ادب و دین؛ راه جذب دلها(خوان حکمت)
حضرت امیر (ع) در حکمت پنجاه نهجالبلاغه فرمود: «قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّهًٌْ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ»؛ دلهاي مردم از يکديگر فاصله دارد، تنها چيزي که اين دلها را جذب ميکند الفت، محبت و ادب است. دل را با گِل و با طلا و با نقره نميشود خريد.
وجود مبارک امام صادق(ع) بياناتي داشتند، يکي از شاگردانشان گفت: عجب جواهري ما از شما استفاده کرديم! چه جواهر خوبي فرموديد! حضرت فرمود: «هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَر»؛(1) حيفت نيامد که اين کلمات را به طلا تشبيه کردي؟ طلا يک سنگ زردي است، مگر طلا ارزشي دارد؟! چون کمياب است واحد پول شد.آیا اين معارف بلند الهي را به طلا تشبيه کردي؟ از طلا کاري جز کار سنگ ساخته نيست. اما اين بيانات دل سنگ را آب ميکند، انسان را فرشته ميکند، با ملائکه محشور ميکند، کسي که جواب سؤال و سلام ملائکه را ميدهد ملائکه با او مربوط هستند. ذات اقدس اله در سوره مبارکه «احزاب» همان طوري که بر وجود مبارک پيامبر(صلی الله علیه و آله) صلوات ميفرستد، بر مؤمنين هم صلوات ميفرستد. اين دو تا آيه در همان سوره مبارکه «احزاب» است؛ يکي (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ)،(2) است که درباره آن حضرت است. يکي هم مربوط به شما مؤمنين است، فرمود: (هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ).(3) اين کم مقامي نيست. خدا بر مؤمنين صلوات ميفرستد، ملائکه خدا بر مؤمنين صلوات ميفرستند، انسان با فرشتهها محشور است.
تفاوت دقيقي بين اين دو تا آيه است که يکي مربوط به حضرت است، يکي مربوط به پيروان آن حضرت. وقتي که ميتوانيم به جايي برسيم که ملائکه بر ما صلوات بفرستند چرا خودمان را ارزان بفروشيم؟ حضرت فرمود: حيفت نيامد که اين حرفها را به طلا تشبيه کردي؟ به سنگ زرد تشبيه کردي؟
دلهاي مردم را طلا و نقره جذب نميکند، دلهاي مردم را ادب و دين جذب ميکند و بس! هيچ چيزي نميتواند دلهاي مردم را رام بکند. ممکن است ساکت بکند، ولي ساکن نميکند. ما سکوت نميخواهيم سکون ميخواهيم، سکينت ميخواهيم، آرامش ميخواهيم. دل به غير نام الهي نميآرمد، آرام نميگيرد؛ چون اين دلآفرين با دل کار دارد.
معنی ادب در معاشرت
فرمود: (هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَهًَْ)؛ خدا سکينت را مثل ساير نورها بايد نازل بکند. فرمود دلهاي مردم با ادب و عدل و عقل سکينت ميگيرد.
يک بيان نوراني از رسول خدا(ص) رسيد که در کلمات ائمه(ع) هم هست، فرمود: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَشْتَرِي الْعَبِيدَ بِمَالِهِ فَيُعْتِقُهُمْ كَيْفَ لَا يَشْتَرِي الْأَحْرَارَ بِحُسْنِ خُلُقِهِ». (در شگفتم از کسی که بنده را با مال خودش خریده و آزاد میکند، چرا آزادهها را با اخلاق نیک خودش نمیخرد! (تا بنده خود کند) (4) آن روزي که بردهداري بود؛ فرمود من تعجب ميکنم اينها مال ميدهند بنده ميخرند، اما ادب به کار نميبرند که انسانهاي آزاد را بخرند! ما به هر کسي که عادل باشد، عاقل باشد، با ادب میگوییم. منظور از ادب اين نيست که چگونه بنشيند، چگونه راه برود، بلکه عقل ادب است، عدل ادب است، پيغمبر(ص) فرمود: خدا مرا خوب ادب کرده است؛ مرا عادل کرده، باتقوا کرده، نه بيراهه ميروم نه راه کسي را ميبندم:«أَدَّبَنِي رَبِّي فَأَحْسَنَ تَأْدِيبِي»؛(5) فَقَالَ:خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ؛ سپس فرمود: با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکیها دعوت کن و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مکن)»،[5] ادب به اين معناست. البته آداب ظاهري هم حُسن خود را دارد. فرمود تنها چيزي که دلهاي مردم را جذب ميکند عقل است و ادب است و الفت ديني است و ديگر هيچ.
پاک شدن با آب توبه
انسان ممکن است لغزشي داشته باشد. غير از معصومين، خطاي فکري و خطيئه عملي،همه ما را تهديد ميکند. نميتوانيم بگوييم ما نه مشکل علمي داريم نه مشکل عملي؛ هر دو مشکل را داريم. اما دو چيز مقدور ماست: يکي کم کردن اين، يکي ترميم اين. تلاش و کوشش کنيم که کمتر اشتباه بکنيم، تلاش و کوشش کنيم که کمتر بيراهه برويم؛ اين مقدور ماست. دوم اينکه اگر لغزيديم فوراً توبه کنيم. اين هر دو مقدور ماست. اگر ـ خداي ناکرده ـ در کم کردن آن خطا و خطيئه بيباک بوديم و در ترميم آن دو غفلت کرديم، اين مشکل هست. چه وقت آبروي ما را ببرد معلوم نيست. هيچ نبايد بگوييم کاري که کرديم تمام شد. کاري که کرديم، حرفي که زديم، خلافي که کرديم، زيرميزي، روميزي هر کاري که کرديم، ميافتد در خط توليد. مگر چيزي در عالم معدوم ميشود؟! اين حرفي که پشت سر ديگري زديم، يا سخني که گفتيم، عيبي که گفتيم، دل کسي را به درد آورديم، اين شده کار، اين يک؛ اين کار در خط توليد ميافتد و اثري دارد، خودش فعلاً رخت بربست اما اثر آن اثر در خط توليد است، امر سوم را در بر دارد. مگر چيزي معدوم ميشود؟! مگر چيز موجود در عالم معطل است؟! اصلاً فرض ندارد در نظام علّي چيزي بيکار باشد! اين سنگي که در يک گوشه افتاده است اين مرتّب دارد آن خاک را فشار ميآورد، بعد از دو سال ميبينيم که يک گودي پيدا شده است! مگر ميشود چيزي در عالم موجود باشد و بيکار باشد؟! تعطيل در نظام هستي راه ندارد. حرفي که زديم، کاري که کرديم، غذايي که خورديم، مالي که برديم، اين در خط توليد ميافتد. اثرش در دوم، دوم در سوم، سوم در چهارم؛ هر روز به ما ميگويند جبران کنيد توبه کنيد، جبران کنيد توبه کنيد، جبران کنيد توبه کنيد! وقتي توبه کرديم، ما مادامي که در نظام طبيعت هستيم نظام، نظام «تبديل السيّئات بالحسنات» است، نظام «مغفره السيّئات بالحسنات» هست.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 97/10/6
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. المناقب(ابن شهر آشوب), ج4, ص248.
2. احزاب، 56.
3. احزاب، 43.
4.مستدرك الوسائل، ج 8، ص 444
5. بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج68، ص382.
6.اعراف ، 199
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.