بازخوانی اعترافات برخی آشوبگران فتنه هشتادوهشت- مسئول کمیته غیر قانونی آزادی زندانیان در توصیف سندسازیها و سیاهنماییهای این کمیته:
هیچ کاری بدون اجازه الویری انجام نمیشد
یادآوری کنم نمیدانم از جلسه چندم بود که آقای بهشتی مرا به جلسه هفتگی که در دفتر آقای کروبی در جمشیدیه روزهای یکشنبه ساعت 5 بعدازظهر برگزار میشد و حداکثر یک ساعت به طول میانجامید هم دعوت کرد فکر میکنم چهار جلسه من هم شرکت داشتم. در این جلسه معمولا مسائل کلی مطرح میشد. جلسه اولی که من حاضر شدم بحث صدور بیانیهای بود که متن بیانیه را آقای صالح نیکبخت تهیه کرده بود. بیانیه در مورد روند تشکیل جلسات اول و دوم دادگاه متهمین بود. ظاهرا 20 مورد اشکال قانونی به نحوه برگزاری گرفته بودند که کل جلسه به تنظیم این بیانیه ختم شد. البته آقای نیکبخت متن را تهیه کرده بودند و میخواندند و بقیه نظر میدادند که نظرات فنی را بیشتر آقای دکتر امیر ارجمندی و آقای امینی میدادند. جلسه اول تقریبا کامل صرف تهیه آن بیانیه شد. در آن جلسه من بودم. آقای الویری، علیرضا بهشتی، آقای مقدم، آقای عابد جعفری، آقای امیر ارجمندی، آقای دکتر امینی و صالح نیکبخت. جلسه دوم در مورد تحقیق و نحوه بررسی وضعیت کشتهشدگان و آسیبدیدگان بود. در آن جلسه پس از بحثهای مختلفی که چگونه میتوان به اطلاعات کشتهشدگان دست یافت چند نظر مطرح شد: اول این که به اطلاعات مردمی اکتفا کنیم و به آنچه در سایتها میآید میگذاشتند و این باب شده بود. آن روزها هر جا میرفتیم معمولا موبایلها را خارج جلسه میگذاشتند، حتی در جلساتی که در دفتر کروبی برگزار میشد. علیرغم اینکه از نظر من مطالب گفته شده هیچ مشکلی نداشت، بلکه محتوای اغلب آن جلسات بعدا به صورت بیانیه یا مصاحبه مطبوعاتی منتشر میشد. ولی نمیدانم چرا این کار صورت میگرفت[!!!]. به نظر من به یک عادت تبدیل شده بود تا یک قضیه پیشگیری.
در دفتر پیگیری از هیچکس فیلم گرفته نشد و مصاحبهای نشد، ولی این اواخر بر اساس دستور آقای الویری و هماهنگی که با خاتم وسمقی شده بود قرار بود خانم وسمقی کار مستندسازی بعضی از کیسها را انجام دهند. به همین جهت قرار شده بود ما پروندهها را در اختیار ایشان قرار دهیم و ایشان کار مصاحبه با زندانیان آزاد شده را انجام دهد. تا آنجا که به یاد دارم با یک زندانی آزاد شده به نام رضایی، خانم وسمقی خودشان مصاحبه کرده بودند. البته من در دفتر نبودم ولی خانم منصوری مرا درجریان قرار داد. ضمنا ایشان در سه روز آخر عمر دفتر خانم خبرنگاری را که اسمش را به خاطر ندارم به دفتر آوردند و به من معرفی کردند که قرار بود کار مصاحبه با زندانیان و خانواده آنها را انجام دهند، که من ایشان را به خانم منصوری معرفی کردم و گفتم که با ایشان همکاری کنند که البته عمر دفتر کفاف نداد؛ ولی کار مستندسازی را خانم وسمقی براساس هماهنگی با آقای الویری و بر اساس دستور آقای الویری قرار بود دنبال کنند. همانطور که گفتم هیچکاری بدون اجازه آقای الویری و آقای بهشتی انجام نمیشد، همه کارها بر اساس دستور آنها انجام میشد، حتی بحث معاضدت مالی که من خیلی دنبال میکردم، زیر نظر دکتر عابد جعفری انجام میشد. رفتن به بهشتزهرا و اطلاع یافتن از دفنشدگان، برگزاری جلسات تنظیم دیدارهای آقای کروبی با خانوادههای کشته شده و آسیبدیده که شرح آن را قبلا مفصل دادهام، همه و همه با هماهنگی آقایان الویری و بهشتی صورت میگرفته است. البته هماهنگی با آقای الویری بیشتر از آقای بهشتی بود.
ارسال لیست کشتهشدگان به مجلس و فاکس کردن آنها همه بر اساس درخواست آقای الویری و بهشتی صورت گرفته است. از جمله کارهای دیگر دفتر، حضور مستمر در بین خانواده زندانیان بود که بیشترین حضور را خودم داشتهام. باز هم بر اساس نظر کمیته قرار بود که سرکشی از خانواده مرتب انجام شود و وضعیت آنها به آقای عابدجعفری برای معاضدت مالی و آقای امیر ارجمندی برای معاضدت حقوقی صورت پذیرد. بعضی از این سرکشیها با حضور دکتر عابد جعفری بوده که شرح آن را قبلا دادهام و بعضی از آنها را خودم انجام دادهام. دو بار هم در مراسم افطاری خانواده زندانیان در زیر پل روبهروی زندان اوین [= تجمع غیرقانونی] شرکت داشتم که یک بار آن روز اول ماه مبارک رمضان بود که هر خانوادهای مواد خوراکی خود را آورده بود و یک بار هم چند روز بعد بود که مصادف بود با روز تولد آقای تاجرنیا و خانم تاجرنیا مراسم گرفته بود که من بعد از افطار حدود ساعت 10 آمدم. من با هیچ کسی مصاحبه نکردم و هیچگاه با هیچ رادیو و یا شبکهای حاضر به مصاحبه نشدم و حتی یک سطر مطلب هم از ابتدای انتخابات تا پایان دفتر پیگیری در هیچ سایتی ننوشتهام و در مورد دیدار آقای کروبی هم که در سطور گذشته نوشتم، براساس هماهنگی به عمل آمده توسط آقای الویری و مصوبه جلسه هماهنگی مقرر شد آقای کروبی و آقای موسوی از خانوادههای کشته شده و آسیب دیده دیدار داشته باشند که برای آقای کروبی سه دیدار که در یک روز انجام شد تنظیم کردیم که شرح مفصل آن را قبلا ذکر کردهام. دیدار از منزل مرحوم رامین رمضانی، دیدار از خانم خاکزاد، همان خانمی که در حمایت از آن بسیجی که بارها تلویزیون تصویر آن را نشان میداد و بعد از ماجرای نجات آن بسیجی خود مورد ضرب و جرح قرار میگیرد و از ناحیه دست چپ یا راست به شدت آسیب میبیند و دیدار از رضا میرعابدینی که مجروح بود و احتیاج به چند عمل سنگین داشت. برای مهندس موسوی هم فقط دیدار از منزل مرحوم جوادیفر را هماهنگ کرده بودیم که دفتر مهندس طبق همان روالی که گفتم اقدام کرده بودند.
باز هم تاکید میکنم من تا روز آخر عمر دفتر با هیچکس مصاحبه نکردم. ولی به کسانی که به دفتر مراجعه میکردند توصیه میکردم به طور کامل نحوه دستگیری و برخورد ضابطین را شرح دهند. این مهم از این جهت توصیه میشد که در بخش معاضدت حقوقی توصیه شده بود که اطلاعات دقیق اخذ شود. در بخش معاضدت مالی هم امکان سودجویی عدهای را میدادیم، به همین منظور میگفتیم جزئیات کامل و مشکلاتی که برایشان پیش آمده را ذکر کنند. البته اغلب یا چیزی نمینوشتند و یا توضیحات کلی میدادند. گرچه تلاش ما بیشتر معطوف به دلجویی و برخورد مناسب داشتن و کاستن از فشار روحی آنها بود...
در دفتر پیگیری از هیچکس فیلم گرفته نشد و مصاحبهای نشد، ولی این اواخر بر اساس دستور آقای الویری و هماهنگی که با خاتم وسمقی شده بود قرار بود خانم وسمقی کار مستندسازی بعضی از کیسها را انجام دهند. به همین جهت قرار شده بود ما پروندهها را در اختیار ایشان قرار دهیم و ایشان کار مصاحبه با زندانیان آزاد شده را انجام دهد. تا آنجا که به یاد دارم با یک زندانی آزاد شده به نام رضایی، خانم وسمقی خودشان مصاحبه کرده بودند. البته من در دفتر نبودم ولی خانم منصوری مرا درجریان قرار داد. ضمنا ایشان در سه روز آخر عمر دفتر خانم خبرنگاری را که اسمش را به خاطر ندارم به دفتر آوردند و به من معرفی کردند که قرار بود کار مصاحبه با زندانیان و خانواده آنها را انجام دهند، که من ایشان را به خانم منصوری معرفی کردم و گفتم که با ایشان همکاری کنند که البته عمر دفتر کفاف نداد؛ ولی کار مستندسازی را خانم وسمقی براساس هماهنگی با آقای الویری و بر اساس دستور آقای الویری قرار بود دنبال کنند. همانطور که گفتم هیچکاری بدون اجازه آقای الویری و آقای بهشتی انجام نمیشد، همه کارها بر اساس دستور آنها انجام میشد، حتی بحث معاضدت مالی که من خیلی دنبال میکردم، زیر نظر دکتر عابد جعفری انجام میشد. رفتن به بهشتزهرا و اطلاع یافتن از دفنشدگان، برگزاری جلسات تنظیم دیدارهای آقای کروبی با خانوادههای کشته شده و آسیبدیده که شرح آن را قبلا مفصل دادهام، همه و همه با هماهنگی آقایان الویری و بهشتی صورت میگرفته است. البته هماهنگی با آقای الویری بیشتر از آقای بهشتی بود.
ارسال لیست کشتهشدگان به مجلس و فاکس کردن آنها همه بر اساس درخواست آقای الویری و بهشتی صورت گرفته است. از جمله کارهای دیگر دفتر، حضور مستمر در بین خانواده زندانیان بود که بیشترین حضور را خودم داشتهام. باز هم بر اساس نظر کمیته قرار بود که سرکشی از خانواده مرتب انجام شود و وضعیت آنها به آقای عابدجعفری برای معاضدت مالی و آقای امیر ارجمندی برای معاضدت حقوقی صورت پذیرد. بعضی از این سرکشیها با حضور دکتر عابد جعفری بوده که شرح آن را قبلا دادهام و بعضی از آنها را خودم انجام دادهام. دو بار هم در مراسم افطاری خانواده زندانیان در زیر پل روبهروی زندان اوین [= تجمع غیرقانونی] شرکت داشتم که یک بار آن روز اول ماه مبارک رمضان بود که هر خانوادهای مواد خوراکی خود را آورده بود و یک بار هم چند روز بعد بود که مصادف بود با روز تولد آقای تاجرنیا و خانم تاجرنیا مراسم گرفته بود که من بعد از افطار حدود ساعت 10 آمدم. من با هیچ کسی مصاحبه نکردم و هیچگاه با هیچ رادیو و یا شبکهای حاضر به مصاحبه نشدم و حتی یک سطر مطلب هم از ابتدای انتخابات تا پایان دفتر پیگیری در هیچ سایتی ننوشتهام و در مورد دیدار آقای کروبی هم که در سطور گذشته نوشتم، براساس هماهنگی به عمل آمده توسط آقای الویری و مصوبه جلسه هماهنگی مقرر شد آقای کروبی و آقای موسوی از خانوادههای کشته شده و آسیب دیده دیدار داشته باشند که برای آقای کروبی سه دیدار که در یک روز انجام شد تنظیم کردیم که شرح مفصل آن را قبلا ذکر کردهام. دیدار از منزل مرحوم رامین رمضانی، دیدار از خانم خاکزاد، همان خانمی که در حمایت از آن بسیجی که بارها تلویزیون تصویر آن را نشان میداد و بعد از ماجرای نجات آن بسیجی خود مورد ضرب و جرح قرار میگیرد و از ناحیه دست چپ یا راست به شدت آسیب میبیند و دیدار از رضا میرعابدینی که مجروح بود و احتیاج به چند عمل سنگین داشت. برای مهندس موسوی هم فقط دیدار از منزل مرحوم جوادیفر را هماهنگ کرده بودیم که دفتر مهندس طبق همان روالی که گفتم اقدام کرده بودند.
باز هم تاکید میکنم من تا روز آخر عمر دفتر با هیچکس مصاحبه نکردم. ولی به کسانی که به دفتر مراجعه میکردند توصیه میکردم به طور کامل نحوه دستگیری و برخورد ضابطین را شرح دهند. این مهم از این جهت توصیه میشد که در بخش معاضدت حقوقی توصیه شده بود که اطلاعات دقیق اخذ شود. در بخش معاضدت مالی هم امکان سودجویی عدهای را میدادیم، به همین منظور میگفتیم جزئیات کامل و مشکلاتی که برایشان پیش آمده را ذکر کنند. البته اغلب یا چیزی نمینوشتند و یا توضیحات کلی میدادند. گرچه تلاش ما بیشتر معطوف به دلجویی و برخورد مناسب داشتن و کاستن از فشار روحی آنها بود...