبی با نام «نامه مشترک صلح و امنیت» امضا کرد بدین مضمون که اگر لیبی مورد حمله قرار گیرد،‌ انگلستان حمایت از این کشور را تضمین کند. در حالی که هنوز 5 سال از روند اعتمادسازی‌های صوری و جلسات و همکاری‌های فرمالیته نگذشته بود آمریکا و یارغار دیرینه‌اش انگلیس، اعتراضات مردمی در لیبی را بهانه کرده و به این کشور حمله هوایی کردند تا بار دیگر سیاست چماق و هویج خود را به نمایش بگذارند. غربی‌های عهدشکن با ترفندهای مذاکره و متعهدسازی‌های صوری توانسته بودند قذافی را خلع سلاح کرده و موشک‌هایی با برد بیش از 300 کیلومتر را از لیبی خارج کنند تا هیچ یک از کشورهای عضو ناتو در تیررس موشک‌های لیبی قرار نگیرند!
یا در فرآیند تلاش آمریکا برای ایجاد صلح میان فلسطینی‌ها و رژیم صهیونیستی در دوران بیل‌کلینتون (1992-2000) و کلاهی که بر سر یا سر عرفات گذاشتند نتیجه آن شد که سرانجام رئیس جمهور وقت آمریکا وعده‌ای که به یاسر عرفات و تشکیلات ساف در مقابل صلح با رژیم‌صهیونیستی و پایان اشغالگری صهیونیست‌ها داده شده بود، یعنی تشکیل دولت مستقل فلسطین‌ را ملغی کند و بگوید: «موضوع استقلال فلسطینی‌ها از این پس دیگر جایی در سیاست‌ خارجی ایالات متحده در خاورمیانه نخواهد داشت.»
کره شمالی نیز در سال 2003 در دام طراحی‌های آمریکا در گفت‌وگوهای شش جانبه و فشارهای آنان برای خلع سلاح‌ قرار گرفت و سرانجام سال 2007 تحت تاثیر تحریم‌ها و فشارهای آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها با تعطیلی‌ و تعلیق 80 درصد فعالیت‌های خود در برابر دریافت‌ کمک‌های اقتصادی موافقت کرد، پس از آنکه متوجه شد سیاست‌ تنش‌زدایی با آمریکا نتیجه‌ای عکس داده و خبری از کمک‌های اقتصادی و فنی وعده داده شده آن‌ها نیست سرانجام در سال 2009 از مذاکرات 6 جانبه خارج شد.
عراق مورد جالب دیگری است. در حالی که دست آمریکایی‌ها با صدام حسین در یک کاسه و تا مرفق به خون هزاران شهید اسلام آلوده بود،  در قضیه حمله عراق به کویت و در ماجرای سلاح‌های شیمیایی عراق و تلاش آمریکا برای بازرسی از این کشور آن زمان که صدام ملعون حتی قطعنامه سازمان ملل درباره خلع سلاح‌ خود را پذیرفته بود و علی‌رغم همکاری‌های حکومت عراق، بوش به این کشور در سال 2003 حمله کرد و رژیم بعث را از بین ‌برد!
و یا در مورد مصر، پس از انتخاب محمد مرسی به عنوان رئیس‌جمهور جدید، هنوز چند ماه از حضور هیلاری کلینتون در این کشور و سخنرانی‌‌‌اش در مراسم بازگشایی کنسولگری‌ آمریکا در شهر اسکندریه و وعده‌های کذایی‌اش در حمایت از دولت مرسی نگذشته بود که رئیس‌جمهور منتخب سرنگون و راهی زندان شد! جالب آنکه حمایت‌های آمریکا از مرسی در حالی بود که حکومت حسنی مبارک برای مدت زمان طولانی به عنوان یک حکومت هم‌پیمان نزدیک آمریکا فعالیت می‌کرد و آمریکا هم سالیانه به میزان یک میلیارد و 300 میلیون دلار کمک‌های نظامی به مصر می‌داد.
از این‌ روست که می‌توان گفت هرگاه طرف مقابل آمریکا‌یی‌ها در دام سیاست تنش‌زدایی و انفعال قرار بگیرد آنان دست بالا را گرفته و پس از پیگیری و اصرار بر هدف اولیه خود یعنی خلع سلاح، سودای سرنگونی طرف مقابل را در سر می‌پرورانند، میزان تاکید و اصرار غربی‌ها برمذاکرات موشکی و موج تبلیغاتی و رسانه‌ای آنان علیه برنامه‌های دفاعی جمهوری اسلامی مدلول این ادعاست که سرانجام خوش‌بینی و اعتماد به غرب رو دست خوردن از آنان، خلع سلاح و شکست است.