تصحیح تازه از غزلیات بیدل
اکنون چند سالی است که گاه به گاه طرف مشورت دوستانی هستم که میخواهند دیوان بیدل تهیه کنند و در پی چاپ پاکیزه و منقحی از آناند. و من در این سالها به همه این دوستان گفتهام دست نگه دارند که دیوان بیدل مطلوب و مقبول در راه است. و آن نیست جز تصحیح سید مهدی طباطبایی و علیرضا قزوه. و اکنون با مسرت تمام، میتوانم بگویم «بشتابید که آن دیوان از چاپ بدرآمد.»، البته جلد اول آن.
محمد کاظم کاظمی
باید گفت که در این سالها غزلیات بیدل بسیار منتشر شده است، ولی هر چه بوده، غزلیات چاپ کابل بوده است، چه به صورت عکسبرداری و با همان حروفنگاری شکسته و ریخته 50 سال پیش و یا با تایپ جدید و غالباً پرغلطتر از آن. و دیوان کابل با آن همه زحمتی که گردآورندگان آن در نیم قرن پیش کشیده بودند، به هر حال قابل اعتماد کامل نیست.
هیچ اغراق نیست اگر بگویم که یکی از دلایل اصلی مشکلات بیدلخوانان امروز در فهم شعر او، خطاهایی است که در دیوانهای فعلی وجود دارد. شما این بیت از دیوان کابل را ببینید:
ذرهها در آتش وهم عقوبت پر زنند
یاد عفو این قدر تفسیر عار رحت است
طبیعتاً اگر کسانی به استناد چنین بیتهایی بیدل را شاعر مغلقسرا و حتی مهملباف هم بپندارند، چندان مقصر نیستند، چون این بیت به راستی معنی محصلی ندارد. شاید هم از این روی بوده است که آقایان اکبر بهداروند و پرویز عباسی داکانی در تصحیح (تصحیح؟) خودشان این بیت را به امید اصلاح، چنین معیوبتر ساختهاند :
ذرهها در آتش وهم عقوبت پر زنند
یاد عفوم این قدر تفسیر عار رحت است
و مرحوم حسن حسینی هم در روایت صوتی غزلیات بیدل، آن را به همین صورت معیوب خوانده است.
حالا همین بیت را در این تصحیح جدید از غزلیات، ببینید:
ذرهها در آتش وهم عقوبت پر زنند
یاد عفوِ این قدر تقصیر، عارِ رحمت است
با همین اصلاحی که صورت گرفته است، بیت نه تنها بسامان میشود که معنایی بسیار لطیف هم میگیرد. شاعر میگوید برای آن رحمت الهی، عار است که عفو کردن این تقصیرهای اندک ما را یادآوری کند.
موارد از این قبیل بسیار است تا نشان دهد که نسخههای مغلوط و گاه تحریفشده از دیوان بیدل چقدر دریافت ما از شعر او را ناقص و حتی گاه باژگونه ساخته و به چه پیمانه، شارحان شعر او را به پریشانی و حتی توجیههای عجیب و غریب برای بیتهایی واداشته است که در اصل غلط بودهاند.
ویژگی مهم این کتاب این است که بر خلاف دیگر دیوانهای بیدل چاپ ایران در این سالها، فقط متکی به چاپ کابل نیست و در آن از نسخههای خطی تازهیاب، به پیمانهی بزرگی استفاده شده است. البته تصحیح عباسی و بهداروند هم گویا برخوردار از نسخههای دیگر بود، ولی نه بدان حد که آن را یک کار تازه بتوان دانست.
من همه نسخههای تازهیاب را که در تصحیح قزوه ـ طباطبایی به کار آمدهاند، ندارم و ندیدهام. ولی به اعتبار نسخهی معروف به «رامپور» که آن را دیدهام، میتوانم گفت که به نظر میرسد که این نسخهها بسیار ارزشمند و در مواردی بسیار صحیح و دقیق است. اگر تصحیح قزوه و طباطبایی حتی فقط با استناد به نسخهی رامپور صورت گرفته بود نیز کاری مغتنم بود، در حالی که این فقط یکی از نسخههای مورد استفاده آنان بوده است. در اینجا میباید همت جناب قزوه را در یافتن و تهیه این نسخهها تحسین کرد و من چنان که باری دیگر گفتهام، این خدمت ایشان را همسنگ با همه دیگر خدمات فرهنگی او در این سالها میدانم.
اما فراهم آوردن نسخهها کاری است، و تصحیح دقیق و عالمانه کاری دیگر. این کتاب خوشبختانه این مزیت دوم را هم دارد و تا جایی که من از فن تصحیح کتاب میدانم، این بهترین تصحیحی است که تا کنون در تاریخ، از دیوان بیدل صورت گرفته است. (البته وقتی میگوییم «در تاریخ»، چنین تصور نشود که ما دهها تصحیح داشتهایم. دیوان بیدل در عمل سه تصحیح بیشتر به خود ندیده است، که یکی صد سال پیش بوده در کابل و دیگری پنجاه سال پیش باز در همانجا که البته با توجه به وضعیت و امکانات تصحیح متون در آن زمان مغتنم بوده است.)
به ایندو ویژگی بسیار مهم، باید افزود تلاش ستودنی مصححان برای روشن ساختن قرائت شعرها را. باید بگویم که شعر بیدل از نظر قرائت از دشوارترین شعرهای فارسی است و بسیار بیتهای او را به گونههای مختلفی میتوان خواند که البته از این میان غالباً فقط یکی درست است و تشخیص آن صورت درست، گاه قدری دشوار. خطاهای قرائت در شعر بیدل حتی گاه دامن مرحوم سید حسن حسینی را هم گرفته است، در آن روایت صوتی از غزلیات بیدل که به راستی کاری عظیم و ارزشمند است، ولی به همان پیمانه، خطاهای قرائت بسیاری در آن رخ نموده است، چنان که آن مرحوم، در بیت زیر، کلمهی «گِل» را «گُل» خوانده است:
قدردان چمن عافیت خویش نهایم
چه توان کرد؟ نصیب از گل آدم داریم
به همه این محاسن بیفزاییم ویرایش فنی خوب و کمغلط بودن این دیوان را که با همه دیوانهای دیگری که من از بیدل دیدهام، تفاوت سطح بسیاری دارد و این را وقتی میتوانید حس کنید که آن را بعد از چاپ با دیوانهای موجود مقایسه کنید.
من تا کنون و با مراجعه به صفحات بسیاری از کتاب، حتی یک غلط در آن نیافتهام و حتی یک مورد نیافتهام که نسخه بدل متن، بر آنچه در متن آمده است، ترجیحی قطعی داشته باشد. به همینگونه حتی یک مورد خطای قرائت یا نقطهگذاری نیافتم. کسی که با شعر بیدل و دیوانهای موجود آشنا باشد، میداند که این یعنی چه.
اما ویژگی بسیار مهم بعدی که البته من در به انجام رسیدن آن سهمی کوچک داشتم، ترتیب دقیق غزلها بر حسب حروف الفبا و آن هم همه حروف قافیه و ردیف است، نه فقط آخرین حرف. دیوانهای قبلی از این نظر واقعاً نقص داشت، به گونهای که برای یافتن بیتی از یک غزل در حرف «د» باید چندصد صفحه حرف «د» را ورق میزدیم. من برای رفع همین مشکل، برای خودم فهرستی دقیق از غزلهای بیدل ترتیب داده بودم که باری آن را به مرحوم حسن حسینی ارائه کردم و ایشان بسیار استقبال کرد و باری دیگر آن را به مصححان غزلیات حاضر تقدیم کردم و همین، مبنای ترتیب غزلها در این دیوان شد.
کتابآرایی
اما «حسن می جمله بگفتی، ضررش نیز بگوی». کتاب همانقدر که از نظر متنی پاکیزه و کمغلط است، از نظر کتابآرایی بسیار ضعیف و با بیسلیقگی آماده شده است. طرح جلد البته خوب است، ولی صفحهآرایی نقصهای فراوانی دارد که امیدوارم در چاپ بعد رفع شود. مثلاً یک نقص بزرگ، این است که کتاب بعضی فضاهای سفید لازم را ندارد و بعضی فضاهای سفید غیرلازم دارد. شرح جزئیات این قضیه در این مجال نمیگنجد و شاید برای عموم خوانندگان ملالآور باشد. اینقدر میتوانم بگویم که این غزلیات بیدل با یک صفحهآرایی خوب و متناسب، میتوانست به جای 1000 صفحه، 700 صفحه بشود و در نتیجه به جای 48 هزار تومان، 35 هزار تومان قیمت بخورد.
توجیهی که دستاندرکاران انتشار این کتاب میکردند، البته این بود که آن فضاهای سفید اضافی، برای یادداشت گذاری در ذیل غزلها به درد میخورد. ولی من از خود این دوستان میپرسم که شما بر فرض در ویترین یک کتابفروشی، یک نسخه 1000 صفحهای از این کتاب با همان فضاهای سفید ببینید به قیمت 48 هزار تومان و یک نسخه 700 صفحهای بدون آن فضاها به قیمت 35هزار تومان که هم سبکتر است، هم ارزانتر و هم جمع و جورتر. کدام را میخرید؟
به هر حال به امید روزی که به همت مصححان این کتاب و مؤسسهی شهرستان ادب، مجلدات دیگر این دیوان را نیز در بازار ببینیم و انتظار بزرگی که برای یک دیوان منقح و بیغلط از بیدل در میان بیدلدوستان وجود داشت، به تمام برآورده شود.