16 آذر به روایت رهبر انقلاب
۱۶ آذرماه هر سال در کشور ما بهعنوان روز دانشجو گرامی داشته میشود، در این روز دانشگاهها و دانشجویان برنامههای متنوعی برگزار میکنند ولی شاید برخی هنوز ندانند علت نامگذاری این روز بهعنوان روز دانشجو چیست.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت در روز ۲۴ آذرماه سال ۸۷ تاریخچهای از این واقعه بیان کردند.
ایشان فرمودند: «جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنى بعد از کودتاى ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط بهوجود مىآید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیسجمهور آمریکا بود، آمد ایران. بهعنوان اعتراض به آمریکا، بهعنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتاى ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوى ضد نیکسون است، دانشجوى ضدآمریکاست، دانشجوى ضدسلطه است.
بعد، از آن سال تا سال ۴۲ - که شروع نهضت روحانیت و نهضت دینى و اسلامى در کشور ماست - جنبش دانشجوئى کم و بیش تحرکاتى دارد. من یادم است سالهای ۳۸ و ۳۹ و ۴۰ و...، دانشجوها تحرکاتى داشتند، منتها بهشدت سرکوب میشد و اجازه نمیدادند بروز پیدا کند؛ تا نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۱ و اوجاش در سال ۴۲ شروع شد، که اینجا باز شما نشانه جنبش دانشجوئى را مشاهده میکنید؛ یعنى در تمام پانزده سالى که بین ۱۳۴۲ است که شروع نهضت روحانیت باشد، تا ۱۳۵۷ که پیروزى انقلاب اتفاق افتاد، شما در همه جا و دوشادوش روحانیت و در کنار او، جنبش دانشجوئى را مشاهده میکنید. دانشگاههای کشور، محیطهاى دانشجوئى کشور، مرکز تحرک و فعالیت است و یکى از بازوهاى اساسى نهضت در تمام طول این مدت - که این را ما از نزدیک هم خودمان شاهد بودیم؛ هم دوستانى که در کار نهضت و مبارزات بودند و هم همه این را تجربه کردهاند و آزمودهاند - دانشجویانند. بنابراین، دانشگاهها یک بخش لاینفک از نهضت روحانیت بودند. البته در دانشگاهها جریانهای الحادى و ضددینى و مارکسیست و غیره هم بودند، لکن آن حرکت غالب، مربوط بود به دانشجوهاى مسلمان. لذا گروههائى که تشکیل میشد - گروههای مبارز - و کارهائى که انجام میگرفت مثلاً در زندانها - این زندانهاى گوناگون در سالهای مختلف که ما خودمان تجربه کردیم - در همه جا، دانشجوها هم حضور داشتند؛ یعنى روحانیون و دانشجویان عمده زندانىها را تشکیل میدادند. همین موجب شد که ما روحانیون مشهد، علماى مشهد و جمع کثیرى از مردم مشهد در سال ۵۷، قبل از پیروزى انقلاب، وقتى میخواستیم تحصن انجام بدهیم، این تحصن در مرکز دانشگاهى پزشکى امام رضا انجام گرفت؛ یعنى مرکزیت دانشگاه. در تهران هم تحصنِ علما و روحانیون و انقلابیون و مبارزین براى ورود امام - که در ورود ایشان تأخیر شده بود - در دانشگاه تهران انجام گرفت. اینها نشان دهنده نقش دانشگاه و نقش دانشجوست، تا انقلاب پیروز شد.
بعد از پیروزى انقلاب این حرکت دانشجوئى - جنبش دانشجوئى، حضور دانشجوئى - صحنه عجیبى است. در همان ماههای اول، مسئله تشکیل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجویان در سپاه است و به فاصله چند ماه، تشکیل جهاد سازندگى به وسیله خود دانشجوهاست، که خود دانشجوها جهاد سازندگى را تشکیل دادند و خودشان آن را توسعه دادند؛ خودشان آن را پیش بردند، که یکى از برکات و افتخارات نظام اسلامى، جهاد سازندگى بود. چند ماه بعد از این، موج دوم حضور دانشجویان در مواجهه و مقابله با عناصر مسلحى بود که دانشگاه را لانه خودشان کرده بودند، که اتفاقاً خیلى از آنها غیر دانشجو بودند و همین دانشگاه تهران تبدیل شده بود به مرکز تسلیحات و تفنگ و مهمات و نارنجک! آنها این وسائل را جمع کرده بودند براى اینکه با انقلاب مبارزه کنند. کسى که توانست اینها را از دانشگاه تهران ازاله کند، خود دانشجوها بودند؛ حرکت عظیم دانشجوها که اینجا هم خودش را نشان داد.
سال ۵۹ با شروع دفاع مقدس، حضور دانشجوها در جبهه است که نمونههای مختلفى از آن وجود دارد که یکى از آنها همین حاج احمد متوسلیان و امثال اینها بودند که بلند شدند رفتند منطقه غرب در کردستان، در عین غربت - بنده در همان ماههای اول جنگ، پنج شش ماه بعد از اول جنگ، منطقه کردستان را از نزدیک دیدم؛ گرد غربت آنجا بر سر همه کأنه پاشیده شده بود - و در تنهائى، بىسلاحى و با حضور فعال دشمن و بمباران دائمى دشمن، این مخلصترین نیروها در آنجا کارهاى بزرگى را انجام دادند که قبل از عملیات فتحالمبین - عملیاتى که این سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند - عملیات محمد رسولالله را انجام دادند که آن، یک نمونه از حضور دانشجویان است. یک نمونه دیگر دانشجوهائى هستند که در ماجراى هویزه حضور پیدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفاً در همان روزى که اینها داشتند میرفتند - روز ۱۴ دى - به طرف منطقه نبرد و درگیرى، دیدم؛ شهید علمالهدى و شهید قدوسى و دیگران. این مربوط به سالهاى ۶۰ و ۶۱ است که البته ادامه پیدا کرد تا آخر جنگ. یعنى واقعاً یکى از بخشهاى تأمینکننده نیروهاى فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دانشگاهها بودند. بعد هم که در همان اوائل دهه ۶۰، وقتى بازگشائى دانشگاهها انجام شد، جهاد دانشگاهى تشکیل شد که یکى از نقاط حساس و یکى از مراکز مایه افتخار، جهاد دانشگاهى است. قبل از اینها هم در سال ۵۸، تسخیر لانه جاسوسى به دست جنبش دانشجوئى است.
حالا دانشجو به حیث دانشجو، عضو جنبش دانشجوئى است. ممکن است آن کسى که خودش در تسخیر لانه جاسوسى فعال بوده، بعد از مدتى از کار خودش پشیمان شود - کما اینکه ما پشیمان شدههائى هم داریم! خیلى از کسانى که در جنبش دانشجوئى حضور داشتند، در برهه دیگرى، گرفتارىهای زندگى و انگیزههای مختلف، ثبات قدم را از اینها گرفت - لکن حرکت بزرگ مربوط به دانشجوست، که این حرکتِ تسخیر لانه جاسوسى یکى از مهمترینِ این حرکات است.
حالا این یک تاریخچه است، تا امروز هم ادامه دارد. در تمام دورانهای مختلف، در طول انقلاب، حوادث گوناگون، لحظههای حساس و خطیر، حضور دانشجویان مؤمن، متعهد، عدالتخواه، باگذشت، توانسته فضا را در جهت صحیح هدایت کند. این برداشت من از جنبش دانشجوئى و نگاه من به جنبش دانشجوئى است: ضد استکبارى، ضد فساد، ضد اشرافیگرى، ضد حاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه، ضدگرایشهاى انحرافى؛ اینها خصوصیات جنبش دانشجوئى است. در همه این سالهاى انقلاب، حضور دانشجویان در این صحنهها، حضور فعال و مؤثرى بوده. دانشجوها گفتمانساز بودهاند، فضاى فکرى ساختهاند، گفتمانهاى سیاسى و انقلابى را در جامعه حاکم کرده اند، که در موارد زیادى این وجود داشته.
البته من قضاوتم روى بدنه دانشجوست. ممکن است افرادى، بخشهائى از مجموعه دانشجوئى جور دیگرى باشند. نه تعجب میکنیم، نه انکار میکنیم؛ مطمئناً این است؛ اما بدنه دانشجوئى، طبیعت کار دانشجوئى و روحیه دانشجوئى، اینى است که عرض کردم. دانشجو ضد ظلم است، ضد استکبار است، ضد سلطه خارجى است، عاشق آرمانهای بزرگ است، امیدوار به رسیدن به این آرمانهاست. در واقع حضور قشر جوان، بهخصوص دانشجو، موتور حرکت یک جامعه است. باید دانشجوها همیشه به این توجه داشته باشند و روى او براى آینده کشور حساب کنند.»
رهبر معظم انقلاب در دیدارهایشان با دانشجویان تشویقها و توصیههایی را هم مطرح کردهاند که گزیدهای از این تأکیدات را در ذیل آوردهایم.
۱۷ مهر ۸۶
همیشه گفتهام که باید از روزی بترسیم که جوان و دانشجوی ما انگیزه طرح مسئله و سؤال نداشته باشد که به یاری پروردگار امروز این چنین نیست و همه باید توان و تلاش خود را بهکار گیریم تا روحیه خواستن و مطالبه در نسل جوان و به ویژه جوانان علمی و دانشگاهی هرچه بیشتر گسترش یابد.
رهبر انقلاب اسلامی با توجه به محدود بودن ظرفیتها و امکانات، پاسخگویی به همه مطالبات را در کوتاهمدت ناممکن دانستند و خاطرنشان کردند: آرمانهای بزرگ در کوتاهمدت محقق نمیشود اما طرحِ به دور از افراط و تفریط خواستهها و پیگیری همراه با عقلانیت و اعتدال، یقیناً افق روشنی را برای دانشگاههای ما رقم خواهد زد.
۲۴ آذر ۸۷
حالا جلسات دانشگاهى - جلسات دانشجوئى - براى ما جلسات خیلى دلنشینى است؛ چون هم فضاى صداقت و خلوص در این جلسات هست، هم دانشجو در شکلدهى حال و آینده نقش اساسى دارد. این آن چیزى است که به نظر من دانشجویان ما هرگز نباید این را از نظر دور بدارند. دانشجو نقشآفرین است؛ هم در زمان حال و هم نسبت به دوران آینده؛ فرداى کشور.
این عنصرى که در این کارگاه عظیم با همت و تلاش خود و با هدایت و کمک استادان، ارزش افزوده و فوقالعادهاى پیدا میکند، دانشجوست. و یقیناً با این نگاه، دانشگاه مهمترین زیرساخت پیشرفت و توسعه کشور است؛
در همه جاى دنیا انتظار از دانشگاهها به خاطر حضور دانشجو این است که در زمینه ترسیم آرمانها و گرایش به تحصیل این آرمانها و رسیدن به این آرمانها، دانشگاه فعال باشد. این دیگر مربوط میشود بهخصوص به دانشجو؛ جوانىِ دانشجو، سن دانشجو، آمادگىهای روحى دانشجو، که این اقتضاء را به دانشگاه میدهد. این، انتظار از دانشگاه است.
۷ مهر ۸۷
یک سؤال اینجا مطرح میشود که براى رسیدن به این هدف والا و بسیار برجسته و بزرگ، وظیفه فقط متوجه دانشجویان است؟ آن هم دانشجویانى که براى خودشان رسالتى قائلند که شما اسمش را میگذارید جنبش دانشجوئى؛ یعنى دانشجوى متحرک، دانشجوى فعال؛ دانشجوئى که از نیروى فکر و توان جسمى و روحى خودش میخواهد براى پیشرفت استفاده کند؛ آیا فقط اینها مخاطباند؟ بلاشک نه. سنگینترین مسئولیت بر عهده مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمى و نخبگان فکرى و نخبگان سیاسى، لیکن جریان دانشجوئىِ فعال هم مسئولیت سنگینى دارد. یکى از مسئولیتهاى جریان دانشجوئى، تلاش براى فهمیدن است؛ یعنى تفکر.
من به نظرم میرسد یکى از کارهاى لازم، تشکیل جلسات فکرى وسیعى است که مجموعه دانشجوئى، همراه با مجموعه حوزوى، با برنامهریزى خوب، میتواند به وجود بیاورد تا بنشینند درباره مسائل گوناگون فکر کنند.
گسترش فکر و پراکندن فکرِ درست و صحیح میتواند همان ثمراتى را ببخشد که ما در زمینههای مسائل علم و فناورى و پیشرفت علوم از دانشجو توقع داریم؛ یعنى شکوفائى، آوردن حرف نو به میدان اندیشه، با یک حرکت صحیح و جهتگیرى درست. یکى از کارها این است.
۶ مرداد ۹۲
یکى از دوستان از من میپرسند که توصیه شما به دانشجویانى که از مهر آینده وارد محیط دانشگاه خواهند شد، چیست؟ توصیه من به آن دانشجویان هم مثل توصیه به همه دانشجویان است؛ من همه دانشجویان را به «دانشجوئى» به معناى واقعى کلمه - یعنى دنبال علم رفتن - و به فعالیتهاى متناسب با دانشجوئى دعوت میکنم؛ چه فعالیتهاى اجتماعى، چه فعالیتهاى سیاسى.
نکتهاى هم که یکى از دوستان درباره تأمین مالى دانشگاهها گفتند، نکته درست و قابل توجهى است. بههرحال مطالبى را آقایان و خانمى که صحبت کردند، بیان کردید؛ مطالبِ بسیار خوب و درستى بود.
آنچه که من یادداشت کردم که به شما عرض کنم - البته این حرفها مربوط به مجموعههاى دانشجوئى است، لیکن قابل تعمیم به کل کشور و قشرهاى مختلف جوان در کشور است - یکى این است که جوان، دانشجو و عنصر انقلابى نسبتش با آرمانهاى انقلاب چیست؟ بنده معتقدم که آرمانهاى انقلاب - که چهارچوبهایش مشخص است، بنده هم بعضىها را تصریح خواهم کرد و اسم خواهم آورد - بدون نیرو و نشاط و جسارت جوانى، قابل تعقیب و قابل دسترسى نیست. نسبت شما با آرمانها، اینچنین نسبتى است. عقیده من این است که اگر چنانچه نیروى جوانى، یعنى قدرت فکرى و بدنى، و اگر نشاط و روحیه و حالت تحرک، و همچنین جسارت، یعنى خطشکنىها، که در جوانها بهعنوان خصیصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پیدا نخواهیم کرد.
لذا جوانها در زمینه دسترسى به آرمانها و تحقق آرمانهاى انقلاب و آرمانهاى اسلامى، داراى مسئولیتهاى بزرگى هستند و کارآمدى بسیار بالائى هم دارند. هر کسى که در پى تحقق آرمانها است، باید نقش جوانها را جدى بگیرد؛ و بدانید بنده نقش جوانها را جدى میگیرم. آنچه که من در مورد جوانها، چه جوان دانشجو - البته به خصوص جوان دانشجو - و چه غیر دانشجویان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زبانى نیست؛ اعتقادم این است و معتقدم که جوانها میتوانند گرهگشائى کنند. البته مهم این است که میدان کار را، میدان تحرک را بشناسند، آن را درست تعریف کنند؛ کارى را هم که میخواهند انجام دهند، درست تعریف کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت در روز ۲۴ آذرماه سال ۸۷ تاریخچهای از این واقعه بیان کردند.
ایشان فرمودند: «جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنى بعد از کودتاى ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط بهوجود مىآید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیسجمهور آمریکا بود، آمد ایران. بهعنوان اعتراض به آمریکا، بهعنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتاى ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوى ضد نیکسون است، دانشجوى ضدآمریکاست، دانشجوى ضدسلطه است.
بعد، از آن سال تا سال ۴۲ - که شروع نهضت روحانیت و نهضت دینى و اسلامى در کشور ماست - جنبش دانشجوئى کم و بیش تحرکاتى دارد. من یادم است سالهای ۳۸ و ۳۹ و ۴۰ و...، دانشجوها تحرکاتى داشتند، منتها بهشدت سرکوب میشد و اجازه نمیدادند بروز پیدا کند؛ تا نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۱ و اوجاش در سال ۴۲ شروع شد، که اینجا باز شما نشانه جنبش دانشجوئى را مشاهده میکنید؛ یعنى در تمام پانزده سالى که بین ۱۳۴۲ است که شروع نهضت روحانیت باشد، تا ۱۳۵۷ که پیروزى انقلاب اتفاق افتاد، شما در همه جا و دوشادوش روحانیت و در کنار او، جنبش دانشجوئى را مشاهده میکنید. دانشگاههای کشور، محیطهاى دانشجوئى کشور، مرکز تحرک و فعالیت است و یکى از بازوهاى اساسى نهضت در تمام طول این مدت - که این را ما از نزدیک هم خودمان شاهد بودیم؛ هم دوستانى که در کار نهضت و مبارزات بودند و هم همه این را تجربه کردهاند و آزمودهاند - دانشجویانند. بنابراین، دانشگاهها یک بخش لاینفک از نهضت روحانیت بودند. البته در دانشگاهها جریانهای الحادى و ضددینى و مارکسیست و غیره هم بودند، لکن آن حرکت غالب، مربوط بود به دانشجوهاى مسلمان. لذا گروههائى که تشکیل میشد - گروههای مبارز - و کارهائى که انجام میگرفت مثلاً در زندانها - این زندانهاى گوناگون در سالهای مختلف که ما خودمان تجربه کردیم - در همه جا، دانشجوها هم حضور داشتند؛ یعنى روحانیون و دانشجویان عمده زندانىها را تشکیل میدادند. همین موجب شد که ما روحانیون مشهد، علماى مشهد و جمع کثیرى از مردم مشهد در سال ۵۷، قبل از پیروزى انقلاب، وقتى میخواستیم تحصن انجام بدهیم، این تحصن در مرکز دانشگاهى پزشکى امام رضا انجام گرفت؛ یعنى مرکزیت دانشگاه. در تهران هم تحصنِ علما و روحانیون و انقلابیون و مبارزین براى ورود امام - که در ورود ایشان تأخیر شده بود - در دانشگاه تهران انجام گرفت. اینها نشان دهنده نقش دانشگاه و نقش دانشجوست، تا انقلاب پیروز شد.
بعد از پیروزى انقلاب این حرکت دانشجوئى - جنبش دانشجوئى، حضور دانشجوئى - صحنه عجیبى است. در همان ماههای اول، مسئله تشکیل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجویان در سپاه است و به فاصله چند ماه، تشکیل جهاد سازندگى به وسیله خود دانشجوهاست، که خود دانشجوها جهاد سازندگى را تشکیل دادند و خودشان آن را توسعه دادند؛ خودشان آن را پیش بردند، که یکى از برکات و افتخارات نظام اسلامى، جهاد سازندگى بود. چند ماه بعد از این، موج دوم حضور دانشجویان در مواجهه و مقابله با عناصر مسلحى بود که دانشگاه را لانه خودشان کرده بودند، که اتفاقاً خیلى از آنها غیر دانشجو بودند و همین دانشگاه تهران تبدیل شده بود به مرکز تسلیحات و تفنگ و مهمات و نارنجک! آنها این وسائل را جمع کرده بودند براى اینکه با انقلاب مبارزه کنند. کسى که توانست اینها را از دانشگاه تهران ازاله کند، خود دانشجوها بودند؛ حرکت عظیم دانشجوها که اینجا هم خودش را نشان داد.
سال ۵۹ با شروع دفاع مقدس، حضور دانشجوها در جبهه است که نمونههای مختلفى از آن وجود دارد که یکى از آنها همین حاج احمد متوسلیان و امثال اینها بودند که بلند شدند رفتند منطقه غرب در کردستان، در عین غربت - بنده در همان ماههای اول جنگ، پنج شش ماه بعد از اول جنگ، منطقه کردستان را از نزدیک دیدم؛ گرد غربت آنجا بر سر همه کأنه پاشیده شده بود - و در تنهائى، بىسلاحى و با حضور فعال دشمن و بمباران دائمى دشمن، این مخلصترین نیروها در آنجا کارهاى بزرگى را انجام دادند که قبل از عملیات فتحالمبین - عملیاتى که این سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند - عملیات محمد رسولالله را انجام دادند که آن، یک نمونه از حضور دانشجویان است. یک نمونه دیگر دانشجوهائى هستند که در ماجراى هویزه حضور پیدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفاً در همان روزى که اینها داشتند میرفتند - روز ۱۴ دى - به طرف منطقه نبرد و درگیرى، دیدم؛ شهید علمالهدى و شهید قدوسى و دیگران. این مربوط به سالهاى ۶۰ و ۶۱ است که البته ادامه پیدا کرد تا آخر جنگ. یعنى واقعاً یکى از بخشهاى تأمینکننده نیروهاى فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دانشگاهها بودند. بعد هم که در همان اوائل دهه ۶۰، وقتى بازگشائى دانشگاهها انجام شد، جهاد دانشگاهى تشکیل شد که یکى از نقاط حساس و یکى از مراکز مایه افتخار، جهاد دانشگاهى است. قبل از اینها هم در سال ۵۸، تسخیر لانه جاسوسى به دست جنبش دانشجوئى است.
حالا دانشجو به حیث دانشجو، عضو جنبش دانشجوئى است. ممکن است آن کسى که خودش در تسخیر لانه جاسوسى فعال بوده، بعد از مدتى از کار خودش پشیمان شود - کما اینکه ما پشیمان شدههائى هم داریم! خیلى از کسانى که در جنبش دانشجوئى حضور داشتند، در برهه دیگرى، گرفتارىهای زندگى و انگیزههای مختلف، ثبات قدم را از اینها گرفت - لکن حرکت بزرگ مربوط به دانشجوست، که این حرکتِ تسخیر لانه جاسوسى یکى از مهمترینِ این حرکات است.
حالا این یک تاریخچه است، تا امروز هم ادامه دارد. در تمام دورانهای مختلف، در طول انقلاب، حوادث گوناگون، لحظههای حساس و خطیر، حضور دانشجویان مؤمن، متعهد، عدالتخواه، باگذشت، توانسته فضا را در جهت صحیح هدایت کند. این برداشت من از جنبش دانشجوئى و نگاه من به جنبش دانشجوئى است: ضد استکبارى، ضد فساد، ضد اشرافیگرى، ضد حاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه، ضدگرایشهاى انحرافى؛ اینها خصوصیات جنبش دانشجوئى است. در همه این سالهاى انقلاب، حضور دانشجویان در این صحنهها، حضور فعال و مؤثرى بوده. دانشجوها گفتمانساز بودهاند، فضاى فکرى ساختهاند، گفتمانهاى سیاسى و انقلابى را در جامعه حاکم کرده اند، که در موارد زیادى این وجود داشته.
البته من قضاوتم روى بدنه دانشجوست. ممکن است افرادى، بخشهائى از مجموعه دانشجوئى جور دیگرى باشند. نه تعجب میکنیم، نه انکار میکنیم؛ مطمئناً این است؛ اما بدنه دانشجوئى، طبیعت کار دانشجوئى و روحیه دانشجوئى، اینى است که عرض کردم. دانشجو ضد ظلم است، ضد استکبار است، ضد سلطه خارجى است، عاشق آرمانهای بزرگ است، امیدوار به رسیدن به این آرمانهاست. در واقع حضور قشر جوان، بهخصوص دانشجو، موتور حرکت یک جامعه است. باید دانشجوها همیشه به این توجه داشته باشند و روى او براى آینده کشور حساب کنند.»
رهبر معظم انقلاب در دیدارهایشان با دانشجویان تشویقها و توصیههایی را هم مطرح کردهاند که گزیدهای از این تأکیدات را در ذیل آوردهایم.
۱۷ مهر ۸۶
همیشه گفتهام که باید از روزی بترسیم که جوان و دانشجوی ما انگیزه طرح مسئله و سؤال نداشته باشد که به یاری پروردگار امروز این چنین نیست و همه باید توان و تلاش خود را بهکار گیریم تا روحیه خواستن و مطالبه در نسل جوان و به ویژه جوانان علمی و دانشگاهی هرچه بیشتر گسترش یابد.
رهبر انقلاب اسلامی با توجه به محدود بودن ظرفیتها و امکانات، پاسخگویی به همه مطالبات را در کوتاهمدت ناممکن دانستند و خاطرنشان کردند: آرمانهای بزرگ در کوتاهمدت محقق نمیشود اما طرحِ به دور از افراط و تفریط خواستهها و پیگیری همراه با عقلانیت و اعتدال، یقیناً افق روشنی را برای دانشگاههای ما رقم خواهد زد.
۲۴ آذر ۸۷
حالا جلسات دانشگاهى - جلسات دانشجوئى - براى ما جلسات خیلى دلنشینى است؛ چون هم فضاى صداقت و خلوص در این جلسات هست، هم دانشجو در شکلدهى حال و آینده نقش اساسى دارد. این آن چیزى است که به نظر من دانشجویان ما هرگز نباید این را از نظر دور بدارند. دانشجو نقشآفرین است؛ هم در زمان حال و هم نسبت به دوران آینده؛ فرداى کشور.
این عنصرى که در این کارگاه عظیم با همت و تلاش خود و با هدایت و کمک استادان، ارزش افزوده و فوقالعادهاى پیدا میکند، دانشجوست. و یقیناً با این نگاه، دانشگاه مهمترین زیرساخت پیشرفت و توسعه کشور است؛
در همه جاى دنیا انتظار از دانشگاهها به خاطر حضور دانشجو این است که در زمینه ترسیم آرمانها و گرایش به تحصیل این آرمانها و رسیدن به این آرمانها، دانشگاه فعال باشد. این دیگر مربوط میشود بهخصوص به دانشجو؛ جوانىِ دانشجو، سن دانشجو، آمادگىهای روحى دانشجو، که این اقتضاء را به دانشگاه میدهد. این، انتظار از دانشگاه است.
۷ مهر ۸۷
یک سؤال اینجا مطرح میشود که براى رسیدن به این هدف والا و بسیار برجسته و بزرگ، وظیفه فقط متوجه دانشجویان است؟ آن هم دانشجویانى که براى خودشان رسالتى قائلند که شما اسمش را میگذارید جنبش دانشجوئى؛ یعنى دانشجوى متحرک، دانشجوى فعال؛ دانشجوئى که از نیروى فکر و توان جسمى و روحى خودش میخواهد براى پیشرفت استفاده کند؛ آیا فقط اینها مخاطباند؟ بلاشک نه. سنگینترین مسئولیت بر عهده مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمى و نخبگان فکرى و نخبگان سیاسى، لیکن جریان دانشجوئىِ فعال هم مسئولیت سنگینى دارد. یکى از مسئولیتهاى جریان دانشجوئى، تلاش براى فهمیدن است؛ یعنى تفکر.
من به نظرم میرسد یکى از کارهاى لازم، تشکیل جلسات فکرى وسیعى است که مجموعه دانشجوئى، همراه با مجموعه حوزوى، با برنامهریزى خوب، میتواند به وجود بیاورد تا بنشینند درباره مسائل گوناگون فکر کنند.
گسترش فکر و پراکندن فکرِ درست و صحیح میتواند همان ثمراتى را ببخشد که ما در زمینههای مسائل علم و فناورى و پیشرفت علوم از دانشجو توقع داریم؛ یعنى شکوفائى، آوردن حرف نو به میدان اندیشه، با یک حرکت صحیح و جهتگیرى درست. یکى از کارها این است.
۶ مرداد ۹۲
یکى از دوستان از من میپرسند که توصیه شما به دانشجویانى که از مهر آینده وارد محیط دانشگاه خواهند شد، چیست؟ توصیه من به آن دانشجویان هم مثل توصیه به همه دانشجویان است؛ من همه دانشجویان را به «دانشجوئى» به معناى واقعى کلمه - یعنى دنبال علم رفتن - و به فعالیتهاى متناسب با دانشجوئى دعوت میکنم؛ چه فعالیتهاى اجتماعى، چه فعالیتهاى سیاسى.
نکتهاى هم که یکى از دوستان درباره تأمین مالى دانشگاهها گفتند، نکته درست و قابل توجهى است. بههرحال مطالبى را آقایان و خانمى که صحبت کردند، بیان کردید؛ مطالبِ بسیار خوب و درستى بود.
آنچه که من یادداشت کردم که به شما عرض کنم - البته این حرفها مربوط به مجموعههاى دانشجوئى است، لیکن قابل تعمیم به کل کشور و قشرهاى مختلف جوان در کشور است - یکى این است که جوان، دانشجو و عنصر انقلابى نسبتش با آرمانهاى انقلاب چیست؟ بنده معتقدم که آرمانهاى انقلاب - که چهارچوبهایش مشخص است، بنده هم بعضىها را تصریح خواهم کرد و اسم خواهم آورد - بدون نیرو و نشاط و جسارت جوانى، قابل تعقیب و قابل دسترسى نیست. نسبت شما با آرمانها، اینچنین نسبتى است. عقیده من این است که اگر چنانچه نیروى جوانى، یعنى قدرت فکرى و بدنى، و اگر نشاط و روحیه و حالت تحرک، و همچنین جسارت، یعنى خطشکنىها، که در جوانها بهعنوان خصیصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پیدا نخواهیم کرد.
لذا جوانها در زمینه دسترسى به آرمانها و تحقق آرمانهاى انقلاب و آرمانهاى اسلامى، داراى مسئولیتهاى بزرگى هستند و کارآمدى بسیار بالائى هم دارند. هر کسى که در پى تحقق آرمانها است، باید نقش جوانها را جدى بگیرد؛ و بدانید بنده نقش جوانها را جدى میگیرم. آنچه که من در مورد جوانها، چه جوان دانشجو - البته به خصوص جوان دانشجو - و چه غیر دانشجویان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زبانى نیست؛ اعتقادم این است و معتقدم که جوانها میتوانند گرهگشائى کنند. البته مهم این است که میدان کار را، میدان تحرک را بشناسند، آن را درست تعریف کنند؛ کارى را هم که میخواهند انجام دهند، درست تعریف کنند.