kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۵۵۵۰
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۶
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام

ایران هسته‌ای، مانع طرح خاورمیانه بزرگ




  سهراب صلاحی
  بی‎تردید کنکاش علمی برای پاسخ به این دو سؤال، منجر به طرح سؤال دیگری خواهد شد:
شکست سنگین آمریکا در عراق که ناگزیر از ترک این کشور پس از 8 سال‌اشغالگری شد، هزینه‌کرد
6 هزار میلیارد دلار تا هنگام شروع مذاکرات هسته‎ای با دولت یازدهم و 7 هزار میلیارد دلار در جنگ‎های مباشرتی و نیابتی (به تعبیر دونالد ترامپ، رئیس‎جمهور آمریکا) نه‌تنها منافعی را متوجه واشنگتن نکرده، بلکه اقتصاد آمریکا را با بزرگ‎ترین بدهی تاریخ، یعنی بیش از بیست هزار میلیارد دلار (بیش از تولید ناخالص ملی آن) روبه‏رو نموده است. با توجه به این موارد و وضعیت افکار عمومی آمریکا، به‎خصوص به جهت دروغ‎هایی که دولت بوش براساس آن پشتیبانی مردم را جلب و سربازان آمریکایی را روانه جنگ عراق کرد که بی‎اعتمادی آنان به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی‎شان را به دنبال داشت، آیا اساساً آمریکا آمادگی لازم را برای ورود به جنگ بزرگ دیگری، آن‌هم با نظام جمهوری اسلامی ایران که از منابع متکثر قدرت برخوردار است، در زمان شروع مذاکرات هسته‎ای یا اکنون داشته یا دارد؟
قطعاً با نگاهی تاریخی و تحلیل رویدادها در بستر تحولات فرهنگی و اجتماعی آن، بهتر می‎توان آینده پدیده‎های سیاسی و اجتماعی را به گمانه‎زنی نشست؛ لذا سعی شده است که در پاسخ به سؤالات مطروحه از روش تاریخی‌ـ تحلیلی استفاده شود. ساختار این تحقیق در شش فصل سازمان‏دهی شده است.
فصل اول این نوشتار به پیشینه صنعت هسته‌ای ایران اختصاص دارد؛ عضویت کشور در معاهده ان پی تی، عقد قراردادهای متنوع با آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس در بعضی زمینه‌ها مانند ساخت رآکتور هسته‌ای بوشهر. با وقوع انقلاب اسلامی، غربی‎ها با تغییری 180درجه‎ای، همکاری هسته‌ای با جمهوری اسلامی را قطع کردند؛ لذا جمهوری اسلامی به دلیل نیاز کشور در زمینه‎های گوناگون، پس از دوران دفاع مقدس، دست‎یابی به صنعت هسته‎ای و تکمیل اقدامات گذشته از طریق نخبگان کشور را پی‎گیری نمود. این فصل به‎طور مشخص در پی پاسخ به این سؤال است که آیا در هنگامه‌ اشغال عراق در سال2003 آمریکا و تروئیکای اروپایی با وارد کردن فشار به دولت هشتم و تعلیق فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم در کشور، در پی راستی‌‎آزمایی و پی‌گیری این موضوع بودند که آیا صنعت هسته‌ای ایران به سمت فعالیت‌های نظامی انحراف پیدا کرده و یا اساساً سیاست خارجی جدید آمریکا ایجاب می‌کرد که موضوع هسته‌ای ایران به‌عنوان مسئله‌ای که صلح و امنیت بین‌المللی را به خطر‌انداخته است مطرح گردد؟ در ادامه به این سؤال پاسخ می‌دهیم که آیا ارجاع پرونده هسته‌ای ایران از سوی کشورهای غربی به شورای امنیت، از محمل حقوقی و فنی برخوردار بود و مطابق موازین و مقررات حقوق بین‌الملل و معاهده ان پی تی و پادمان صورت گرفت یا ملاحظات سیاسی؟ پاسخ به این سؤال، این واقعیت را در عرصه بین‌الملل آشکار خواهد ساخت که در تصمیم‌گیری‌هایی که به نام ساختار و سازمان بین‌الملل صورت می‌گیرد، نقش برتر را موازین و مقررات «حقوق بین‌الملل» دارد یا «سیاست»؟
فصل دوم به نقش سیاست هسته‌ای آمریکا در سیاست خارجی این کشور در ابتدای قرن بیست‌ویکم می‎پردازد و این‌که اساساً اهداف کلان و راهبردی آمریکا در سیاست خارجی این کشور پس از جنگ سرد چیست و در این رابطه طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در دست‌یابی به این اهداف چه جایگاهی داشت؟ پس از تبیین این موارد، علت برجسته‌سازی خطر سلاح‎های کشتار جمعی در منطقه خاورمیانه و خصوصاً عراق، پس از 11 سپتامبر 2001 و نقش آن در بسترسازی برای‌اشغال این کشور، سپس اهداف آمریکایی‌ها از برجسته کردن و پرونده‎سازی برای صنعت هسته‌ای ایران پس از‌اشغال افغانستان و عراق مطرح می‌شود.
فصل سوم به «آمریکا و ایفای تعهدات در روابط بین‌الملل» می‌پردازد. فرض آن‌که آمریکایی‌ها با دولت یازدهم از منظر سیاسی، قول و قرارهایی گذاشته و حتی وعده‌هایی کتبی داده باشند، مبنی بر این‎که در صورت عقب‌نشینی دولت و تیم مذاکره‌کننده و پاسخ مثبت به درخواست‌های آنان، ایران مورد تهدید و تهاجم آمریکایی‌ها قرار نمی‎گیرد. همچنین قبول این فرض که آنان به لحاظ نظامی و مسائل استراتژیک و بین‌المللی در این سطح از قدرت بودند و جرئت اتخاذ چنین تصمیمی را نیز داشتند. آیا پیشینه تاریخی روابط آمریکا با برخی کشورها به‌ویژه ایران تأیید می‎کند، که آن‎ها به عهد و پیمان خود استوار باشند؟ به این معنا که آیا گزاره‌هایی در روابط بین آمریکا و دیگر کشورها وجود دارد که پای‌بندی آن کشور به تعهداتش را تضمین کند؟
فصل چهارم به‌طور مبسوط به موارد زیر می‌پردازد:
آیا توافق‌نامه برجام از منظر حقوقی در بردارنده متن و یا تعهدی است که آمریکایی‌ها را از تهدید جمهوری اسلامی ایران و درگیری با آن مطابق تعهد مذکور باز دارد و مهم‌تر از همه، حتی مهم‎تر از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، آیا منشور سازمان ملل که سنگ زیرین بنای آن منع تهدید و توسل به‌زور در روابط بین‌الملل است، توانسته در طول استقرار، از تحمیل جنگ‎های تجاوزکارانه در روابط بین‌الملل جلوگیری نماید، که بتوان نتیجه گرفت به جهت حاکمیت حقوق و معاهدات بین‌المللی بر روابط بین‌الملل، توافق‌نامه برجام از تهدید و توسل به‌زور علیه جمهوری اسلامی ایران جلوگیری می‎کند و درواقع تضمینی برای عدم وقوع جنگ علیه ایران و پای‌بندی آمریکا به تعهداتش خواهد بود؟
پس از بررسی محک زدن وعده و تعهد رئیس‌جمهور از منظر روابط و حقوق بین‌الملل، فصل پنجم به سؤال دوم تحقیق پاسخ می‎دهد که در هنگامه شروع مذاکرات هسته‌ای، اساساً آمریکایی‌ها ازنظر خارجی و داخلی و با توجه به برخورداری جمهوری اسلامی ایران از منابع متکثر قدرت، در وضعیتی نبودند که بتوانند علیه ایران اقدام نظامی کنند. همچنین در این فصل(پنجم) این واقعیت مورد بحث و تدقیق قرار می‌گیرد که به جهت آنارشی(هرج‌ومرج) حاکم بر نظام بین‌الملل، یگانه عامل بازدارنده و پیشگیری‎کننده از تحمیل جنگ بر هر کشوری، عمق استراتژیک و مؤلفه‌های قدرت آن کشور است؛ بر این اساس، مهم‎ترین بنیان‌های قدرت جمهوری اسلامی، همچنین نقاط ضعف برجسته دشمن که اصلی‌ترین مانع ایجاد درگیری نظامی با ایران اسلامی است موردبحث و بررسی قرار می‌گیرد.
صرف‎نظر از مسئله پیش‎گیری از جنگ به‌عنوان یکی از دو هدف اقدام دولت برای ورود به مذاکرات هسته‌ای و امضاء برجام و همچنین صرف‌نظر از دست‌یابی به این هدف، با التفات به ظرفیت‌های عظیمی که در قلمرو ملی و بین‌المللی در اختیار جمهوری اسلامی ایران بوده، سؤال دیگر این است که آیا تیم مذاکره‌کننده هسته‎ای کشورمان توانست برای دست‌یابی به دیگر هدف اعلامی دولت یازدهم در فرایند مذاکره و تدوین متن توافق‌نامه برجام، یعنی حل مشکلات اقتصادی کشور، از ظرفیت‎های عظیم جمهوری اسلامی ایران در قلمرو ملی و بین‌المللی استفاده مطلوب کند؟ پاسخ به این سؤال فصل ششم (پایانی) این تحقیق را به خود اختصاص داده است.
فصل اول: تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران در چارچوب حقوق بین‌الملل یا نظام قدرت
بی‌تردید پس از جنگ سرد، موضوع هسته‌ای ایران ازجمله موضوعاتی بود که در رأس اخبار و تحلیل‌های جهانی قرار گرفت و البته همچنان ادامه دارد. برجستگی این مسئله، هم‌زمان با‌اشغال عراق در سال 2003 م ـ که در راستای عملیاتی شدن طرح خاورمیانه‌ای آمریکا صورت گرفت، حکایت از برنامه‌ریزی پیچیده برای استفاده سیاسی از آن داشت که در بدو امر نیز منجر به تعلیق 30 ماهه تمام فعالیت‌های غنی‌سازی در ایران گردید. آنگاه‌که مشخص شد هدف تعلیق فراتر از راستی آزمایی برای اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای و غرب در پی برچیدن صنعت هسته‌ای ایران است، تعلیق متوقف و تشدید فعالیت‌های دانشمندان جوان ایرانی باعث شد که ایران وارد باشگاه هسته‌ای جهان گردد.