kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۰۰۹۰
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۴

تقوای اجتماعی و آثار آن



محمد قره‌گوزلو
تقوا در فرهنگ قرآنی از گستره معنایی بسیاری برخوردار است و دربردارنده امور اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی می‌شود. آثار اجتماعی که در قرآن برای تقوا آمده، بیش از آثار اخلاقی و فردی است. این بدان معناست که در بینش و نگرش قرآنی، کارکردهای اجتماعی هر آموزه وحیانی بیش از کارکردهای عبادی محض است. از این رو برخی بر این باورند که عبادت در نگرش قرآنی، چیزی جز خدمت به آفریده‌های خداوند از انسان و غیر انسان نیست.
هرچند در سوره ذاریات هدف از خلقت انسان و جن عبادت بیان شده است، اما با تفسیر قرآن به قرآن می‌توان به آسانی دریافت که عبادت در مفهوم قرآنی تنها به پرستش خداوند و نماز و کرنش در درگاه ایزدی خلاصه نمی‌شود. از این رو قرآن درباره علت آفرینش انسان می‌فرماید که یکی از علل و انگیزه‌های آفرینش انسان آبادانی زمین به دست او است. (هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها؛ اوست که شما را از زمین آفرید و از شما خواست در آن آبادانی کنید.) بسیاری از آیات قرآن هنگامی که به تبیین آموزه‌های عبادی می‌پردازد، مصادیقی را بیان می‌کند که در حوزه عمل اجتماعی و نیکی به دیگران قرار می‌گیرد. از این رو عمل صالح و کارهای نیک و پسندیده در آموزه‌های قرآنی چیزی جز نگاه به دیگران و خدمت به آفریده‌های خداوند نیست.
با نگاهی گذرا به مصادیق تقوایی و کارکردها و آثار آن که در آیات مختلف قرآن بیان شده است این معنا به خوبی روشن می‌شود که آثار و کارکردهای اجتماعی (سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی) تقوا بیش از آن است که بتوان نسبتی میان آن با کارکردهای عبادی محض جست. به این معنا که تقوا در مفهوم قرآنی آن گرایش بسیار شدیدی به امور اجتماعی دارد. در نوشتار حاضر تلاش می‌شود که برخی از کارکردهای اجتماعی تقوا با توجه به آیات قرآن بازخوانی شود.
برخی مصادیق تقوا در حوزه اجتماعی
یکی از مهم‌ترین حوزه‌های عمل اجتماعی، عمل سیاسی است. قرآن از کارکردهایی که برای تقوا برمی‌شمارد تاثیر مستقیم و سریع تقوا در حوزه عمل سیاسی است. این کارکرد به اشکال مختلف خود را در این حوزه نشان می‌دهد. در آیه 56 و 57 سوره یوسف این معنا تصریح می‌شود که علت مهم در دستیابی حضرت یوسف(ع) به حکومت، تقوایی است که ایشان در طول زندگی خویش به اشکال و انواع گوناگون نشان می‌دهد. از این رو با بیان بخشی از تلاش‌های آن حضرت در حوزه عمل بر پایه تقوا، نشان داده می‌شود که چگونه وی در همه امور زندگی خویش، آموزه‌های وحیانی و اعمال نیکو و پسندیده را در نظر داشته است و هیچ‌گاه از آموزه‌های الهی و عرف و شرع پسندیده عدول نکرده است. قرآن مهم‌ترین نمونه بازتاب بینش و نگرش توحیدی و تقوای عملی وی را در داستان زنان به خوبی گزارش می‌کند تا راز رسیدن وی به حکومت را بیان دارد. در این آیات واکنش یوسف نسبت به هنجارشکنی و خیانت در امانت و فحشاگری گزارش می‌شود تا دانسته شود که شخص متقی در عمل اجتماعی خویش چگونه رفتار می‌کند و چگونه با حفظ حرمت‌ها و پاسداشت آموزه‌های وحیانی و هنجارهای اجتماعی تقوا در همه عرصه‌های زندگی خویش از آثار و نتایج آن بهره‌مند می‌شود. در این آیات به خوبی تبیین می‌شود که کارکردهای تقوا در حوزه عمل اجتماعی حفظ هنجارهای اجتماعی است. حضرت یوسف در محیط آلوده مصر به هنجارهای عام اجتماعی بر پایه تقوای الهی عمل می‌کند و زن عزیز و زنان دربار را پس می‌زند با آنکه می‌توانست موافق طبع آنان رفتار کند و بی‌آنکه نتیجه به ظاهر بدی داشته باشد از عیش و مستی برخوردار باشد. واکنش همسر زن در هنگام آگاهی از جزییات مسئله به خوبی نشان می‌دهد که یوسف هنجاری اجتماعی را مراعات کرده است؛ هرچند که در صورت عدم عمل به این هنجار، به ظاهر برای او مشکلی پدیدار نمی‌شد بلکه در دربار از عزت و کرامت ظاهری بیشتر و بهتری برخوردار می‌شد. با این همه با توجه به مسئله تقوای هنجاری چنان عمل می‌کند که هنجارهای اجتماعی مراعات شود و خیانت در امانت صورت نپذیرد.
بازخورد رفتار هنجاری یوسف که برخاسته از تقوای ایشان بوده است، دستیابی به قدرت و شوکت حکومت است که خداوند به این نتیجه در آیه و نیز در آیه 90 همان سوره بدان اشاره می‌کند. به این معنا که رفتار برخاسته از تقوای ایشان را به عنوان عمل نیکو و هنجاری ستایش کرده و بیان می‌دارد که وی با این رفتارهای تقوایی و هنجاری خویش در طول زندگی توانسته است به مقام محسنان و نیکوکاران درآید و از آنجا که خداوند مزد هر کاری را پرداخت می‌کند وی را به حکومت و قدرت رسانده است. کاربرد واژه احسان و محسن در آیه 90 نشان می‌دهد که این عمل از نظر عرف اجتماعی نیز عملی نیکو و کاری پسندیده و هنجاری است.
استعانت از خدا و صبر
 عامل دستیابی به قدرت و مکنت
در آیه 128 اعراف که گزارش چگونگی دستیابی ملت یهود به حکومت و قدرت است نیز به مسئله آثار اجتماعی و سیاسی تقوا اشاره می‌کند و تبیین می‌کند که علت دستیابی ایشان، بهره‌گیری از اصل تقواست. در اینجا نیز به مصادیق تقوای قوم اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه قوم و ملتی به مقام متقین دست یافتند و توانستند به حکومت و قدرت سیاسی و نظامی برسند. مصادیقی که در این آیه برای تقوا بیان می‌شود مسئله استعانت به خدا و صبر و شکیبایی در کارها بوده است. تاکید بر استعانت نشان می‌دهد که متقی می‌بایست در بینش، توحید کامل را باور داشته باشد و در هر چیزی قدرت خداوند را در نظر گیرد و بر این باور باشد که خداوند است که به هر کسی قدرت و عزت و مکنت می‌دهد و می‌گیرد و ملک و حکومت از آن اوست که به هر که خواهد می‌دهد و از هر که خواهد می‌گیرد. در حقیقت نگرش توحیدی محض در افعال می‌تواند به شکل استعانت به خدا در هر کاری ظهور و بروز کند.
صبر در آموزه‌های قرآنی به معنای شکیبایی بر مصیبت‌ها و بلایا و پافشاری بر اعمال خیر تحت هر شرایطی است. کسی که به آموزه‌های وحیانی در هر حالی عمل می‌کند و از سرزنش سرزنشگران و آزار آنان بیمی نداشته باشد، می‌توان وی را از جمله صابران دانست. صابر در حوزه عمل دینی نیز اهل روزه است و با روزه‌داری جنبه‌های تقوایی و مهار نفس را در خود تقویت می‌کند. از این رو در روایات از باب جری و مصداق، صبر را به روزه معنا کرده‌اند تا دانسته شود که چگونه روزه می‌تواند مهار نفس را در دست گیرد و مدیریت کامل بر نفس را در اختیار شخص بگذارد.
به هر حال در آیه 128 سوره اعراف با توجه به کارکردهای تقوا که به شکل استعانت از خدا در حوزه بینش توحیدی و صبر در کارها در حوزه عمل بروز و ظهور می‌کند به شخص می‌آموزد تا با توجه به این کارکرد تقوا به آثار آن نیز دست یافته و از حکومت و قدرت بهره‌مند شود. ملتی که در کارها به خداوند تکیه می‌کنند و اعتماد و توکلشان به خداوند است و از وی مدد و استعانت می‌جو‌یند و در هنگامه فشارها از اصول و مبانی خویش کوتاه نمی‌آیند به ملتی تبدیل می‌شوند که وارث زمین می‌گردند و حکومت جهانی خویش را برپا می‌دارند.
قوم یهود در مقطع تاریخی با پیروی از اصول تقوایی و مصادیق دوگانه استعانت و صبر توانستند به ملتی مقتدر و توانا تبدیل شوند و زمانی حکومت نسبتا جهانی را در اختیار گیرند. به این معنا که منطقه خاورمیانه که در آن زمان مهم‌ترین و متمدن‌ترین منطقه جهان بود، به دست ایشان افتاد. از دیگر آثار اجتماعی تقوا می‌توان به دستیابی به نصرت خداوند اشاره کرد. خداوند در آیات 123 تا 126 سوره آل‌عمران با تاکید بر صبرپیشگی امت می‌فرماید که چگونه تقوا و صبر موجب می‌شود تا امتی به امدادهای غیب الهی دست یابند و در برابر دشمنی که به ظاهر از همه امکانات و قدرت‌های سخت و نرم بهره‌مند است پیروز شوند. بنابراین امت در عمل اجتماعی می‌بایست با حفظ وحدت و یک‌دلی و همدلی، در برابر دشمن پایداری ورزیده و از اصول و مبانی خویش کوتاه نیایند تا به پیروزی و موفقیت دست یابند.
حفظ سنت‌ها و رسوم مثبت در سایه تقوا
کارکرد هنجاری دیگر تقوا را می‌توان در  پاسداشت آیین‌ها و مناسک و شعایر از سوی امت‌ مشاهده کرد. به این معنا که امتی که از تقوای الهی بهره‌مند است، به حفظ سنت‌ها و آداب و رسوم نیک‌ و سازنده ادامه می‌دهد و در عمل اجتماعی به سنت‌های هنجاری پایبند است. هر چند در آیه 2 سوره مائده سخن از بزرگداشت شعایر الهی از سوی جامعه متقی است ولی با نگاهی به آیات دیگر می‌توان دریافت که هر گونه شعایر و آداب و رسوم نیک و هنجاری عرفی نیز در این حوزه قرار می‌گیرد؛ زیرا خداوند فرمان می‌دهد که مردمان به عرف و معروف پایبند باشند. عرف و معروف در کاربرد قرآنی هر عمل نیک و پسندیده عقلی و عقلایی و شرعی است. حکم عقل همان اموری است که در حوزه مستقلات عقلی  قرار می‌گیرد و آموزه‌های وحیانی یا آن را امضا و تایید می‌کند و یا تایید شده از کنار آن گذشته و به عنوان احکام مفروغ عنه تلقی می‌کند که نیازی به تایید و امضا نیست. دسته دوم احکام و قوانین و آداب و رسومی است که عقلا به حکم عقل بدان پایبند هستند و در اصطلاح آن را معروف می‌نامند. معروف و هنجارهای پسندیده اجتماعی از این قابلیت برخوردارند که مورد امضا و تایید قرار گیرند. البته برخی از احکام عقلایی نیازمند تایید هستند و به عنوان احکام امضایی مورد تشویق دین قرار می‌گیرد.
جداسازی احکام عقلی از عقلایی بدان منظور انجام شد تا دانسته شود که آنچه در آموزه‌های اسلامی اصطلاح شده است که کلما حکم به العقل حکم به الشرع و بالعکس مراد تنها بخش مستقلات عقلی است و اما احکام عقلایی اگر بر پایه فطرت عقلایی باشد مورد تایید و امضا شرع است که از آن به معروف یاد شده و از مردمان خواسته شده است که در بسیاری از امور بر پایه آن عمل کنند. از آن جمله احکامی که درباره چگونگی رفتار با زنان آمده است که می‌بایست بر پایه عرف و معروف باشد که به معنای سنت عقلایی و آداب و رسوم ایشان است. خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که مردمان را به عرف و معروف هر قوم و ملتی فرمان دهد تا از آن پیروی کنند. این بدان معناست که شعایر و آداب و سنت‌های ملت می‌بایست به عنوان عمل تقوایی مورد توجه قرار می‌گیرد. این‌گونه است که می‌توان گفت که از کارکردهای تقوا در عمل اجتماعی حفظ سنت‌ها و آداب و رسومی است که برپایه فطرت عقلایی بشر شکل گرفته است.
در بینش قرآنی برای تقوا کارکردهایی در حوزه تحولات تاریخی جوامع بیان شده است که بسیار مهم و اساسی است. به این معنا که قرآن تبیین می‌کند که چه‌سان تقوای الهی می‌تواند وضعیت جوامع را دگرگون سازد. به این معنا که اگر جامعه‌ای تقوای الهی را در پیش نگیرد دچار بحران فروپاشی و یا کمبود امکانات رفاهی و آسایشی و آرامشی می‌شود؛ چنانکه عمل تقوایی جوامع این وضعیت را دگرگون ساخته و آسایش و رفاه مادی و آرامش فردی و اجتماعی (امنیت) را برای آن جوامع به دنبال خواهد داشت.
برای این مطلب می‌توان دو توجیه را به عنوان بردشت مطرح ساخت. برداشت نخست آنکه تقوای الهی موجب می‌شود که به شکل امدادی و غیب برکات و نعمت‌های الهی سرازیر شود.
برداشت دوم آن است که افزون بر امدادهای غیبی، اصولا با توجه به تفسیری که از تقوا در فرهنگ قرآن شده است هر عمل اجتماعی خیر و خوب را شامل می‌شود و جامعه‌ای که بر پایه عرف و معروف و هنجارهای پسندیده عمل می‌کند می‌تواند از امکانات و ظرفیت‌های موجود به خوبی بهره گیرد و با سدسازی، آب‌ها را مهار کند و با کشت‌و کارهای جمعی تولیدات را افزایش دهد. همدلی و تعاون و دیگر رفتارهای هنجاری موجب می‌شود تا امنیت و آرامش به جامعه بازگردد. این‌گونه است که می‌توان گفت از کارکردهای اجتماعی تقوا، تحولات مثبت و یا غیرمثبت تاریخی جوامع است.
کارکردهای اجتماعی تقوا در آموزه‌های قرآنی بیش از مجال این نوشتار است و به همین اندازه بسنده می‌شود.