اخبار ویژه
شرق: مقصر حادثه علوم و تحقیقات کرباسچی است
روزنامه شرق در یادداشتی پیرامون حادثه اتوبوس دانشگاه علوم و تحقیقات، غلامحسین کرباسچی را که در زمان ساخت این دانشگاه در ارتفاع 1800 متری شهردار تهران بوده، مقصر دانسته است.
به گزارش روزنامه جوان، در این یادداشت آمده است: «وزیر سابق راه و ترابری آقای خرم- که اتفاقا از نظر جناحی با شهردار وقت همسو است - در مصاحبهای به طور مشخص شهردار آن زمان؛ آقای کرباسچی را مقصر این فاجعه میداند که با قلدری و غیرقانونی زمینهای بالای 1800 متر ارتفاع را برای ساخت دانشگاه آزاد تغییر کاربری دادند. به نظر من این موضوع باید به طور جد از سوی دستگاههای نظارتی و قانونی پیگیری شود و کسانی که در این ساخت و ساز درگیر بودند، در مقابل عدالت پاسخگو باشند».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه مینویسد: «جناب آقای کرباسچی، شما در 65 سالگی احتمالا باید بازنشسته باشید. از شما دعوت میکنم روز سهشنبه همین هفته بیایید با آقای حناچی با دوچرخه سری به شهر بزنید، با رکاب زدن از میدان توحید تا انقلاب ببینید که چه ساختهاید؟ اگر شما هم با دوچرخه در شهر گشت میزدید یا با پای پیاده یک بار لذت کوهنوردی در شمال تهران را چشیده بودید، آن وقت حتی قویترین نیرو هم نمیتوانست شما را در ساختن ساختمان دانشگاه آزاد در آن شیبهای تند مجاب کند و الان این 10 جوان به جای گورستان در کنار خانوادهشان زندگی میکردند و 26 جوان زخمی هم جایشان در بیمارستان نبود.»
اختلاف میان بخشی از اصلاحطلبان و روزنامه شرق با کارگزاران سازندگی و روزنامه سازندگی هم از قبل وجود داشت و در ماجرای کنارهگیری محمدعلی نجفی هم بروز یافت.
دولت به جای آیندهفروشی باید نظام مالیاتی را سامان میداد
یک کارشناس اقتصادی معتقد است لایحه بودجه دولت، لایحهای ضعیف و غیرکارشناسی و همراه با آیندهفروشی است.
وحید شقاقی شهری به فرارو گفت: دولت لایحه ضعیفی به مجلس تقدیم کرده است. دولت پیش از این بودجهای در نظر گرفته بود که تمایل داشت سهم صندوق ملی از درآمد نفتی را در مخارج سال آینده استفاده کند. این موضوع با مخالفت رهبری روبهرو شد. لایحه کنونی بسیار ضعیف است.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه میدهد: در بودجه 44 هزار میلیارد تومانی منابع حاصل از فروش و واگذاری اوراق دیده شده است. انتشار اوراق مالی و اوراق بدهی همه کشورهای توسعه یافته را گرفتار کرده است. دولت سه سال است که پدیده شوم آیندهفروشی منابع در کشور را باب کرده است و چک بیمحل میکشد.
وی در ارتباط با 153 هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی و عوارض گمرکی که در بودجه پیشبینی شده میگوید: رقم پیشبینی شده برای عوارض گمرکی و مالیاتی در بودجه 97، 142 هزار میلیارد تومان بود. با توجه به شرایط سخت تولید و کاهش فروش بنگاهها در سال آینده امکان تحقق این رقم مالیاتی در سال آینده وجود ندارد.
دولت باید پایههای جدید مالیاتی که دهکهای پردرآمد را هدف قرار میگیرد تصویب میکرد. اما نمیدانم چرا مایل به سختگیری و ایجاد یک نظام یارانهای جدید نیستیم. با پایههای مالیاتی کنونی اصلاً امکان این درآمد مالیاتی وجود ندارد. ما در حوزه درآمدها کاملاً خوشبینانه برخورد کردهایم.
این اقتصاددان در ادامه انتقادات خود میگوید: این روش که از صندوق توسعه ملی برای پوشش اعتبارات هزینهای خود استفاده کنیم صحیح نیست. اگر قرار است با صندوق توسعه ملی اینگونه رفتار شود یک بار برای همیشه در آن را تخته کنیم.
این استاد دانشگاه میگوید دولت باید نظام مالیاتی خود را اصلاح میکرد. من هر جا توانستم به همه وزرا و همه مسئولان ارشد کشور از ضرورت تصویب پایههای مالیاتی جدید گفتم. اکنون در کشور دهک دهم، 10 برابر دهک اول از کل نظام یارانهای استفاده میکند. در حالی که در همه کشورهای دنیا چیزی به نام مالیات تصاعدی بر مصرف وجود دارد. هرکس بیشتر مصرف کند باید مالیات بیشتری بپردازد. یک خانواده سه نفره که چهار خودرو در اختیار دارد نسبت به دیگران هم از سوخت بیشتر استفاده میکند و هم محیط زیست را آلوده میکند، به همان میزان یارانه انرژی هم دریافت میکند. پایههای دیگر مالیاتی عبارتند از: مالیات بر ثروت، مالیات بر مجموع درآمد خانوار، مالیات واردات کالاهای لوکس و مالیات بر سود سپردههای بالای 500 میلیون یا یک میلیارد تومان.
مشکل حجاریان همان است که خاتمی گفت
داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب با اشاره به این مطلب نوشت؛ سعید حجاریان اخیرا جهت ورود اصلاحطلبان به انتخابات بعدی ضمن طعنه غیرمستقیم به حسن روحانی، گفته: «پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده زیرا انتخابات به معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقهبگیر نیست و اگر مکنت دارد باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم».
حجاریان «درست» میگوید اما درست «نمیبیند» یا درست «نمیتواند ببیند» یا درست «نمیخواهد ببیند»! مشکل ایشان آن است که پول بازار سیاستشان «ریال» نیست و با «ارز خارجی» عزم ابتیاع متاع از بازار داخلی دارند!
محمد خاتمی صادقانه سال 94 اذعان داشت: باید قبول کنیم که بسیاری از افراد هوادار ما کلیت نظام رو قبول ندارند و با اینها اصلاح ممکن نیست.
این تناقضی است که سازمان اصلاحطلبی موجود در ایران مدتهاست بدان مبتلا شده است.
خواستها و خوانشها و خواهشهای این طیف دقیقا در نقطه مقابل هندسه و مفروضه و محروسه حکومت و «ایرانیان قائم بر حکومت» تعریف شده.
این تناقض «سازمان مدعی اصلاحطلبی» در ایران را از 88 بلاگردان خود کرده و در حالی که موسوی در شعارهایش بازتولید ایام طلایی دوران امام را اشعار میداشت و مدعی دفاع از سرحدات و مفردات و محکمات «امام و اسلام و انقلاب و نظام» بود، بدنهشان در کف خیابان همان اربعه «امام و اسلام و نظام و انقلاب» را نفی میکردند و از این «رابعه» انزجار و تبری جسته و میجویند.
از نگاه روحانی جز دولت همه در مشکلات اقتصادی مقصرند
یک روزنامه حامی دولت از اینکه روحانی برای همهچیز در مشکلات اقتصادی نقش قائل است جز عملکرد دولت، انتقاد کرد. روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «چرا اقتصاد ایران در سال 97 ملتهب شد؟» این پرسشی که رئیسجمهور هفته گذشته در سخنرانی خود در مجلس مطرح کرد. پاسخ رئیسجمهور معطوف به دو علت «بازگشت تحریمها» و «ساختار ناسالم اقتصاد» بود و سخنی از خطاهای سیاستگذاری به میان نیامد. غفلت از این خطاها ممکن است باعث تسلسل اشتباهات شود و به همین دلیل، توجه به آن ضروری است.
خطای اصلی دولت روحانی در سیاستگذاری اقتصادی همان خطای دولت هاشمی است که عواقبی شبیه همان پیامدها را برای این دولت هم رقم زد. این خطا که در ادبیات اقتصادی به «خطای ترکیب» یا «خطای تعمیم» موسوم است، باعث خلط سیاستگذاری برای اقتصاد کلان با سیاستگذاری بنگاهی میشود. گرفتاران این خطا دچار تصور نادرستی هستند که آنچه درباره «جزء» صادق است برای «کل» یا اقتصاد کلان نیز صدق میکند. آقای روغنی زنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت سازندگی، خطای رئیسجمهور وقت را اینگونه توضیح میدهد: «نگاه آقای هاشمی به اقتصاد، نگاه خرد بود. زمانی که وزیر صنعت از کمبود سرمایه یا نیاز به تسهیلات بانکی حرف میزد به راحتی مسئله را درک میکرد؛ اما وقتی به ایشان درباره پیامدهای رشد نقدینگی توضیح میدادیم، موضوع را مسخره میکرد.»
اینکه باید بستر مساعد برای رشد بخش خصوصی سالم را ایجاد کرد و انتقادات آنان را شنید، یک نکته است که کاملا مورد تایید است؛ اما اینکه «فعال اقتصادی» را باید به اتاق سیاستگذاری آورد، یک نکته کاملا متفاوت و نادرست است. منافع یک فعال اقتصادی اعم از اینکه در بخش خصوصی باشد یا در بخش دولتی، لزوما با منافع عمومی در یک راستا نیست و دقیقا به همین دلیل است که فعال اقتصادی را در هیچ جای دنیا به اتاق سیاستگذاری راه نمیدهند.
نیازی به توضیح بیشتر نیست که منافع گروهی از فعالان اقتصادی ممکن است در افزایش نرخ ارز یا نرخ بهره باشد و منافع گروه دیگری در کاهش این دو نرخ یا یکی از آنها. ماموریت دولت به عنوان نماینده منافع عمومی، ایستادن در جبهه یکی علیه دیگری نیست، بلکه حاکمسازی قواعد همه شمول بر میدان فعالیتهای اقتصادی و سیاستگذاری معطوف به کشف نرخهای تعادلی است که نه منفعت و رانت بادآوردهای نصیب یکی کند و نه ضرر غیرموجهی را برای دیگری به ارمغان آورد تا منافع عمومی حداکثر شود.
پاسخ این پرسش را که چرا اقتصاد 97 ملتهب شد باید در همین خطای دید، جستوجو کرد. اینکه تصور شود «رشد نقدینگی از محل اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی» و انباشت آن باعث رونق میشود و پیامد «رشد نقدینگی از محل استقراض دولت از بانک مرکزی» را ندارد، ناشی از همین خطای دید است. یا اینکه تصور شود همزمان با رشد بالای نقدینگی میتوان نرخ اسمی ارز را چهار سال تثبیت کرد و انتظار کاهش هزینه تولید یا افزایش رفاه عمومی از این سیاست را داشت نه پرتاب تورم به آینده، باز هم ناشی از همین خطای دید است.
سوگوار شکست فتنه سبز باشند یا نابودی داعش و پیروزی بشار اسد؟!
یک دیپلمات فراری و وابسته به فتنه سبز از شکست پروژههای آمریکا و عربستان در سوریه و یمن خبر داد.
حسین علیزاده که در سال 88 به فتنهگران پیوسته بود، در وبسایت رادیو فردا ضمن یادداشتی نوشت: فاز «نظامی» در سوریه و یمن تقریباً رو به پایان و فاز «دیپلماتیک» شتاب گرفته است.
در رویدادی غیرمترقبه،وزیران خارجه سوریه و بحرین در تاریخ نهم مهر در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با یکدیگر دیدار و گفتوگویی صمیمانه داشتند. تا پیش از این، بحرین به عنوان یکی از کشورهای اقماری سعودی هم رأی به تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی داده بود و هم خواستار حذف بشار اسد از قدرت بود.
همچنین طی رویدادی غیرمترقبه عمرالبشیر رئیسجمهور سودان در تاریخ 27 آذر از دمشق دیدن کرد. این نخستین دیدار یک رهبر کشور عربی و مسلمان از سوریه از هفت سال پیش بشمار میرود.
دونالد ترامپ در اقدامی دور از انتظار اعلام داشت آمریکا تا دو ماه آینده تمامی نیروهای خود را از سوریه خارج خواهد کرد در حالی که این تصمیم او مورد استقبال روسیه، ترکیه و ایران قرار گرفت، نیروهای کرد مورد حمایت آمریکا از این تصمیم ترامپ اظهار شگفتی کردند. این در حالی است که ترامپ مدعی شد به دلیل شکست داعش مأموریت نیروهای آمریکا در سوریه پایان یافته است؛ ادعایی که مورد تردید بسیاری از جمله وزیر دفاع آمریکا قرار گرفت و در مخالفت با تصمیم ترامپ از مقامش استعفا کرد. اسرائیل - متحد آمریکا- نیز این تصمیم را بر مبنای اینکه موجب تقویت جایگاه ایران در سوریه میشود، نادرست ارزیابی کرده است.
متعاقب اعلام خروج آمریکا از سوریه دونالد ترامپ خبر غیرمترقبهای را در حساب توئیتری خود مخابره کرد مبنی بر اینکه ریاض وعده داده هزینه بازسازی سوریه را متقبل شود. شگفتی این خبر آنجاست که اولاً این خبر چرا نباید از زبان ریاض اطلاعرسانی شود؟ و ثانیاً در صورت صحت آن، آیا ریاض پرچم صلح با اسد را بالا برده که میخواهد «سوریه بشار اسد» را بازسازی کند؟
بنابه آخرین اخبار امارات تصمیم گرفته که در اولین فرصت سفارت خود را در دمشق بازگشایی کند.
در یمن - دیگر کشور درگیر در جنگ نیابتی تهران و ریاض- برای اولین بار طرفهای نزاع زیر یک سقف و در «مذاکرات مستقیم» با یکدیگر وارد گفتوگوی رودررو شدند.
این همه تحولات در سوریه به چه معناست؟ در یمن به چه معنا؟
پاسخ جامع به این پرسشها دشوار است، اما، دست کم در مورد سوریه میتوان گمان داشت که بر مسئله کلیدی یعنی بقای بشار اسد در قدرت، توافق حاصل آمده است.
در مورد یمن، نیز دست کم میتوان به این نتیجه رسید که دعوت از حوثیها برای اجلاس استکهلم به معنای شناسایی گروه حوثی در سپهر سیاسی یمن و مشارکت آنان در قدرت است.
اما، از این همه مهمتر نکتهای است که چنین برآیندهای محتملی را ممکن ساخته و آن اینکه اگر موازنه قدرت در منطقه تغییر نکرده بود چنین برآیندی نامتصور بود. در این تغییر موازنه بیتردید انزوایی را که عربستان بابت قتل خاشقجی متحمل شده به عنوان یکی از عوامل مؤثر نباید از یاد برد.
این تحلیل فتنهگر پناهنده در غرب در حالی است که فتنهگران در جریان فتنه سبز از حمایت مالی و رسانهای و لجستیک رژیم سعودی برخوردار بودند و غیر از خاتمی، مهاجرانی نیز به عنوان رئیس اتاق فکر فتنه در خارج کشور، به عربستان سفر کرده بود.
فتنه گران 5-6 سال پیش مدعی بودند معارضان بشار اسد، موفق به براندازی خواهند شد و به همین دلیل همنوا با اوباما شعار میدادند اسد باید برود!