kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۳۲۲۲
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۹
یادداشت کتاب «و توی دروازه»

دغدغه‌های دهه هفتادی درباره دفاع مقدس




  مسعود آذرباد
جنگ، یکی از آشناترین کلیدواژه‌های زندگی ماست. خصوصاً برای ما که دفاعی هشت‌ساله را پشت سر گذاشتیم. دفاع مقدس آن‌قدر مهم بوده است که بخش مهمی از ادبیات پس از انقلاب اسلامی را به خود اختصاص داده است. نوشتن از جنگ شکل‌های مختلفی در این سالها به خود گرفته است. مصاحبه، ادبیات شفاهی، داستان کوتاه، داستان بلند و درنهایت رمان اشکال مهم آن بوده‌اند. دایره مخاطبان آن نیز وسیع بوده است. از کودکان و نوجوانان گرفته تا مخاطبان بزرگ‌سال. جنسیت هم در این میان نقشی نداشته است و نویسندگان زن و مرد برای هر دو گروه نوشته‌اند. اکنون در دوره‌ای به سر می‌بریم که نسل جدید نویسندگان ایرانی هم به سمت دفاع مقدس کشیده شده‌اند. نسلی که از جنگ جز خاطره و تصاویری رسانه‌ای چیز دیگری ندیده‌اند.
یکی از جدیدترین کتابهایی که در حوزه دفاع مقدس و توسط همین نسل جدید نویسندگان نوشته‌شده است، کتابی است با عنوان عجیب «و توی دروازه». کتاب را عباس سعیدی نویسنده دهه هفتادی نوشته است و نشر کتاب جمکران نیز آن را به تازگی چاپ و منتشر کرده است.
کتاب روایت‌گر زندگی خلیل است. حسن گچ کار که پدرش باشد او را خلیل صدا می‌زند و مامان نرگس او را کریم. کریم-خلیل داستان، نوجوان تپل چهارده - پانزده‌ساله‌ای است که در اهواز زندگی می‌کند. خلیل که درگیر روزمرگی‌هایی زندگی‌اش است با جنگ روبرو می‌شود. نتیجه‌اش می‌شود آن لباس رزم می‌پوشد و به همراه دیگر دوستانش به ابوحمیظه می‌رود. روستایی در نزدیکی مرز ایران و عراق. جایی که داستان ازآنجا شکل دیگری به خود می‌گیرد.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های داستان «و توی دروازه» دغدغه نویسنده درباره روایت‌گری است. او برای خلق فضای پرتنش و ایجاد تعلیقی مناسب از روایت‌های نامعتبر استفاده کرده است. روایت‌گری نامعتبر او چاشنی طنز هم دارد و به‌نحوی می‌توان آن را دانای کل بازیگوش نیز دانست. دانای کلی که از همان ابتدا، مخاطب را دست می‌اندازد و ابایی ندارد حتی اگر او کتاب را در همان ابتدا ببند. لحن تیز و تند او باعث می‌شود مخاطب بیشتر تشنه خواندن شود.
فضای طنزی که او خلق کرده است، به هزل و لودگی کشیده نشده است، بلکه انتقادهای پیدا و پنهان را نیز برای مخاطب رو می‌کند. انتقاد از عدم توجه کافی به مناطق مرزی، استراتژی‌های دفاعی در ابتدای جنگ، بازی خوردن در جنگ‌های رسانه‌ای دشمن مشتی هستند نمونه خروار از آنچه در کتاب آمده است.
آیرونی موجود در شخصیت کریم-خلیل نیز در بهتر شدن این وضعیت کمک شایانی کرده است. قهرمان داستان ترسو است، چاق و کند است، کمرو و خجالتی است و درجایی قرارگرفته است که چالاکی و شجاعت و اعتماد به ‌نفس چاره اصلی کار است. این مسئله در کنار ویژگی بازیگوشی راوی داستان، نشان از پختگی نسبی قلم نویسنده اثر
دارد.
با همه اینها نویسنده ترسی ندارد از تلخی جنگ بگوید. جنگ نیز مانند هر پدیده انسانی دیگری تلخ و شیرینی‌اش باهم است. شبیخون و کمین دشمن، نرسیدن نیروی کمکی، گول خوردن دوستان قهرمان، زخمی شدن و خون‌ریزی شدید، همه و همه بخش‌های جداناپذیر هر جنگی هستند. هر جنگی هم پیروزی دارد و هم شکست. هم محاصره شدن دارد و هم محاصره کردن. عباس سعیدی گرچه در زمانه جنگ زیست نکرده است اما اسیر کلیشه‌های رایج نیز نشده است. واقع‌بینانه نوشته است.
البته تمام بار داستان بر دوش قهرمان داستان نیست. ازنظر عباس سعیدی، دفاع مقدس، حرکتی مردمی بود. هر کس به‌اندازه حد و توانش در آن شرکت کرده است. حضور شخصیت‌های متفاوت در داستان فارغ از جنبه داستانی، جنبه‌های نمادین و محتوایی نیز دارد. پیرزنی که هنگام به خطر افتادن جان خلیل، به او کمک می‌کند نماد وطن است. اگر برخی از فرزندانش قدر او را نمی‌دانند، با این تصور که بیراهه رفتن مسیرشان را کوتاهتر می‌کند، او را رها می‌کنند و به‌سوی دشمن می‌روند و امیدش را ناامید می‌کنند فرزندان دیگرش نه‌تنها عصای دست او هستند که چراغ امید را در دلش زنده می‌کنند. در لحظات پایانی داستان هنگامی‌که پیرزن از خانه بیرون می‌رود، بیرون رفتن پیرزن نشان خروش همگانی وطن در برابر تجاوز دشمن است.
نویسنده سعی کرده است اتمسفرش کلیشه گریز باشد. در همان حال تصویری روشن و واضح از روستای ابوحمیظه به مخاطب نشان بدهد. نگاه توریستی و ویترینی در اثر او کمتر دیده می‌شود و نویسنده برای آنکه قوت قلمش را نشان بدهد خودش را درگیر تصویرسازی‌های راکد نکرده است. ابوحمیظه همچون شخصیتی از شخصیت‌های داستان زنده و جاری است. نفس کشیدنش را می‌توان در داستان حس کرد و رد زخمها را بر تنش دید.
زنده و جاری بودن ابوحمیظه تنها در تصویرسازی آن خلاصه می‌شود. سخن گفتن شخصیت‌ها خصوصاً عرب‌زبانان داستان، چاشنی خوشمزه‌ای است که به فضای داستان رنگ و لعاب دیگری داده است. آنچه به‌صورت محاوره عربی بین شخصیت‌ها ردوبدل می‌شود نشانی است از آنکه نویسنده تهران گریز بوده است و هم دقت بالایی در واقعی نشان دادن امور از خود خرج کرده است.
طرح جلد کتاب نیز حاوی اشارات پیدا و پنهان فراوانی به داستان است. طراح جلد در کنار عنوان گمراه‌کننده آن، نقطه جذابی برای در دست گرفتن کتاب است. عنوان کتاب، فرآیندی شهودی را در مخاطب برمی‌انگیزد تا بین عنوان کتاب و مفهوم داستان رابطه دقیقش را پیدا کند.
درواقع می‌توان گفت تلاش نویسنده روشن ساختن بخش کوچکی از دفاع مقدس برای مخاطب بوده است. نویسنده با گریز از عملیات بزرگ و اتفاقات و هیجانات مخصوص به آن، سراغ بخش کوچکی از کشور رفته است. بخش کوچکی که بنا نیست در تاریخ فراموش شود. آزادسازی ابوحمیظه بعد از سه روز اشغال برای تاریخ این کشور همانقدر مهم است که آزادی خرمشهر بعد از 500 و اندی روز. فصل مشترک این دو، خودباوری به خود بود. خلیل، قهرمان داستان با آنکه زخمی و خونین بود دست روی زانوی خود گذاشت و بلند شدن او، نقطه آغازین رهایی ابوحمیظه از چنگال نیروهای بعثی بود.
رمان «و توی دروازه» در 180 صفحه و با قیمت  15هزار تومان توسط نشر کتاب جمکران وارد بازار نشر شده است.