پیش درآمدی بر سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
مبارزه سینمای شریف با سینمایاشرافی
سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر درحالی از 10 بهمن کار خود را آغاز میکند که این جشنواره امسال شاهد یک رقابت منحصر به فرد است؛ از یک سو، آثاری با مضامین ملی، انقلابی و مردمی حضور دارند که گرچه از نظر تعداد، در اقلیت هستند اما همچون دورههای گذشته، افتخار و اعتبار جشنواره خواهند بود. در طرف دیگر اما، آثاری صفآرایی کردهاند که اغلب، محصول جریان «پولهای مشکوک» هستند. نکته قابل تأمل این است که آنچه سینمای سیاه یا شبه روشنفکرانه شناخته میشود، این بار با پشتیبانی جریان سرمایهداری آلوده، به تقابل با استقلال و آزادی و هویت اسلامی و ایرانی ما آمده است.
در خبرها آمده بود که یک سرمایهدار بدون هیچ ارتباط و سابقهای در زمینه سینما، خودش به تنهایی بودجه هشت فیلم حاضر در این دوره از جشنواره فجر را تأمین کرده است. وجه مشترک اغلب فیلمهایی که با پول این سرمایهدار ساخته شدهاند، رویکرد شبه روشنفکرانه و «چرکنمایی» از جامعه و انسان ایرانی است. البته این اتفاق تازگی ندارد؛ پیش از این نیز اغلب فیلمهای سیاه و مبتذل و ضدملی، با چنین سرمایههایی تولید شده بودند. اما این بار، شاهد آشکار شدن اتحاد پولهای مشکوک با سینمای جریان غربگرا و جشنوارهای هستیم. این ارتباط و اتحاد، قبلا فقط در حوزه رسانهای دیده میشد؛ رسانههایی که خود با پولهای مشکوک و صاحبان سرمایههای آلوده و مفسدان اقتصادی اداره میشدند، همواره پشتیبان تبلیغاتی آثار سفارتی و بیگانه گرا بودند. این جریان البته اکران عمومی را نیز اشغال کرده است؛ چرا که اغلب فیلمهای سخیف و پوچی که بهاشتباه به نام کمدی به نمایش در میآیند نیز توسط این طیف سیاسی-اقتصادی به سینما پمپاژ میشود. نکته مهم این است که بسیاری از این آثار نیز اسامی شهرهای آمریکایی را به عنوان نام خود برگزیدهاند. به این ترتیب شاهد یک پازل هستیم که هدف اصلیاش، تخدیر جامعه و سرکوب هنر ملی و انقلابی است؛این چنین است که امروز میاناشرافیت اقتصادی و رسانهای با سینمای شبه روشنفکرانه جشنواره مدار و همچنین کمدیهای نازل، یک مثلث ایجاد شده است.
متأسفانه، مدیریت دولتی نیز حامی این جریان زرسالار و فرهنگ ستیز است. به طوری که ابراهیم داروغه زاده، دبیر محترم سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر که اداره نظارت و ارزشیابی سینمای حرفهای را نیز برعهدهدارد، هم به کمدیهای سخیف مجوز میدهد، هم از آنها حمایت معنوی میکند؛ توئیت داروغه زاده، خطاب به پژمانفر نماینده مجلس که از کمدیهای پوچ سینما با عنوان فیلم مستهجن یاد کرده بود، را به یاد بیاورید که پرسیده بود، اسامی فیلمهای مستهجن را ذکر کنید! همین مدیر، اخیرا در گفت وگوی دیگری به حمایت از آثار ساخته شده با پولهای مشکوک پرداخته و از این جریان به عنوان مشارکت بخش خصوصی یاد کرده. البته جناب دارغه زاده به درستی گفته که «تشخیص سلامت مالی افراد وظیفه دستگاههای نظارتی و قضایی است» اما فارغ از سنجش سلامت مالی افراد، نمیتوان چشم را روی جریان شناسی فرهنگی فعالیت سرمایهدارها بست. چرا اغلب سرمایهدارها و صاحبان پولهای مشکوک، روی پروژههایی سرمایهگذاری میکنند که از قضا مطابق منافع سرمایهداری جهانی (استکبار) است؟
البته در میان هجوم سینمایاشرافی به جشنواره فجر، فیلمهای شریف هم حضور دارند و از اعتبار این جشنواره دفاع خواهند کرد. فیلمهایی چون «23 نفر» با روایتی ملتهب و موثر از دوران دفاع مقدس، «رد خون» با مضمون مقاومت مردم ایران در مقابل تروریسم و نفاق، «شبی که ماه کامل شد» فیلمی خوش ساخت و چشم نواز در ارتباط با گروهک ریگی و حماسه آفرینی نیروهای مدافع مردم در شرق کشور، «دیدن این فیلم جرم است» و... که باز هم ثابت خواهند کرد این سینمای انقلاب و دفاع مقدس است که پرچمدار شرافت و هویت جشنواره فجر و تمامیت سینمای ایران است.
در خبرها آمده بود که یک سرمایهدار بدون هیچ ارتباط و سابقهای در زمینه سینما، خودش به تنهایی بودجه هشت فیلم حاضر در این دوره از جشنواره فجر را تأمین کرده است. وجه مشترک اغلب فیلمهایی که با پول این سرمایهدار ساخته شدهاند، رویکرد شبه روشنفکرانه و «چرکنمایی» از جامعه و انسان ایرانی است. البته این اتفاق تازگی ندارد؛ پیش از این نیز اغلب فیلمهای سیاه و مبتذل و ضدملی، با چنین سرمایههایی تولید شده بودند. اما این بار، شاهد آشکار شدن اتحاد پولهای مشکوک با سینمای جریان غربگرا و جشنوارهای هستیم. این ارتباط و اتحاد، قبلا فقط در حوزه رسانهای دیده میشد؛ رسانههایی که خود با پولهای مشکوک و صاحبان سرمایههای آلوده و مفسدان اقتصادی اداره میشدند، همواره پشتیبان تبلیغاتی آثار سفارتی و بیگانه گرا بودند. این جریان البته اکران عمومی را نیز اشغال کرده است؛ چرا که اغلب فیلمهای سخیف و پوچی که بهاشتباه به نام کمدی به نمایش در میآیند نیز توسط این طیف سیاسی-اقتصادی به سینما پمپاژ میشود. نکته مهم این است که بسیاری از این آثار نیز اسامی شهرهای آمریکایی را به عنوان نام خود برگزیدهاند. به این ترتیب شاهد یک پازل هستیم که هدف اصلیاش، تخدیر جامعه و سرکوب هنر ملی و انقلابی است؛این چنین است که امروز میاناشرافیت اقتصادی و رسانهای با سینمای شبه روشنفکرانه جشنواره مدار و همچنین کمدیهای نازل، یک مثلث ایجاد شده است.
متأسفانه، مدیریت دولتی نیز حامی این جریان زرسالار و فرهنگ ستیز است. به طوری که ابراهیم داروغه زاده، دبیر محترم سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر که اداره نظارت و ارزشیابی سینمای حرفهای را نیز برعهدهدارد، هم به کمدیهای سخیف مجوز میدهد، هم از آنها حمایت معنوی میکند؛ توئیت داروغه زاده، خطاب به پژمانفر نماینده مجلس که از کمدیهای پوچ سینما با عنوان فیلم مستهجن یاد کرده بود، را به یاد بیاورید که پرسیده بود، اسامی فیلمهای مستهجن را ذکر کنید! همین مدیر، اخیرا در گفت وگوی دیگری به حمایت از آثار ساخته شده با پولهای مشکوک پرداخته و از این جریان به عنوان مشارکت بخش خصوصی یاد کرده. البته جناب دارغه زاده به درستی گفته که «تشخیص سلامت مالی افراد وظیفه دستگاههای نظارتی و قضایی است» اما فارغ از سنجش سلامت مالی افراد، نمیتوان چشم را روی جریان شناسی فرهنگی فعالیت سرمایهدارها بست. چرا اغلب سرمایهدارها و صاحبان پولهای مشکوک، روی پروژههایی سرمایهگذاری میکنند که از قضا مطابق منافع سرمایهداری جهانی (استکبار) است؟
البته در میان هجوم سینمایاشرافی به جشنواره فجر، فیلمهای شریف هم حضور دارند و از اعتبار این جشنواره دفاع خواهند کرد. فیلمهایی چون «23 نفر» با روایتی ملتهب و موثر از دوران دفاع مقدس، «رد خون» با مضمون مقاومت مردم ایران در مقابل تروریسم و نفاق، «شبی که ماه کامل شد» فیلمی خوش ساخت و چشم نواز در ارتباط با گروهک ریگی و حماسه آفرینی نیروهای مدافع مردم در شرق کشور، «دیدن این فیلم جرم است» و... که باز هم ثابت خواهند کرد این سینمای انقلاب و دفاع مقدس است که پرچمدار شرافت و هویت جشنواره فجر و تمامیت سینمای ایران است.