ساده اما پیچیده!
پژمان کریمی
برخی رویدادهای به ظاهر اجتماعی و سیاسی، در نگاه اول یک موج تلقی میشوند؛ موجی که بر پایه یک عقیده ساده و طبیعی و یا احساسی زود گذر و خام اندیشانه شکل گرفته است. نگاه خردمندانه اما چنین تلقی را مردود توصیف میکند و تاکید میدارد: نباید یک رویداد را صرفا رویدادی کاملا ساده معنا کرد. باید فهم کرد که؛ پدیدههای مختلف اجتماعی و سیاسی، جملگی؛ ناگهانی و مبتنی بر احساس و قامت کشیده از بطن یک تفکر سطحی متحقق نمیشوند. در جامعه ما که به دلیل «حق خواهی و مشی حقمدارانه» دشمنان فراوانی دارد؛ رویدادها را هرچند کوچک یا هر چند از حیث اجتماعی کمرنگ و...نباید ناگهانی و محصور و محدود به تفکر و احساس و ارادهای شخصی ارزیابی کرد.
رویدادها اغلب نتیجه اتاقهای فکر و کانونهای توطئه به شمار میآیند.
این رویدادها طراحی میشوند، اجرا میشوند و هدف رصد و ارزشیابی قرار میگیرند!
این؛ یکی از کارکردها و جلوههای گامهای «نفوذ و براندازی» است!
بدون نفوذ، دشمن خارجی و داخلی میدان عمل گسترده و تاثیرگذاری ندارد. چرا که نفوذ ابزار و روش و راه در اختیار عاملان هر سناریو میگذارد.
در سال 96« چهارشنبههای سفید» از زبان یک ضد انقلاب فرارکرده به آمریکا و از طریق «صدای آمریکا» رو به مخاطب داخل ایران عرضه شد. طبق این پروژه، دختران و زنان ایرانی باید در روزهای چهارشنبه، در اعتراض به ضرورت رعایت حجاب اسلامی در داخل ایران، روسری از سر بر میداشتند و تصاویر نامتعارف و چندشبرانگیز خود را در فضای مجازی منتشر میساختند. همین پروژه به پروژه دختران خیابان انقلاب پیوند خورد. در میدان و خیابان انقلاب اسلامی تهران، دختران و زنانی به روی سکوها میرفتند و در برابر عابران پیاده و سرنشینان خودروهای عبوری کشف حجاب اسلامی مینمودند.
پروژه از زبان یک فرد شرح داده شد! این فرد تلاش کرد که « چهارشنبههای سفید » را دیدگاه خود جلوه دهد و قائل شدگان به پروژه را هم افرادی منفصل و شهروند عادی جلوه دهد.
اما واقعیت چنین نبود! معرف «چهارشنبههای سفید» از تلویزیون صدای آمریکا استفاده کرد. این تلویزیون مبلغ پروژه شد. برخی از عاملان کشف حجاب در داخل، دستگیر شدند و به عضویت خود در یک مجموعه سازماندهی شده اعتراف کردند و دستمزدهای دریافتی را افشا نمودند. پس «چهارشنبههای سفید » نه یک سلیقه و احساس و عقیده ساده صرف، نه یک حرکت انفرادی، نه یک رخداد محصور و محدود به ارادههای شخصی که؛ کاملا رویدادی برنامهریزی شده، دارای هدف بزرگ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و در راستای براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی معنا میشد. این تاکید، وقتی پر رنگتر جلوه میکند که بدانیم؛ از زمان طرح پروژه تا امروز، 40 عنوان کتاب در تبلیغ «چهارشنبههای سفید» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کرده است. میبینید؟! یعنی تعدادی نویسنده در حرکتی هماهنگ از بخشی از دولت، مجوز کتابی دریافت میکنند که گامی برای براندازی نرم توصیف میشود!
این یعنی نفوذ در عرصه نظارت فرهنگی جامعه، نفوذ در میان نویسندگان، هماهنگی ضد انقلاب داخلی و خارجی !
وقتی دستگاه متولی فرهنگ در جامعه اسلامی – در خوشبینانهترین تصور ممکن – فریب میخورد یا در مرداب غفلت سرگرم خود است، نفوذ به راحتی صورت میگیرد و ناظران و رصد کنندگان فرهنگ خود تبدیل به پیاده نظام دشمن میشوند! نه تنها آنها؛ همه کسانی که رویدادها را تنها به عنوان «رویداد» مینگرند و خیره میشوند!