نقش آموزش در کاهش آمار طلاق
یاسمین رضوی
اگر هفتاد سال را عمر مفید انسان بدانیم؛ یک سوم آن را با خانواده اولیه؛ یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر زندگی میکنیم و بیش از دو سوم آن را با نفری شریک میشویم و میخواهیم با او به آرامش برسیم و سازنده یک نسل باشیم. دنیا و آخرتمان بسته به انتخاب این یک نفر و نوع مشیای است که در آینده با او خواهیم داشت. با کسی زیر یک سقف میرویم که شناختمان از او و گذشتهاش چیز زیادی نیست. او از خانوادهای دیگر، با گذشتهای متفاوت، تجربههایی متعدد، اخلاقیات و تربیتی دیگر میآید و قرار است با او به تفاهمی رضایتبخش برسیم. آسان است؟ هرگز!
تکیه به شانس به جای آموزش
همه میدانیم که برای انجام کاری، نیاز به آموختن مهارت انجام آن کار است. آیا محتمل است که کسی بدون آموزش رانندگی، فرمان اتومبیلی که عزیزترینهایش، سرنشین آن هستند را به دست گیرد و به جاده بزند؟
آیا هرگز هدایت یک هواپیما را به دست کسی که از پرواز هیچ نمیداند خواهیم سپرد. حتی در شرایط سادهتر، آیا هرگز به کسی که تاکنون دست به آشپزی نبرده، اجازه خواهیم داد برای مهمانی آخر هفتهمان، آشپزی کند؟ عقل سلیم میگوید نه!
پس چه میشود که مهمترین اتفاق زندگیمان را به دست شانس و قسمت میسپاریم و گمان میکنیم تنها اتفاق مهم در امر ازدواج و همسرداری این است که در شرایطش قرار بگیریم؟
چطور در اساسیترین و اصلیترین دورانهای زندگی و برای مهمترین وظایفمان هیچ نیازی به آموزش نمیبینیم. این چه اطمینانی است که به ما میگوید: «مدیریت رابطه»، «عشق ورزیدن»، «همسرداری» و «بچهداری» نیازی به یادگیری و آموزش ندارد و ژن آن از ابتدا در ما وجود داشته و کافیست فقط در شرایط آن قرار بگیریم.
«اریک فروم» در کتاب هنر عشق ورزیدن میگوید: «این طرز تفکر که هیچ چیز آسانتر از عشق ورزیدن نیست، گرچه هر روز شواهد بیشماری خلاف آن را اثبات میکند، همچنان بین مردم رایج است».
آمارها چه میگویند؟
آمارها میگویند از سال 83 تاکنون درصد طلاق در زندگیهای زیر یک سال رشد 90 درصدی داشته است. این آمار آیا گویای نکته خاصی است؟ بله! این نشان میدهد آن چیزی که فرد در تصوراتش ساخته با آنچه در واقعیت وجود دارد، متفاوت بوده و زوجین به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند ادامه دهند. چرا چنین است؟ چون دختر و پسر جوان آموزش ندیدهاند که چگونه دست به انتخاب بزنند، نمیدانند شناخت قابل قبولی که بشود با آن دست به انتخاب زد از کجا و چگونه حاصل میشود. عده زیادی از دختران و پسران حتی نمیدانند در جلسات خواستگاری، زمانی که آنها را برای گفتگو تنها میگذارند باید از چه صحبت کنند. نه شناخت اصولی از خود و خواستههایشان دارند و نه از دیگری. حتی در این زمان هم افراد نیازی به آموزش و مشاوره و رجوع به روانشناس را احساس نمیکنند و با معیارهای فانتزی و تصوراتی دور از واقعیت قدم به زندگی میگذارند.
تفاهم نداریم
چند نفر را میشناسید که علت طلاقشان را عدم تفاهم عنوان کرده باشند؟ زیاد! تا به حال فکر کردهاید این تفاهم چیست و چگونه حاصل میشود؟ زوجین زیادی هستند که تصور درستی از تفاهم و نحوه حصول آن در ذهن ندارند. تنها به تقلید ناشیانه جهت رهایی از سوالات اطرافیان بسنده میکنند: «تفاهم نداریم».
تفاهم از ابتدا به شکل صددرصدی در هیچ خانهای وجود ندارد. مهم این است که ما برای به دست آوردن آن چقدر مهارت آموختهایم، چقدر تمرین کردهایم؟
تشنه آموزش
از زمانی که تکنولوژی امکان آشنایی و ارتباط گستردهتر را برای انسانهای مدرن فراهم کرده است؛ در کنار مشکلاتی که با خود به همراه آورده، یک مسئله را نیز روشن کرده است و آن شناخت روشنتر ما نسبت به قشرهای مختلف در جامعه است. به لطف شبکههای اجتماعی موبایلی پای زنان خانهدار خیلی زود به فضای مجازی باز شده است و این روزها کافی است سری به این شبکهها بیندازید و ببینید زنها از چه مباحثی بیشتر استقبال میکنند. گروهی را میشناسم با عنوان «مشاوره خانواده» که بیش از صد گروه دویست نفری را در یک شبکه اجتماعی، حمایت میکند. شرط عضویت در این گروهها زن بودن و متأهل بودن است. بنای این گروهها آموزش نکات ساده همسرداری و شناخت مردان است. نکاتی که شاید در وهله اول بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر بیاید. اما در صحبت با یکی از سرگروهها متوجه شدیم که افراد با یادگیری همین نکات ساده چقدر کیفیت زندگیشان را تغییر دادهاند.
خانم سعادت، که سرگروه است و نقشش به اشتراک گذاشتن فایلهای آموزشی در گروه است میگوید: «حجم مشکلاتی که زنان در خانه دارند و در چت خصوصی با من درمیان میگذارند، بسیار زیاد است و اغلب با یک تغییر ساده کاملا رفع میشوند.»
وی ادامه میدهد: «با همین گروه ساده، که بُرد چندانی هم نسبت به رسانه ملی ندارد، ما توانستهایم بسیاری از نکات همسرداری و شناخت همسر را به زنان متأهل اطرافمان آموزش دهیم و شاید باور نکنید که چقدر زنها تشنه فراگیری این نکاتند.»
نقش کلیدی آموزش
این نکته دیگر بر همه مسئولین و کسانی که درگیر مسئله ازدواج و طلاق هستند، مبرهن است که آموزش پیش از ازدواج و آموزش مهارتهای زندگی، مهارتهای ارتباطی و همسرداری تا چه میزان در رفع مشکلات خانوادگی و پیشگیری از طلاق، نقش کلیدی دارند. مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی کشور عنوان میکند که با آموزش قبل از ازدواج میتوان تا هشتاد درصد از تعارضات خانوادگی جلوگیری کرد.
آموزش از کجا باید آغاز شود؟
ضربالمثل «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است» مناسب پاسخ این سؤال است. هیچ وقت برای آموزش دیدن دیر نیست. کیفیت زندگی را میتوان با آموزشهای مرتبط در هر زمانی، متحول کرد. اما کم نیستند افرادی که آموزش هم دیدهاند اما در وقت عمل دچار مشکل میشوند؛ چرا؟ چون تنها آموزش دیدهاند و زمانی برای تمرین نداشتهاند.
آموختن هر مهارتی شامل دو مرحله است؛ مرحله اول یادگیری و اشراف بر نکات نظری و مرحله دوم تسلط بر جنبه عملی است. اگر کسی بخواهد هنر پزشکی را بیاموزد، تنها با آشنایی با بدن انسان و آموختن بیماریهای گوناگون به درجه پزشکی و شایستگی مدنظر نائل نخواهد شد. تنها پس از تجربه زیاد، ممکن است در این کار مسلط شود. پس تجربه کردن و امکان ممارست و تمرین، نقش مهم و کلیدی در آموزش هر مهارتی از جمله مهارت زندگی دارد.
پس آموزش را میبایست از کودکی آغاز کرد. اگر میخواهید کودک امروزتان در زندگی مشترک فردایش موفق عمل کند از همین امروز باید با او به تمرین مهارتهای زندگی بپردازید. پدر و مادر در نقش الگوی اولیه فرزند میبایست در ارتباط میان خود نقش آموزشی داشته باشند. نگاه کودک به آنهاست و هر آنچه ببینید را فراگرفته و در زندگی آینده خود پیاده میکند.
نقش نظام آموزشی
نظام آموزشی ما در این مورد بسیار ضعیف عمل کرده است. در مدارس ما هیچ خبری از آموزش مهارتهای اصلی ارتباط و زندگی نیست. توانایی حل مسئله، توانایی گفتوگوی هدفمند، تمرینهای کاربردی برای بالابردن آستانه تحمل و دوست داشتن دیگران و توانایی استدلال کردن و هزاران نکته دیگر که برای غنیتر کردن یک ارتباط نیاز است؛ میبایست در صدر آموزشهای یک نظام آموزشی قرار بگیرد. برونداد نظام آموزشی ما جوانانی هستند با ذهنهای پر شده از فرمول، قضیه، از کلمه و سطرهای حفظ شده که اغلب در یک پروسه نه چندان طولانی آنها را از خاطر میبرند. از اولین اهداف نظامهای آموزشی پیشرو، آمادهسازی افراد برای زندگی آینده است. علاوه بر اینها محتوای دروس و سرفصلهای ارائه شده تا چه میزان دانشجویان خود را برای پذیرش نقشهای خود در آینده آماده میکنند؟ ظرفیتی که نظام آموزش عالی کشور در سطوح مختلف تحصیلی برای ارائه محتوای آموزشی مرتبط در زمینههای متفاوت اعم از حقوق خانواده، آموزشهای جنسی، مهارتهای ارتباط و... دارد، هیچ نظام دیگری در اختیار ندارد.
دکتر «کبری خزعلی» در اینباره میگوید: «سیستم آموزشی ما صرفا علمی است و نگاه به خانواده در آن اولویت ندارد و دختران و پسران ما برای مادر و پدر شدن آموزشهای کافی را نمیبینند و معمولا از والدین خود الگوبرداری کرده و در صورت تمایل کتابهای مربوطه را مطالعه میکنند ولی عناوینی که به صورت عموم در زمینه پذیرش نقش پدری و مادری ارائه شود در کشور وجود ندارد.»