kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۴۱۳۷
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۲
بازخوانی اعترافات برخی آشوبگران فتنه هشتادوهشت-۲۰

چرا ملت از اصلاحات رویگردان شد؟




   دل‌نوشته‌هاي
رهايي از زندان نفس
* اذعان به انحراف سياسي چپ‌گرايان
- متهم (آقاي جهانبخش خانجاني) در اظهارات پاياني خويش چنين نگاشته است: «...امروز که از زاويه‌ ديگر مي‌نگرم و پس از حدود دو ماه در زندان و نگاه به رفتارها و کردارها، مي‌بينم که وقتي نفس حاکم شود و خدا فراموش شود چه کارها که نمي‌شود (صرف‌نظر از اينکه محاکمه شوم و در قبال جرم‌هاي مطرح‌شده چه نتيجه‌اي بگيرم) براي ماندن در قدرت و يا به پايين‌کشيدن کسي از قدرت چنان به حقيقت پشت پا مي‌زنيم و يا مغرور مي‌شويم که از فهم حقيقت باز مي‌مانيم. درست است که در يک جامعه معضلات و مشکلات ممکن است نارضايتي‌هايي را ايجاد و شورش‌هايي صورت گيرد، اما اينکه ما بهترين شهد و شيريني را به شرنگ تبديل کنيم، اين از نابخردي سياسي گذشته، بلکه يک خبط سياسي و شايد خيانت سياسي بشود ناميد. در يک نگاه کلي شايد بشود تمام فعاليت‌هاي خودمان را در قالب فعاليت تبليغاتي توجيه کنيم، اما وقتي وجدان را قاضي قرار مي‌دهيم و خدا را بر اعمالمان ناظر قرار مي‌دهيم، متوجه مي‌شويم که کجا به خودمان دروغ مي‌گوييم و يا سر خودمان کلاه مي‌گذاريم. در چهار سال اخير اگرچه نوک حمله‌ها به‌سمت آقاي احمدي‌نژاد و دولتش بود (صرف‌نظر از ضعف‌هايي که داشت) ليکن نيش‌هاي ما متوجه کليت نظام بود، درحالي‌که اگر به راه و انديشه‌ امام توجه مي‌کرديم، امام دو چيز را به ما سفارش مي‌نمود: 1ـ حفظ نظام که حفظ آن را از اوجب‌واجبات مي‌دانست. 2ـ پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به کشورتان آسيبي نرسد.
متأسفانه ما به اين سفارش‌ها نگاهي نابخردانه و بعضاً نادرست داشتيم. مي‌توانستيم به‌جاي طعنه‌زدن‌هاي نيش‌دار، مردانه برويم خدمت رهبري و ديدگاه‌هايمان را بگوييم و يا بگذاريم ايشان نقدهايش را نسبت به ما مطرح کند.
وقتي دولت و مجلس در دست ما بود، چه کرديم؟ وقتي شوراي اول دست‌مان بود، چه کرديم؟
چرا خدا را فراموش مي‌کنيم؟ چرا کشته‌اي که خود درو کرده‌ايم را ناديده مي‌گيريم؟
اگر در دولت اصلاحات حق همه را پاس مي‌داشتيم آيا مردم به ما پشتِ پا مي‌زدند؟ ولو اعتقاد داشته باشيم که سپاه در انتخابات به احمدي‌نژاد کمک کرده باشد، آيا 17 ميليون رأي دولتِ اول آقاي احمدي‌نژاد را سپاه برايش آورد و يا اين 25 ميليون رأي را فقط سهام عدالت و بُن؟ نه به‌نظرم ما بايد خودمان را دريابيم. فراموش کرده‌ايم که حتي تا مدير مدرسه را تحت اين عنوان که پيام دوم خرداد را درک نکرده عوض مي‌کرديم و بعد انتظار داشتيم با کارهايي‌ ـ که نمي‌خواهم همه‌اش را رد کنم‌ ـ به نام جامعه‌ مدني، مستضعفين و پابرهنه‌هايي که به ما رأي داده بودند را فراموش کنيم. دوم خرداد 76 پابرهنه‌ها بيشتر به ما رأي داده بودند و مي‌توانيم آناليز آرا را به‌دست بياوريم و يا در مجلس ششم به‌جاي اينکه مشکلات مردم را حل کنيم با اينکه تمام نظرسنجي‌ها مشکل اقتصادي را در اولويت نشان مي‌داد، قانون مطبوعات را به‌دست کرديم و در مقابل رهبري صف‌آرايي کرديم يا در شوراي اول شهر تهران به‌جاي اينکه‌ مشکلات مردم را حل کنيم هر روز دعواي دوزدوزاني و اصغرزاده يا نوري و حجاريان را داشتيم.
اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: اِستقبح مِن نفسک ما تَستقبحه مِن غَيرُک.
[«قبيح و زشت بشمار براي خودت آنچه براي ديگري زشت مي‌داني»]
واقعيت قضيه علت روي‌گرداني ملت از اصلاح‌طلبان و ما بايد از خودمان شروع کنيم. آيا وقتي همه‌ي قدرت‌ها را داشتيم به ‌جايگاه و شأن ولايت فقيه و ولي‌ امر مسلمين ارزش قائل شديم يا اينکه هر روز مجلس را به بازي درآورديم و به‌جاي اينکه عيب رقيبان را برطرف کنيم و به رهبري شکايت ببريم، به جامعه و درون مردم مي‌آورديم و تمام عيب‌ها و بحران‌هايي که براي ما ايجاد مي‌شد را به رهبري نسبت مي‌داديم. به‌نظرم بايد به‌خود بياييم وگرنه خوار و ذليل خواهيم شد. امام فرمود: ‌هرگاه آمريکا و يا انگليس از ما تعريف بکند، حتماً يک جاي کار ما ايراد دارد. واقعيت اين است که امام را هم فراموش کرديم و شايد بعضي جاها استفاده‌ي ابزاري کرديم. وقتي آمريکايي‌ها براي NGOها کلاس مي‌گذارند و يا کشورهايي چون هلند و ديگران هزينه مي‌پردازند و دوستان ما مي‌گيرند و ما اعتراض نمي‌کنيم؛ يعني اينکه يک جاي کارها ايراد دارد و بايستي صريح ايستادگي مي‌کرديم و خودمان را افشا مي‌کرديم، نکرديم؛ حتي اگر قبول نداشتيم ولي سرسري از کنارش گذشتيم و يا در تبليغات‌هاي معين وقتي فيلم تبليغاتي‌اش را به‌عنوان ناظر مي‌ديدم احساس کردم که رضا خاتمي روي تمام سخنانش با رهبريت [است] و انتقاداتش و نوع ادبياتش، ولي ما سکوت کرديم. اگرچه ناراضي بوديم ولي نوعِ سکوت ما هم خطا و نادرست بود و اجازه داديم اين زاويه بيشتر شود.
آمريکايي‌ها هم‌زمان دو هدف را در اين انتخابات دنبال مي‌کردند و مي‌کنند و ما متأسفانه در هر دو بازي، بازي خورديم: 1ـ آنها اگر اصلاح‌طلبان مي‌بُردند، سعي مي‌کردند با فشار بين‌المللي و برنامه‌هاي اجتماعي دروني، نظام را دچار چالش کنند و تغييراتي در ساختارهاي داخلي ايجاد کنند و يا فضاي اجتماعي را از مسير اصلي امام و انقلاب دور کنند که برنامه‌هايش در همين خصوص بود و ما متأسفانه فريب نيرنگ‌بازي آنها را خورده بوديم و در فضاهايي چون يوتيوپ يا facebook اين زمينه را فراهم کرده بوديم و متأسفانه در مسير آنها قدم برداشته بوديم و ديکته و املاي VOA و BBC را به‌نوعي در داخل پياده مي‌کرديم و يا الگوهاي انتخاباتي اوباما را آقاي فاتح سرمشق قرار داده بود و يا ساير ستادها که رنگ و پيام رنگي را به‌عنوان تغيير و Change پذيرفته بودند. به‌نوعي همه بازي خورده بوديم حتي آقاي کروبي با آن همه سن و سال خودش، سابقه و آبرويش را به پاي يک خواننده‌ي پاپ (ساسي مانکن) مي‌ريزد [و از اين خواننده‌ي پاپ در برنامه‌ي تبليغاتي‌اش استفاده مي‌کند] و آن‌گونه رأيش جمع مي‌شود.