قـرآن شفا و درمان دردها و بیماریها
حسامالدین رهنما
بر اساس آموزههای وحیانی اسلام، ذکر حتی زبانی آن آثاری دارد که البته اگر با ذکر قلبی همراه شود، تاثیر فوری بجا میگذارد. از این رو بخشی از روایات به تبیین تاثیر اذکار برای حل مشکلات و گرفتاریها و یا درمان دردها اختصاص یافته است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای روایی بر آن است تا تاثیر برخی از اذکار و آیات قرآنی را در زندگی بشر تبیین کند.
***
قرآن، شفا و درمان
خداوند در آیه ۸۲ سوره اسراء میفرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا؛ و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىکنیم، و ستمگران را جز زیان نمىافزاید.
همچنین در آیه ۵۷ سوره یونس میفرماید: یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ؛ اى مردم، به یقین، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سینههاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان به خدا آمده است.
این دو آیه بصراحت از قدرت درمانی آیات سخن به میان آوردهاند. از آنجا که بطور مطلق در آیه نخست از درمانگری آیات سخن به میان آمده میتوان گفت که اختصاص به بیماریهای معنوی و روحی و ذهنی و روانی ندارد که در آیه دوم با تعبیر صدور یعنی سینهها محدود شده است. بنابراین، آیات قرآن میتواند به عنوان درمانگر بیماریهای جسمی نیز نیز مورد استفاده قرار گیرد؛ چنانکه بارها این مطلب در سیره معصومان(ع) و اولیای الهی به اثبات رسیده که آنان با آیات قرآن به درمان بیماریهای سخت درمان اقدام کردهاند.
همین اطلاق را میتوان از آیه ۴۴ سوره فصلت به دست آورد که فرموده است: و اگر این کتاب را قرآنى غیرعربى گردانیده بودیم، قطعاً مىگفتند: «چرا آیههاى آن روشن بیان نشده؟ کتابى غیرعربى و مخاطبِ آن عرب زبان؟» بگو: «این کتاب براى کسانى که ایمان آوردهاند رهنمود و درمانى است و کسانى که ایمان نمىآورند در گوشهایشان سنگینى است و قرآن بر ایشان نامفهوم است و گویى آنان را از جایى دور ندا
مىدهند!
البته شکی نیست که هدف اصلی از آموزههای قرآنی شفای دردها و مشکلات اعتقادی و معنوی و روحی بشر است. ازاین رو شیخ طبرسی در مجمع البیان مینویسد: منظور از واژه «شفاء» در قرآن این است که: این کتاب پرشکوه شفابخشى دلها از بیمارى مرگبار شرک و کفر و آفت شک و تردید است، چرا که در فرهنگ این کتاب انسانساز نعمت «یقین» به مفهوم درمان دردهاى معنوى و اجتماعى آمده و شرک و گناه و تردید درباره خدا و روز رستاخیز، بیمارى معرفى شده است.(مجمع البیان، ذیل آیه ۴۴ سوره فصلت)
علامه طباطبایی نیز در ذیل آیه مینویسد: قرآن هدایت و شفاء است براى هر کس که داراى ایمان باشد و او را به سوى حق هدایت مىکند و بیماریهاى درونى را از قبیل شک و ریب، شفا مىدهد.(المیزان، ذیل آیه)
پس شکی نیست آنهایی که با روح حق طلبى به سراغ قرآن مى آمدند هدایت و شفا از آن مى یافتند و بیماریهاى اخلاقى و روحى آنها در شفا خانه قرآن درمان مى شد.
شیخ طبرسی در ذیل آیه ۵۷ سوره یونس نیز مینویسد: واژه «شفاء»، بسان دارو و درمان است که براى برطرف ساختن بیمارى به کار مىرود؛ و مىدانیم که بیمارى جهل و نادانى، از بیمارى جسم زیانبخشتر و درمان آن نیز دشوارتر و طبیب آن نیز کمتر و نجات از این آفت نیز سرنوشت سازتر خواهد بود؛ و سینه نیز که جایگاه دل مىباشد، به خاطر شرافت دل، شریفترین جایگاه نظام وجود انسان است.
علامه طباطبایی در ذیل آیه ۸۲ سوره اسراء مینویسد: انسان همانطور که سلامتى و ناسلامتى جسمى دارد یک سلامتى و ناسلامتى روحى هم دارد، و همانطور که اختلال در نظام جسمى او باعث مىشود که دچار مرضهایى جسمى گردد همچنین اختلال در نظام روح او باعث مىشود به مرضهاى روحى مبتلا شود، و همانطور که براى مرضهاى جسمیاش دوائى است، براى مرضهاى روحیاش نیز دوائى است- و اینکه قرآن کریم آن را مرض خوانده قطعا چیزى است که ثبات قلب و استقامت نفس را مختل مىسازد، از قبیل شک و ریب که هم آدمى را در باطن دچار اضطراب و تزلزل نموده به سوى باطل و پیروى هوى متمایل مىسازد و هم با ایمان (البته با نازلترین درجه ایمان) منافات نداشته عموم مردم با ایمان نیز دچار آن هستند و خود یکى از نواقص و نسبت به مراتب عالیه ایمان شرک شمرده مىشود- و قرآن کریم با حجتهاى قاطع و براهین ساطع خود، انواع شک و تردیدها و شبهاتى را که در راه عقاید حق و معارف حقیقى مىشود از بین برده با مواعظ شافى خود و داستانهاى آموزنده و عبرتانگیز و مثلهاى دلنشین و وعده و وعید و انذار و تبشیرش و احکام و شرایعش، با تمامى آفات دلها مبارزه نموده همه را ریشهکن مىسازد، بدین جهت خداوند قرآن را شفاى دل مؤمنین نامیده است.(المیزان، ذیل آیه ۸۲ سوره اسراء)
البته علامه طباطبایی عمومیت شفا را نمیپذیرد و معتقد است که قرآن تنها شفا برای بیماریهای اخلاقی و اعتقادی و روحی است و شفا برای بیماری جسمی نیست. ایشان مینویسد: از جمله حرفهایى که زدهاند یکى این است که مراد از «شفاء» در آیه اعم از شفاى مرضهاى روحى از قبیل جهل و شبهه و شک و ملکات زشت نفسانى است و بلکه مرضهاى جسمى را هم شامل است، زیرا با تبرک به آیات کریمه قرآن و نوشتن و همراه داشتن آنها مرضهاى بدنى هم معالجه مىشود.(مجمع البیان، ج ۴، ص ۹۰، جزء ۱۵، چاپ بیروت)
ما هم در این نظر حرفى نداریم و لیکن اگر این عمومیت صحیح باشد باید در صدر و ذیل آیه هر دو صحیح باشد و بگوئیم همانطور که به کمک آیههاى قرآن و نوشتن و خواندن آن مرضها و ناخوشىها برطرف مىشود، همچنین از همان راه دشمنى دشمنان دین و ظلم ظالمین و کید کافرین دفع و باطل مىگردد، و در نتیجه باز قرآن جز خسران اثرى براى کفار ندارد، اینهم در جاى خود مطلبى است.(المیزان، ذیل آیه)
مفسران نمونه نیز نوشته اند: مى دانیم شفا معمولا در مقابل بیماریها و عیبها و نقصها است، بنابر این نخستین کارى که قرآن در وجود انسانها میکند همان پاکسازى از انواع بیماریهاى فکرى و اخلاقى فرد و جامعه است. بدون شک بیماریهاى روحى و اخلاقى انسان، شباهت زیادى با بیماریهاى جسمى او دارد، هر دو کشنده است، هر دو نیاز به طبیب و درمان و پرهیز دارد، هر دو گاهى سبب سرایت به دیگران میشود، هر دو باید ریشه یابى شوند و پس از شناخت ریشه اصلى باید به درمان هر دو پرداخت. هر دو گاهى به مرحله اى میرسند که غیرقابل علاجند ولى در بیشتر موارد میتوان آنها را درمان کرد. چه تشبیه جالب و پر معنى و پرمایهاى! آرى قرآن نسخه حیاتبخشى است براى آنها که میخواهند با جهل و کبر و غرور و حسد و نفاق به مبارزه برخیزند. قرآن نسخه شفابخشى است براى بر طرف ساختن ضعفها و زبونیها و ترسهاى بىدلیل، اختلافها و پراکندگیها. قرآن داروى شفا بخشى است براى آنها که از بیمارى عشق به دنیا، وابستگى به مادیات، تسلیم بى قید و شرط در برابر شهوتها رنج میبرند. قرآن نسخه شفابخشى است براى دنیائى که آتش جنگها در هر سوى آن افروخته است و در زیر بار مسابقه تسلیحاتى کمرش خم شده و مهمترین سرمایههاى اقتصادى و انسانى خود را در پاى غول جنگ و تسلیحات مى ریزد و سرانجام قرآن نسخه شفابخشى است براى آنها که پردههاى ظلمانى شهوات آنها را از رسیدن به قرب پروردگار مانع شده است.
(تفسیر نمونه، ذیل آیه)
درمان بیماریهای روحی و روانی با قرآن
پس هیچ شکی نیست که قرآن درمان بیماریهای اعتقادی، روحی و روانی انسان است؛ هر چند که بر خلاف شیخ طبرسی در مجمع البیان، علامه طباطبایی، تاثیر درمانی قرآن در دردهای جسمانی نپذیرفته ولی دردهای روحی و روانی را پذیرفته است. بنابراین، میتوان گفت که قرآن میتواند بیماریهایی چون اضطراب، افسردگی، ترس، خشونت و مانند آنها را درمان کند.
از این رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: فاستشفوه من ادوائکم و استعینوا به على لاوائکم، فان فیه شفاء من اکبر الداء، و هو الکفر و النفاق و الغى و الضلال؛ از این کتاب بزرگ آسمانى براى بیماریهاى خود شفا بخواهید و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بطلبید، چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردها است: درد کفر و نفاق و گمراهى و ضلالت ! (نهجالبلاغه خطبه ۱۷۶)
در جایی دیگر نیز میفرماید: الا ان فیه علم ما یاتى و الحدیث عن الماضى و دواء دائکم و نظم ما بینکم: آگاه باشید در این خبرهاى آینده است، و بیان حوادث اقوام گذشته و درمان بیماریهاى شما و برنامه نظم زندگى اجتماعى شما.(نهجالبلاغه خطبه ۱۵۸)
آن حضرت همچنین میفرماید: کتاب خدا را محکم بگیرید، زیرا رشته اى است بسیار مستحکم و نورى است آشکار، داروئى است شفا بخش و پر برکت و آب حیاتى است که عطش تشنگان حق را فرو مینشاند، هر کس به آن تمسک جوید او را حفظ میکند و آن کس که به دامنش چنگ زند نجاتش مى بخشد، انحراف در آن راه ندارد تا نیاز به راست نمودن داشته باشد و هرگز خطا نمىکند تا از خوانندگانش پوزش بطلبد، تکرارش موجب کهنگى و یا ناراحتى گوش نمیگردد (و هر قدر آن را بخوانند، شیرینتر و دلپذیرتر خواهد بود) کسى که با قرآن سخن بگوید راست میگوید و کسى که به آن عمل کند گوى سبقت را از همگان مى برد. (نهجالبلاغه خطبه ۱۵۶)
داروى شفابخش آیات قرآن هیچگونه اثر نامطلوب روى جان و فکر و روح آدمى ندارد، بلکه به عکس تمام آن خیر و برکت است. از این رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: شفاء لا تخشى اسقامه؛ قرآن داروى شفابخشى است که هیچ بیمارى از آن برنمىخیزد. (نهجالبلاغه خطبه ۱۹۸)
مصادیقی از اذکار قرآنی برای درمان
در روایات برخی از کلمات و جملات به عنوان اذکار درمانی برای دردهای خاص مطرح شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
امام صادق(ع) میفرماید: قَالَ عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ؛ تعجب مى کنم از کسى که از چهارچیز مىترسد ولى به چهار چیز پناه نمىبرد.
1. ذکر قرآنی برای ترس از دشمن: عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ؛(آل عمران، آیات ۱۷۳ و ۱۷۴) در شگفتم از کسى که از دشمن مى ترسد چرا به قول خدا پناه نمىبرد که فرمود: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»؛ چون شنیدم خدا دنبالش فرمود: با نعمت و فضل خدا برگشتند، بدى به آنها
نرسید.
2. ذکر قرآنی برای اندوه و غم و هم: وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ (انبیاء، آیات ۸۷ و ۸۸) در شگفتم از کسى که اندوهناک است چرا پناه نمى برد به گفتار خدا «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»، نیست معبود به حقى جز ذات الله که پاک و منزه هستى تو و من از ستمکاران هستم ،زیرا شنیدم خداوند در دنبال آن مى فرماید: در خواست هایش را اجابت کردیم و از اندوه رهائیاش دادیم و این گونه مؤمنان را مىرهانیم.
3. ذکر قرآنی از مکر: وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا(غافر، آیات ۴۴ و ۴۵)؛ در شگفتم از کسى که گرفتار مکار و بداندیش است، چرا به این گفته خدا پناه نمىبرد: «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» کار خود را به خداوند واگذار نمودم زیرا خداوند به بندگان بینا است؛ چون شنیدم که خداوند دنبالش مى فرماید: خداوند او را از بدی هایى که درباره او اندیشه داشتند حفظ
نمود.
4. ذکر قرآنی برای آرامش و گشایش: وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً فَعَسى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ الْآیَهَ وَ عَسَى مُوجِبَهٌ؛ در شگفتم از کسى که خواستار دنیا و آرامش آن است چرا به گفته خداوند پناه نمى برد: «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ هر چه خدا خواست همان مى شود، قدرت و نیروئى نیست جز به خواست خدا؛ زیرا شنیدم که خداوند در ادامه آن مى فرماید: اگرچه مىبینى اکنون دارائى و فرزند من از تو کمتر است، امید است خدا بهتر از باغ تو به من دهد. عسى معنى مثبت مى دهد یعنى خدا عطا مى کند. (منلایحضرهالفقیه؛ شیخ صدوق؛ ج ۴؛ ص ۳۹۲؛ بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۱۸۴، حدیث۱؛ امالی شیخ صدوق، مجلس دوم، حدیث ۲)
5. ذکر قرآنی برای رهایی از ضرر و مرض: در روایتی دیگر از پیامبر(ص) نقل است که فرمود: عجبت لمن ابتلى باربع کیف یغفل عن اربع؛ تعجب از کسی که به چهار چیز مبتلا میشود چگونه از چهار چیز غافل میشود. عجبت لمن ابتلى بالضر کیف یغفل عنه أن یقول: «رب أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» (انبیاء، آیه ۸۳)؛ تعجب میکنم از کسی که مبتلا به ضرر است و از این ذکر الهی غافل است که خداوند در قرآن فرمود: «رب أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»؛ چراکه خداوند در ادامهاش فرمود: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنَا وَذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ
(انبیاء، آیه ۸۴)